دایی به دختر 9 ساله تهرانی تجاوز کرد

وی که به پلیس آگاهی مراجعه کرده بود از همسرش به نام رامین شکایت کرد و در تشریح شکایت خود گفت: سال ها پیش با مردی به نام رضا ازدواج کردم و صاحب یک دختر به نام رضا شدم اما وقتی دخترم 4 ساله بود شوهرم به دلیل فوت شد. به یک تصادف رانندگی بلند شد. برای مخارج زندگی خودم و دخترم کار می کردم تا اینکه مدتی بعد دامادم به نام رامین به خواستگاری آمد و برای دخترم و آینده اش با رامین ازدواج کردم. در آن زمان رها 4 ساله بود و رابطه خوبی با هم داشتند. ما در خانه مان در حکیمیه زندگی خوبی داشتیم، اما وقتی دخترم به سن بلوغ نزدیک شد، رفتارش تغییر کرد. گاهی اوقات او به شدت گوشه گیر و گاهی به شدت پرخاشگر بود و من فکر می کردم این به دلیل بحران بلوغ او است. برای همین زیاد به رفتارش توجه نکردم اما بعد از مدتی متوجه شدم که رابطه او با ناپدری اش بد شده است و نمی خواهد در خانه با او تنها بماند.احساس می کردم رها از او می ترسد. ناپدری.به همین دلیل چند بار با دخترم صحبت کردم.نفرت شدید او را از شوهرم درک کردم.

یک راز تکان دهنده
این زن در حالی که اشک می ریخت ادامه داد: الان دخترم 16 ساله است و متوجه ماجرای تکان دهنده ای شدم. وقتی رفتار عجیب دخترم را دنبال کردم و از روانشناس کمک گرفتم رها سکوت 7 ساله خود را شکست و گفت در غیاب من پدرخوانده اش بارها او را آزار داده است و حالا وضعیت روحی دخترم گیج شده و آمدم از شوهرش شکایت کنم. .

دستگیری ناپدری شیطان صفت
با این شکایت رامین 43 ساله دستگیر شد که منکر خشونت شد و آزاد شد. اما متهم در بازجویی های بعدی لب به اعتراف گشود و گفت که آزار و اذیت دختر خوانده ام را قبول دارم و اکنون عذاب وجدان دارم، راست می گوید و متاسفم.

در دادگاه
با اعترافات متجاوز به عنف تفهیم اتهام شد و پرونده وی برای رسیدگی به جنایت به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

در جلسه دادگاه مادر رها مقابل قضات قرار گرفت و گفت: فقط برای اینکه دخترم سالم بماند و از دردسر بیرون نیاید با داماد سابقم ازدواج کردم اما رامین در غیاب من به ما خیانت کرد و دخترم را آزار داد. سال های اول که متوجه شدم رابطه رها با رامین خراب شده، فکر می کردم چون رامین جای پدر رها را گرفته، دخترم با او راحت نیست. اما وقتی پرخاشگری و کابوس های دخترم شروع شد، می دانستم که جدی تر است. من با دخترم خیلی صحبت کردم تا حقیقت را بفهمم. الان هم با اینکه سال هاست با رامین ازدواج کرده ام و حتی یک بچه هم داریم اما برایش مجازات سختی می خواهم.

رها که اکنون 17 سال دارد، سپس در مقابل داوران ایستاد و ماجرای تکان دهنده را توضیح داد.

شرح 7 سال آزار و اذیت در غیاب مادر
این دختر گفت: ناپدری ام از سن 9 تا 16 سالگی مرا مورد آزار و شکنجه قرار می داد، ابتدا خیلی جوان بودم و از او می ترسیدم، او همیشه در غیاب مادرم مرا به اتاق می برد و فیلم های مستهجن به من نشان می داد. گفت خسته است و بدنش درد می کند و می خواهد او را ماساژ بدهم. اما او مرا شکنجه و آزار داد، من از ترس سکوت کردم و جرات نداشتم به کسی چیزی بگویم.

این نوجوان در حالی که اشک می ریخت ادامه داد: 7 سال شکنجه ناپدری ام باعث شد دچار افسردگی شوم و شب ها کابوس ببینم. می ترسیدم با پدر خوانده ام در خانه تنها بمانم. به همین دلیل مادرم متوجه ماجرا شد.الان تحت درمان با روانشناس هستم و هنوز به زندگی عادی برنگشته ام. من برای بهترین مردم مجازات سختی می خواهم زیرا او زندگی من را تباه کرد.

ادعای بیماری روانی
سپس رامین مقابل قضات قرار گرفت و اتهام را نپذیرفت.

او گفت: من رها را مانند دخترم دوست دارم و هرگز راضی به تعقیب او نبودم. من یک بیماری روانی دارم و تحت تاثیر یک بیماری روانی دست به چنین کاری زدم. متاسفم و از شما طلب بخشش دارم. سلامت روانی من مورد بررسی قانونی قرار نگرفته است.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به شواهد موجود در پرونده او را به اعدام محکوم کردند.

نقض حکم اعدام در دیوان عالی کشور
متهم به این حکم اعتراض کرد و پرونده وی در دیوان عالی کشور در حال رسیدگی است. در همین حال محمد شمس وکیل متهم با ارائه مدارکی مدعی شد موکلش از سلامت روانی برخوردار نیست و از اختلال روانی رنج می برد و به همین دلیل دست به چنین اقدامی زده است.

وی همچنین با اعتراض به معاینه روانی موکلش گفت: سلامت روان متهم توسط پزشکان مقیم زندان مورد بررسی قرار گرفت و هرگز به پزشکی قانونی معرفی نشد.

با طرح این ایرادات، قضات شعبه 51 دیوان عالی کشور حکم اعدام رامین را نقض و دستور اعاده دادرسی صادر کردند. به این ترتیب مقرر شد متهم پس از نظر کارشناسان پزشکی قانونی در مورد سلامت روان در شعبه هماراز محاکمه شود.