آیا بن سلمان و دیگر اعراب چین را ملزم می کنند؟

آیا بن سلمان و دیگر اعراب چین را ملزم می کنند؟

چالش اصلی آمریکا این است که کشورهای خاورمیانه نمی خواهند بین آمریکا و چین یکی را انتخاب کنند. آنها معتقدند که امکان برقراری روابط با هر دو کشور وجود دارد. تعامل با چین در مورد مسائل تجاری و در عین حال تعامل با ایالات متحده در مورد چالش های سنتی امنیت ملی.

جاناتان فولتون در National Interest می نویسد که مقامات ایالات متحده هنوز در تلاشند به رهبران خاورمیانه نشان دهند که روابط اقتصادی، تجاری و سرمایه گذاری با شرکت های فناوری چینی، روابط امنیتی آنها با ایالات متحده را تهدید می کند، اما آنها همچنان به نادیده گرفتن آن ادامه می دهند.

این مقاله ادامه می دهد: چالش اصلی آمریکا این است که کشورهای خاورمیانه نمی خواهند بین آمریکا یا چین یکی را انتخاب کنند. آنها معتقدند که امکان برقراری روابط با هر دو کشور وجود دارد. تعامل با چین در مورد مسائل تجاری و در عین حال تعامل با ایالات متحده در مورد چالش های سنتی امنیت ملی.

انور قرقاش، مشاور ارشد دیپلماتیک امارات اخیراً گفته است که «روابط اقتصادی را می توان از نگرانی های … جدا کرد. [امنیتی و سیاسی] وجود خواهد داشت. “

برای واشنگتن، امنیت اقتصادی امنیت ملی است. هیچ تمایز معناداری وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد. در گفتگوی سالانه منامه در نوامبر گذشته در بحرین، کالین کال معاون وزیر دفاع ایالات متحده در امور سیاست هشدار داد که چین “روابط خود را صرفا بر اساس منافع محدود، معاملاتی، تجاری و ژئوپلیتیکی خود دنبال می کند”.

اینطور نیست که بازیگران خاورمیانه، پکن را به عنوان یک نیروی خیرخواه ببینند که به آنها همکاری برد-برد و درآمدهای بادآورده اقتصادی را ارائه می دهد. حضور قدرت های فرامنطقه ای در خاورمیانه سابقه طولانی دارد و اکثر مقامات منطقه به فرصت طلبی قدرت های خارجی پی می برند. اما آنها چین را به عنوان یک تهدید جدی نمی بینند، حداقل نه به اندازه واشنگتن.

چین بزرگترین شریک تجاری آنها، یک قدرت بزرگ با عضویت دائمی در شورای امنیت سازمان ملل و یک غول فناوری است که از جهان سوم به جهان اول رسیده است. پس از چندین سال هشدار دولت ترامپ و بایدن و اینکه موضوع فاصله گرفتن از چین برای این کشورها بهتر تعریف نشده است، مقامات منطقه تمایلی به پیگیری آمریکا در این زمینه ندارند.

البته آمریکا از فشار بر این کشورها در رابطه با چین دست نخواهد کشید. سیاست آمریکا نیازمند چنین فشارهایی است. رد این خطر همچنین به معنای کاهش نگرانی های ایالات متحده است. اما صرفاً ادامه فشار بر کشورهای منطقه برای تغییر دیدگاه، رفتار یا نگرش کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا کافی نخواهد بود.

واشنگتن به یک استراتژی جدید نیاز دارد

ساختار دوگانه که در آن ایالات متحده شریک امنیتی کشورهای عربی و چین شریک اقتصادی آنها است، نقش مهمی را که متحدان و شرکای ایالات متحده به عنوان شرکای تجاری، سرمایه گذاری و معاهده در سراسر خاورمیانه ایفا می کنند نادیده می گیرد.

به عنوان مثال، امارات متحده عربی، چین بزرگترین شریک تجاری آن است، اما در عین حال، هند یا ژاپن در رتبه سوم و پس از آن ایالات متحده قرار دارند. نکته مهم این است که هند و ژاپن نیز با چین مشکل دارند. برای عربستان سعودی، چین بزرگترین مقصد صادراتی است. اما ایالات متحده، امارات متحده عربی، آلمان و هند در پنج رتبه اول قرار دارند.

رویکرد هوشمندانه‌تر این است که ایالات متحده به روایت رقابت استراتژیک دوجانبه پایان دهد و در عوض از شبکه‌های متحدان و شرکای خود برای توسعه سریع اتحادهای چندجانبه‌تر مانند هند، اسرائیل، امارات متحده عربی، گروه‌بندی ایالات متحده (I2U2) استفاده کند. این نیازهای اقتصادی و توسعه ای را برآورده می کند که چین را به یک شریک جذاب برای کشورهای خاورمیانه تبدیل می کند.
مهم نیست کجا هستید، می توانید در هر جایی به آن دسترسی داشته باشید!

مهم نیست کجا هستید، می توانید در هر جایی به آن دسترسی داشته باشید!
پیشنهاد امروز
yektanet-logo-sign

استرالیا، ژاپن، کره جنوبی، تایوان و هند همگی لبه تیز قدرت اقتصادی چین و مشکلات فراوان مرتبط با پذیرش فناوری چین را تجربه کرده اند.

کانبرا می تواند به کاهش بیشتر پیشروی چین در مواد معدنی حیاتی کمک کند. با توجه به رهبری سامسونگ، SK Hynix و TSMC در این زمینه، باید یک توافق رسمی با سئول و تایپه به عنوان جایگزین های جهانی نیمه هادی در خارج از ایالات متحده وجود داشته باشد. توکیو در حال حاضر پیشرو در زمینه 6G است و می تواند با عربستان سعودی و آمریکا برای همکاری مشترک در این زمینه به توافق برسد و هند به دلیل نزدیکی جمعیت به چین می تواند جایگزین بهتری برای تولید و مصرف باشد.

مشکل آمریکا این است که بر عدم همکاری با چین بدون ارائه جایگزین های معقول اصرار دارد. عادلانه یا غیرعادلانه، بازارهای جایگزین بادوام کلیدی برای داشتن هرگونه شانسی برای کاهش تنش روابط با چین در خاورمیانه و شمال آفریقا هستند و متحدان ایالات متحده می توانند چنین بازاری را فراهم کنند.

این ساختارهای جدید به این معنا نیست که ایالات متحده تلاش های خود را در این بخش ها کنار می گذارد. یعنی اعتراف به این که او به تنهایی نمی تواند چنین فرآیندی را پیش ببرد. همکاری با متحدان تنها راه برای اطمینان از سرمایه گذاری و جایگزین های تجاری مناسب برای شرکای خاورمیانه در این بخش ها و در عین حال محافظت از نگرانی های امنیت ملی ایالات متحده است.

پیام واشنگتن در حال حاضر برای متحدانش در خاورمیانه جذاب نیست. وقت آن رسیده است که با متحدان بهتر شریک شوید و به آنها فرصتی برای تعامل بدهید.

دیدگاهتان را بنویسید