به گزارش خبرگزاری موج، با توجه به فرا رسیدن سالروز وفات حضرت معصومه (س) شعرهایی را برای شما گردآوری کرده ایم که می توانید در ادامه، متن و شعر دلخواهتان را انتخاب کنید.
۱۵ شعر برای وفات حضرت معصومه(س)
کرامت هست آن جایی که سائل می شود پیدا
اگر چه دست و پـا گم می شود، دل می شود پیدا
گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت
برادر خواهری اینگونه مشـکل می شود پیـــدا
ز هر دلــشوره ای دل را به دریــای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا
دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم
و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا
دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون
حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا
بدون زهر هم معصو مه ی دور از رضا می مرد
مـــثالش زینـب کبـــری، دلایـــل می شود پیــدا
سلام خواهر قرآن، سلام دختر دین
سلام مادر عصمت، سلاله یاسین
سلام دختر طاها و نور و طور سلام
سلام ای گهرِ هفت بحـر نور، سلام
تو وارث شرف و احتـرام فـاطمهای
تو دختِ موسیِ کاظم تمام فاطمهای
عجیب نیست که بابا به تو سلام کند
و یـا امـام رضـا در بـرت قیـام کند
تو پـارهای ز تـن پاک احمدی، بانو
تـو مــادرِ قــمِ آل محمّـدی، بـانو
حریـم تـو حـرمِ یازده امام هُداست
مزار گمشده فاطمه در آن پیداست
تو شوی نکـرده بـرای تمام خلق، امی
تو زینبِ دگرِ فاطمه، به شهر قمی
به حُرمت حَرَمت انبیـا قیـام کنند
زیــارتِ حــرمِ یــازده امـام کنند
تـو چـون امـام رضـا دُرّ هفـت دریایی
بـه چشم آل محمــد همیشـه زهــرایی؟
سزد که اهل سماوات، خاک پات شوند
خوش آمدی به قم ای اهل قم، فدات شوند
خوش آمدی بـه دیار قـم، عمـه سادات
قـدم قدم به قدومت ز اهل قم صلوات
به این مقام و به این شوکت و به این اجلال
سـزد امـام رضــا آیـدت بـه استقبـال
عجـب نبــود اگــر بــود از ره تجلیـل
زمـامِ ناقــه تــو روی دوشِ جبـرائیل
عجب نبـود کــه آن روز از فـراز فلک
به خـاک بوسیَت آیند، فـوج فـوجِ ملک
عجب نبـود کـه گوینـد اهل قم، یکسر
که گشته حضرت صــدّیقه وارد محشر
عجب نه اهـل قـم ار افتخـار میکردند
به جـای شـاخه گل، سر نثار میکردند
زنان شهـر قـم از هـر طرف، مقـابل تو
ز روی بـام فشاندنـد گـل به محمل تو
ز نـاقـهات همگـی احتـرام مـیکردند
نهـاده دست به سینه، سلام میکردند
به احترام تو قم شاخه شاخه گل آورد
جنـایت و ستـم شــام را تـلافی کرد
به محفلِ تو فشاندند اشک، جای گلاب
زدند ناله که زینب کجا و بـزم شراب؟
به هـر قـدم صلـواتت نثـار میکردند
تو را به خانه «موسیبنخزرج» آوردند
به بند ناقه تو، دسته دسته چنگ زدند
ولی به محمل زینب ز بام، سنگ زدند
قسم به عـزّت تو، ای به مقدمِ تو درود
که جای عمـه سـادات در خرابه نبود
به سوی عمه تو شامیان چو رو کردند
به جای گل، سرِ نی، هیجده سر آوردند
به اجر این همه ارضِ ادب، کرامت کن
به روز حشر، تو از اهل قم، شفاعت کن
هر جا که خواهریست ، برادر همیشه هست
دنبال هر برادر ، خواهر همیشه هست
این جذبه های عشق تمامی نداشته
دلدادگی میان دو دلبر همیشه هست
تا مرو از مدینه ، مسیر محبت است
این جاده های نور معطر همیشه هست
معصومه زینب است و رضا جز حسین نیست
ترکیب های عشق برابر همیشه هست
با بودن شفیعه ، قیامت به کام ماست
گرچه هراس عرصه ی محشر همیشه هست
پیداست در حریم تو اجلال فاطمه
جاری به صحن های تو کوثر همیشه هست
باید که تو مراقبت از پهلویت کنی
دیوارهای کوچه و آن در همیشه هست
در ذهن پرنیانی اولاد فاطمه
آن خاطرات زخمی مادر همیشه هست
از وقتی آمدی تو به قم با قبیله ات
اطراف تو ولایی و یاور همیشه هست
تا که نسیم هست ، بوی زلف می رسد
بالاتر از سر همه یک سر همیشه هست
بازار داشت قم ، تو که آنجا نرفته ای …
در روضه ات اشاره به معجر همیشه هست
عصمت حقّی و بانوی مظلومه ای
نوری از کوثری،حضرت معصومه ای
دیده گریانِ تو،جان به قربانِ تو
ای قبله ی حاجات،یا عمّه ی سادات
واویلا واویلا واویلا واویلا…
از قدومِ تو قم مدینه ای دیگر است
طلعتِ قُدسی ات آینه ی مادر است
دل به تاب و تَبَت،ذکرِ روز و شبت
ای جان و جانانم،رضا رضا جانم
واویلا واویلا واویلا واویلا…
مَحمِلت غرق گل شده ز مِهر و وفا
سوزم از روضه ی کوفه و شامِ بلا
دیدگانِ تر و،سنگ و خاکستر و
غمهای پی در پی،سرها به روی نِی
واویلا واویلا واویلا واویلا…
ثامن الائمه ای شمس ولایت
در مدینۀ قـم بین شور قیامت
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
فاطمه چو مادر در سنّ جوانی
گلـزار وجــودش گردیده خزانی
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
محفل مصیبت گشته محفل ما
گشتـه داغ زینب تـازه در دل ما
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
شـد مدینـۀ قــم کــربلای دیگـــر
گریه کن رضاجان در عزای خواهر
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
در سینــۀ پـــاکِ آن روحِ مطهـر
هم داغ پدر بوده هم هجر برادر
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
دو فاطمه را بود داغ دل به سینه
این بـه دامن قـم این شهر مدینه
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
این فاطمه محزون از جور زمانه
آن فـــاطمه دیـــــده رنج تازیانه
شد وفات معصومه معصومه مظلومه
یا امام هشتم یا امام هشتم
حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه چشمانت
تا که آباد کنی خانه ویران شده را
مهر تو باعث خاموشی آتشدان است
خارج از دست خلیل است، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ایوان شده را
به در خانه تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محله خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی، اما
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساختهای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را میبینیم
گذری نیست به معراج تو حیران شده را
جلوهای کردی و زهرای پر از جذبه تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را
علی اکبر لطیفیان