افشای سوگندنامه های جدید دهراب در شورای شهر / تاریخچه غارت و تعطیلی شهر یاسوج


ساعت: 12:56
تاریخ انتشار: 14/04/04
کد خبر: 1878179

اظهارات ضد و نقیض و جدید یکی از اعضای سابق شورای شهر یاسوج;

محمدرحیم دهراب پور در مورد عملکرد شورای شهر یاسوج و شهرداری آن شهر اظهارات ضد و نقیض جدیدی بیان کرد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی صبح زاگرس ، محمدرحیم دهراب پور پیشکسوت و عضو سابق شورای شهر یاسوج در گفتگوی تحریک آمیزی با اصحاب رسانه و اظهار نظر در خصوص مسائل مختلف شهر یاسوج پرداخت. بخش اول این گفتگو به شرح زیر است:


چرا تصمیم به عدم عضویت در شورای شهر گرفتید؟

دهراب پور: 14 سال افتخار عضویت در شورای شهر را داشتم. در شورای دوم، سوم و پنجم شرکت کردم. من معتقدم شورا مکان مقدسی است که باید در کنار مسجد مقدس تلقی شود. و آیه ای در این باره که اهمیت نصیحت را روشن می کند.

من معتقد بودم کار در این مکان و مکان نه تنها خدمت بلکه یک عبادت نیز محسوب می شود، در بحث مشاوره چهار نکته اساسی وجود دارد که کسانی که می خواهند در این جایگاه باشند باید به این چهار نکته توجه کنند و عمل کنند. باغ ها

اول اینکه حضور شورا یک تکلیف است، دوم اینکه کسانی که وارد شورا می شوند نشانه صلح دارند، سوم اینکه کار شورا یک خرد جمعی است و باید تفکر مشورتی داشته باشیم تا بتوانیم وظیفه خود را انجام دهیم. . انفاق است که هر کاری از دستش بر می آید در خدمت مردم باشد.

دوست دارم هر از چند گاهی این موضوع مورد توجه دانشمندان قرار گیرد و این لحظات برای مردم آشکار شود تا این جایگاه به مردم واگذار شود.

در دوره چهارم به بعد یعنی دوره چهارم و پنجم و ششم تفکر شورا در شورای شهر یاسوج حاضر نشد چون به این چهار نکته پرداخته نشد.

انگیزه اصلی من در دور پنجم ایجاد تغییر در شهر با توجه به دغدغه ها و تجربه هایم بود، در دور پنجم نه خودم را ارزیابی می کنم، نه دیگران را ارزیابی می کنم. روند نامطلوب متأسفانه ادامه یافت.

در اعتراض به عملکرد مدیریت شهری و مسئولان و مواضع شورا و شهرداری در دور پنجم جز بی تفاوتی و توجه و مصلحت اندیشی و در برخی موارد سود ندیدم همه چیز را نوشتم اما توجه نکردم.

جایی که آنها نیاز به درک و حمایت از این تفکر دارند. افراد دیگری که علاقه ای به این تفکر ندارند حمایت می شوند، متخلف حمایت می شود. اگر شرکت می کردم و تفکر شورا شکل می گرفت باید در این دوره رای می دادم اما متوجه شدم دست هایی در کار هستند که می خواهند به همان شکل قبلی ادامه دهند.

من بی تفاوت نیستم اما در اعتراض به روند شهرداری و بازیگوشی کار شورا و کم توجهی ناظران در این دوره از انتخابات شرکت نکردم.


چرا این شورا (دوره پنجم) به شورای حاشیه نشینان تبدیل شد؟

دهراب پور: وقتی به بهانه تعامل و آرامش انجام نشود، نوعی ظلم است; مطالبه گری وظیفه شوراست، در دور پنجم شورا آنچه حاشیه ای گفته شد حاشیه نبود، مطالبه گری بود.

اعتراض من به کسانی است که آگاهانه یا ناآگاهانه مطالبات شورای شهر را به حاشیه برده اند. افسرده بودند حالا می گویند آرام هستند اما این سکوت یعنی چه؟

شورای پنجم در دو سال اخیر حاشیه نبود، بلکه یک درخواست بود، حمایت شد، به قوه قضائیه ارسال نشد و حاشیه ساز شد.


سلطان دکه، سلطان پیمان و دیگران در شهر یاسوج تأسیس شدند. و سوگندنامه منتشر شد; داستان چی بود؟

دهراب پور: متأسفانه این سوگند بدعت و یک عمل غیرقانونی بود که افرادی به عنوان اعضای شورای شهر وارد شورا می شوند و سپس برخی از آنها صحبت می کنند و قسم می خورند که از اول تا آخر شورا با هم خواهند بود و آنچه در آن است. بهترین منافع ما در اولویت است. ; من همیشه مخالف این موارد بوده ام، در شورا نیازی به این گونه توافقات و سوگندها نبود، سوگند یاد کردند و مثلاً در این چهار سال ما تنها خواهیم بود، پس بقیه اعضا چه می کنند؟

این بزرگترین ظلمی است که می توان در حق شهروندان کرد، این سوگند سه بار در دوره شورای پنجم صورت گرفت، در ابتدای ماجرا وقتی چهار نفر از اعضای شورای شهر جمع شدند، هم هیئت مدیره و هم شهردار را انتخاب کردند. انتخاب این انتخاب خارج از فرآیند بود، من هنوز به آن اعتقاد دارم.

در بین راه چهار نفر دیگر جمع شدند و سوگند یاد کردند، من تا به حال بیعت نکرده ام، آنها کار خود را نمی بینند و انجام می دهند که این اتفاق افتاد.

این سوگندها در هر دو دوره چهارم و پنجم بوده است. من در این سوگندنامه ها نبودم، یک نفر یا در این گروه بود یا در گروه دیگری.

همه این دعواها به این بحث سلاطین رسید; سلاطین سرانه را حذف کردند و دیگران سرانه دیکتاتور شدند.

تصمیم داریم غرفه ها را ساماندهی کنیم اما هیچ وقت اجرایی نشد. ما بالغ بر 200 غرفه در این شهر داریم و شاید فقط 20 غرفه مجوز دارند. غرفه ها در دور چهارم و پنجم به اوج خود رسیدند. یک فرد معلولی بود که در سرما و گرما مبدل شده بود، نمی توانستند آلاچیق بگیرند، اما دیدم چند نفر از افراد ثروتمند غرفه گذاشتند و برعکس کردند.

من آن را در مسابقه قرار می دهم، اگر موردی ثابت کند که غرفه ای را غیرقانونی به شخصی تحویل داده ام یا نیروی غیر قانونی را در شهرداری معرفی کرده ام، حاضرم حرفم را پس بگیرم.

من تعبیری دارم که بگویم دوره چهارم شهر یاسوج غارت شد، دوره پنجم یاسوج تعطیل شد و الان این دو مورد ادامه دارد.


این سوگندنامه ها ظاهراً توسط افراد خارج از شورا نوشته شده و آن را می دانستند؟

دهراب پور: من هیچ وقت اسم شهرداری را انتخاباتی نمی گذارم، بلکه فکر می کنم انتصابی بود، افراد خارج از شهرداری و شورا نقش مهمی داشتند، همیشه در دست این افراد بوده است.

آنها وکیل نیستند و سواد زیادی ندارند، اما تأثیرگذار هستند. البته گاهی از وکلا برای انجام وظایف خود به گونه ای استفاده کرده اند که از نظر قانونی آسیبی به آنها وارد نشود. من این افراد را به اسم هم می شناسم. مردمی که این سوگندها را می خورند، چه کنند، چه کسی شهردار شود. متاسفانه این موضوع در دور پنجم کاملا شکل گرفته است.


شهری که به قول شما شهردارش اینطور انتخاب می شود که شورایش هم از این راه سود می جوید و پادشاه می شود، چه بلایی سرش می آید؟

دهراب پور: یاسوج را پایتخت طبیعت معرفی می کنند و همینطور است اما من خود شهر یاسوج را نقطه سیاهی در دل زیبایی های طبیعت می بینم.

من از آنچه می گویم حمایت می کنم. یاسوج شهری بی روح، متروک و ویران شده است. شهری با چنین حکومتی متروک و بی روح خواهد بود.

اگر در دل این زیبایی های طبیعت به شهر یاسوج نگاه کنیم، به هر کجا که نگاه کنیم احساس می کنیم اینجا شهر آخرت است. چه چیزی توسعه یافته است؟ چه چیزی به آن اضافه شده است؟ وضعیت فضای سبز آن چگونه است؟ کدام پاساژها؟ وضعیت عناصر آن چگونه است؟

یاسوج توسعه نیافته است و آنچه از قبل دارد فرسوده، کهنه و گم شده است. 90 درصد آسفالت و جداول و معابر یاسوج قدیمی است، فضای سبز یاسود فقط بوته و جنگل است. البته، آنها کارها را در جهت های خاصی انجام می دهند، آنها کارهایی را در مکان هایی انجام می دهند که کارمندان می دانند که دنبال می کنند.

من همه چیز را قبلا نوشته ام، یک پرونده 43 صفحه ای به مسئولین دادم که بیایند امتحان کنند، اما خبری نشد.


اگر به جای آقای مقدم، شورایی که با سوگند انتخاب شده بود، شهردار بودید، آیا شهر متروکه شهردار می ماند؟

دهراب پور: امام ره می فرمایند اگر در جایی دیدی که بهتر از تو می تواند کار کند، کنار برو تا او بیاید. اگر من مسئول بودم اصلا شهردار نمی شدم. او نه از شهرداری خبر دارد، نه اراده و دغدغه ای، هر چند من به خاطر این حرف هایی که توهین کردی، قضاوت می شوم، بارها به او گفته ام که این کار تو نیست، برو، ما اسم استیضاح را نبردیم. گفتیم بیا و بگو استعفا بده، قبول نکرد، من با دوستانه نشستم و گفتیم کافی است و دیگر فرصت را از دست ندادیم، اما قبول نکرد.

به نظر من اینها مأمور هستند یعنی دیگران به نفع خودشان به میدان می آورند، او یک صفت دارد که اصلاً نه می گوید و به همه چیز بله می گوید.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید