روزنامه ایران: خواننده زیرزمینی در اقدامی جنون آمیز، پدرشوهر سابق خود را در مقابل چشمان پسر 5 ساله خود کشت و همسر و مادرشوهرش را با شلیک گلوله مجروح کرد.
ساعت 23 روز چهارشنبه سوم خرداد، صدای تیراندازی و فریاد کمک چند زن و مرد از طبقه دوم ساختمانی در حوالی جنت آباد شنیده شد. وقتی همسایه ها از خانه هایشان بیرون دویدند، جسد مرد همسایه میانسال و همچنین اجساد خون آلود همسر و دخترش را روی پله ها پیدا کردند. در همین حین مرد جوانی با اسلحه به همراه پسر کوچکی از ساختمان فرار کرد.
گزارش مرگبار تیراندازی به بازپرس امیرحسین علیمردان و تیم بررسی صحنه جرم گزارش شد. یک زن 60 ساله به همراه دخترش به ضرب گلوله به بیمارستان منتقل شدند. در تحقیقات اولیه هویت قاتل شناخته شده مشخص شد، وی کسی نیست جز داماد خانواده که پس از جنایت به همراه پسر 5 ساله خود از آنجا خارج شده اند.
با دستور پزشک قانونی تحقیقات برای دستگیری متهم آغاز شد و پزشکان قانونی اداره دهم پلیس کلانشهر ابتدا با خانواده وی تماس گرفتند اما از پسرشان نیز خبری نشد.
حدود 24 ساعت از جنایت گذشته بود که خواهر متهم با پلیس تماس گرفت و گفت: چندی پیش زنگ خانه ما به صدا درآمد و وقتی در را باز کردم با پسر خواهرم پشت در مواجه شدم. گفت پدرش او را پشت در خانه ما گذاشت و رفت. سرانجام عصر پنجشنبه، جرم شناسان پایتخت توانستند رد این مرد مسلح را در یک مهدکودک در حوالی کاراجه کشف کنند. کارشناسان پزشکی قانونی پس از مشاوره قضایی به باغ رفتند و مرد جوان را دستگیر کردند. متهم پس از انتقال به اداره آگاهی به قتل پدرشوهرش و تیراندازی به پدر همسر و همسر سابقش اعتراف کرد. تحقیقات در خصوص این پرونده به دستور پزشک قانونی اداره دهم پلیس Police کلانشهر ادامه دارد.
می خواستم همسرم آواره شود
او 39 سال سن دارد و به گفته خودش یک هفته پیش اسلحه ای برای اجرای نقشه اش آماده کرده است.
چرا این کار را کردی؟
من و همسرم 6 سال با هم زندگی کردیم اما اختلافات و درگیری هایمان از 4 سال پیش شروع شد و سر هر موضوعی با هم دعوا می کردیم. بالاخره 5 ماه پیش طلاق گرفتیم، البته من از طلاقش راضی نبودم اما مجبور شدم. بعد همسرم پسرم را گرفت و به خانه پدرش رفت. بعد نمی گذاشت بچه ام را ببینم.
از شب حادثه بگو.
به بهانه دیدن فرزندم به محل آنها رفتم. پدر شوهر سابقم آمد دم در و گفتم می خواهم بچه را با خودم ببرم. اما او موافقت نکرد. عصبانی شدم و به پدرشوهرم شلیک کردم. پس از شنیدن صدای شلیک گلوله و فریاد او، مادرم از خانه بیرون آمد و من به او شلیک کردم و سپس به همسر سابقم شلیک کردم. سپس وارد خانه شدم و پسرم را که شاهد ماجرا بود بیرون آوردم.
چرا پدر و مادرش را زدی؟
می خواستم همسرم آواره شود. در مدتی که آنها آنجا بودند، همسرم پشتشان گرم بود و جا و سرپناهی داشت، اما با مرگ آنها همسرم دیگر جایی نداشت و بعد از آن که من آواره شدم آواره شد.
کی تصمیم به کشتن گرفتی؟
یک هفته پیش تصمیم نهایی ام را گرفتم و یک اسلحه خریدم.
چی کار میکنی؟
من خواننده مجالس و مهمانی هستم. درآمدم خوب بود اما نمی توانستم زندگی ام را تامین کنم.
آیا اعتیاد دارید؟
مرد جوان ساکت است.
چرا بچه را به خانه عمه اش برگرداندی؟
چون فراری بودم و فرزندم آواره بود، جایی برای نگهداری از او نداشتم، تصمیم گرفتم او را نزد عمه اش بگذارم تا ببینم چه بلایی سرم می آید.