اتاق معاملات شیشه ای بورس تهران در 70 روز گذشته با ریزش آزاد 590 هزار واحدی شاخص کل سقوط کرد. این در حالی است که سودآوری شرکت ها در دوره سالانه و حتی سه ماهه که حاصل عملکرد بهاره شرکت ها است با رشد قابل توجهی همراه است. کنار هم قرار گرفتن تکه های پازل این گمانه زنی را تقویت کرده است که سقوط بازار سهام عمدی بوده است.
این روزها بورس تهران به محل بی اعتمادی سرمایه گذاران وفادار تبدیل شده است. ریزش های متوالی بازار سهام که از اواسط اردیبهشت آغاز شد، سوء ظن دستکاری شاخص ها، دسترسی کدهای ویژه به رانت اطلاعات، مداخله دولت در بازار سهام و مواردی از این دست را تشدید کرد.
از سوی دیگر این روزها بورس قربانی کسری بودجه دولت شده و شوک دخالت دولت رئیس جمهور به نفع صنایع ریسک سرمایه گذاری در این بازار را افزایش داده است. هومان امیدی، تحلیلگر بازار سرمایه در گفت و گو با تجارت نیوز به بررسی وضعیت فعلی بازار سرمایه و راه های پیش رو پرداخته است که در ادامه می خوانید.
به نظر می رسد بورس این روزها در شرایط بحرانی قرار گرفته است. به نظر شما دلیل اصلی چنین وضعیتی چیست؟
مهم ترین مشکل بازار در حال حاضر این است که متولی ندارد! افرادی که در سازمان بورس می نشینند در مورد بازار وعده هایی به سهامداران دادند که هیچ کدام محقق نشد. نباید تصمیمات غیرحرفه ای و خودسرانه در بازار گرفته می شد که متاسفانه گرفته شد!
آیا رگولاتوری در این موارد نباید به کمک ابزارهای خود به عنوان تعدیل کننده بازار عمل کند؟
صندوق تثبیت بازار الان کجاست و چه می کند؟ استفاده از منابع این صندوق برای مثال زمانی که شاخص کل به محدوده 1.8 میلیون واحد سقوط کند، حمایتی نیست. در این محدوده قطعا سهامداران آنها خرید خواهند کرد.
اگر قصد رشد و افزایش نقدینگی در بازار وجود دارد، باید اعتماد به بازار تزریق شود. پرتفوی سهامداران بانک های معروف بیش از 30 درصد کاهش یافته است. این مشکل را می توان به کل بازار تعمیم داد. بازارسازان در گروه های دیگر نیز فقط در جهت نزولی خرید می کنند. خرید یک محرک بازار در جهت نزولی محدوده نوسان به این معنی است که بازار همچنان باید روند اصلاح را ادامه دهد. این اشاره اشتباهی است که به بازار می دهند.
سقوط بازار سرمایه
آیا می توان انتظار داشت که وقتی بازار پس از رشد سریع وارد فاز اصلاحی می شود، صندوق پدری بازار را بخرد و آن را به روند صعودی بازگرداند؟
با مطالعه ارکان و ماهیت این صندوق متوجه می شویم که برای این منظور ساخته شده است. ضمناً بخش بزرگی از منبع صندوق را پول خود بازار تشکیل می دهد که در این صندوق نگهداری می شود. هدف صندوق تثبیت این است که هر زمان بازار با چالش مواجه شد، منابع شرکت های بزرگی که به این صندوق واریز می شود برای حمایت از بازار استفاده شود. این صندوق نباید از بازار نوسان داشته باشد یا بازار را به چالش بکشد!
در واقع، سوپاپ یک سوپاپ اطمینان برای حمایت از بازار در زمانی است که فاز وحشت رخ می دهد و بازار سهام بدون هیچ دلیل زمینه ای سقوط می کند. گزارش های خوبی که شرکت ها منتشر کرده اند وضعیت خوب شرکت ها را تایید می کند. اما عدم اعتماد به نحوه اداره بورس عامل این وضعیت است.
بورس تهران از 27 اردیبهشت امسال در مسیر نزولی قرار گرفت که به نظر می رسد نمی تواند از آن بازگردد. برخی این سقوط یا دست کم ایجاد عوامل آن را عمدی می دانند; به نظر شما این گفته درست است؟
به نظر می رسد کاهش اخیر عمدی باشد. یعنی دست پنهان بازار که همیشه از آن صحبت می شود در بازارهای موازی و بورس رکود و اصلاح ایجاد کرد. جذب منابع به صندوقهای با درآمد ثابت، بانکها و سیاستهای انقباضی و تصمیمهای مشابه باعث اصلاح عمیق شاخصهای بورس شد.
اگرچه سال 1402 رشد تولید و کنترل تورم نامیده می شود، اما بازار سرمایه هیچ یک از این اهداف را دنبال نمی کند و ریشه این مشکل اتخاذ سیاست های قاطع است.
آیا می توان عوامل دیگری را در ایجاد وضعیت فعلی بورس شناسایی کرد؟
در واقع مشکل دیگر بازار بی ثباتی در کل روند اقتصادی است که در حال حاضر اتفاق افتاده است. تکلیف ما با کسری بودجه و سیاست دولت برای جبران این کسری هنوز مشخص نیست. یک روز دست دولت در جیب پتروشیمی هاست، روزهای دیگر مملو از تایید و تکذیب تصمیمات است. روزی دیگر سوال از تحویل خودروهای تیراژ بالا رد می شود! این فرآیند شامل همه صنایع می شود. جدیدترین نمونه، عوارض صادراتی سنگ معدن فلزی و غیرفلزی است که تعرفههای آن با بیاحتیاطی تعیین شده است.
با توجه به اینکه به وجود مشکلات در کل فرآیندهای اقتصادی اشاره کردید، آیا می توان نتیجه گرفت که در سایر بازارها نیز شاهد همین وضعیت خواهیم بود؟
در مجموع عواملی که باید به بازار کمک کند را از بازار گرفتیم و از طرفی پول و اعتبار اندکی که در بازار وجود داشت نیز از آن گرفته شد. قیمت سهم در حال بازگشت به قیمت های سه سال گذشته است. این در حالی است که در بازارهای موازی مانند ملک شاهد روند مشابهی نیستیم. ممکن است در بازارهای دیگر رکود وجود داشته باشد، اما سقوط قیمت ها نه.
گروگان بازار سهام؟
به نظر می رسد این بار افت کل شاخص از نوع دیگری است و از این رو فرضیه های بسیاری در مورد عوامل و علل آن مطرح می شود. آیا فرضیه فروش آبشاری برخی کدها درست است؟
طی دو ماه و نیم گذشته شاخص کل بیش از 500 هزار واحد کاهش داشته است. این در حالی است که در رکود تاریخی بورس در سال 1378 که تا اواسط سال 1401 ادامه داشت، شاخص بورس با افت 900 هزار واحدی مواجه شد. یعنی این اصلاح سریع به دلیل درگیری ها و سوء مدیریت هایی بود که پیش آمد.
تحلیل برخی فعالان از اصلاحات اخیر که احتمالاً ممکن است حکایت از آن دارد که از زمان عدم افشای 27 اردیبهشت، عده ای بازار را گروگان این موضوع کرده اند و هر سهم حقوقی و حقیقی را که می توانند می فروشند. این تحلیل اشتباه تلقی نمی شود، اما نباید به آن وزن زیادی داد.
بازار با این قیمت ها بسیار جذاب است و شرایط بنیادی سهام بسیار خوب است، اما متاسفانه عناصر اطمینان و ثبات در این روزهای بازار از بین رفته است. همچنین او که به عنوان تنظیم کننده و نگهبان بازار وجود دارد، به جای بهبود وضعیت صنایع و مشورت با مقامات دولتی برای تقویت تولید، ناظر شده است.
دولت بعد از شناسایی سود در درآمد شرکت ها دخالت می کند!
برخی از اهالی بازار سرمایه بر این باورند که گزارش های خوب شرکت ها در فاز صعودی بازار مورد انتظار بود. در این مرحله بازار رشد بنیادی صنایع را پیش بینی می کرد و در نتیجه رشد خوبی داشت. آیا رشد سودآوری شرکت ها در فاز صعودی بازار که از پایان اصلاحات باخمن تا اواسط اردیبهشت ادامه داشت، لحاظ نمی شود؟
حتی در صورت پذیرش این سناریو، گزارش های فصلی شرکت ها مرتبط با عملکرد آنها در بهار سال جاری منتشر می شود که نشان از افزایش سودآوری شرکت ها دارد. همچنین افزایش سرمایه شرکت ها که بیشتر از محل سود انباشته و تجدید ارزیابی است نیز به کدال رسید که یکی از اخبار مثبت بازار است. از سوی دیگر، شرکت ها طرح ترجیحی خوبی دارند.
با این حال، با توجه سیاست گذار به سود شرکت ها، مفروضات صنایع در حال تغییر است. اما نباید دست به جیب آنها زد، زیرا وضعیت شرکت ها کمی بهتر شده است. این سیاستمدار انتظار دارد مالیات بپردازد و گاز و برق آنها را قطع کند. همچنین در سال های اخیر شرکت ها هزینه های تورمی سنگین کشور را پرداخت می کنند و از طرفی سود مازاد برجای مانده به دلیل تغییرات قیمتی از آنها سلب می شود.
اگرچه همیشه هشداری در مورد دخالت و دستکاری دولت به نفع صنایع وجود دارد، اما این رویکرد به یک روند مستمر تبدیل شده است. چرا هیچ فکر اساسی برای متوقف کردن این رویکرد وجود ندارد؟
در واقع این عملکرد در تضاد با سیاست ها و اهداف کلان و حتی وعده های مسئولان است. بخشی از این امر ناشی از عملکرد ضعیف معامله گران و صندوق تثبیت بازار است و بخشی دیگر سکوت نهاد ناظر است که وظیفه دارد هر روز برای احقاق حقوق سهامداران بجنگد تا برای بهبود شرایط کاری رایزنی کند. صنایع، اما منفعلانه در گوشه ای منزوی است. بخشی از این به رفتار عاطفی سهامداران از دست رفته برمی گردد. لازم به ذکر است که این ضرر ناشی از اشتباه سرمایه گذاری نبوده است.
شرایط بازدهی بازار سرمایه چگونه است؟ با روند فعلی بازار با چه مقصدی روبرو خواهد شد؟
اقدامی حیاتی و فوری در مورد شرایط بازار مورد نیاز است. از جمله سیاست های صندوق تثبیت بازار که نیاز به تغییر اساسی دارد. از سوی دیگر نحوه و چارچوب مدیریت بورس نیز باید تغییر کند. رفتار و رویه ای که در مدیریت بورس دنبال می شود، مدیریت بازار نیست، بلکه تنها منجر به ایجاد ترس در جو بازار می شود.
شرایط فعلی این است که اپراتور بازار دستور خرید را در سمت منفی محدوده قرار می دهد و سهامداران به امید خرید 30 تا 40 درصد اقدام به فروش می کنند. در نهایت به شرایطی می رسیم که منابع معامله گر رو به اتمام است و قیمت نهایی آنها بالاست. از سوی دیگر، سهام 40 تا 50 درصد کاهش یافت و در نهایت همه متضرر شدند. اگر رویه فعلی حفظ شود به زودی شاهد این خواهیم بود
نقش بانک مرکزی در تعیین جهت گیری بازار سهام
نرخ سود در این میان چه جایگاهی دارد؟ آیا بانک مرکزی با سیاست های خود در نشان دادن ریزش بورس تهران نقشی ایفا می کند؟
در حال حاضر نرخ سود توسط بانک مرکزی کنترل نمی شود و هر هفته شاهد افزایش آن هستیم. این افزایش نرخ بهره بر میانگین P/E بازار تأثیر گذاشته است. عوامل و اتفاقات زیادی دست به دست هم دادند تا این کاهش تنها در بازار سرمایه اتفاق بیفتد.
مثلاً در بازار املاک و مستغلات چیز خاصی نمی بینیم. همچنین در معاملات میدان فردوسی اسکناس آمریکایی در اعداد زیر 50 هزار تومان در نوسان است. از سوی دیگر وضعیت کالاها در بازار جهانی نیز مطلوب است. بنابراین مشاهده می شود که مبانی بازار سر جای خود است، اما به دلایل متعددی که بررسی کردیم عنصر اطمینان در بازار از بین رفته است.
لازم به ذکر است امروز نماگر سهام با افت بیش از 64 هزار واحدی به میزان 3.2 درصد رسید. به این ترتیب شاخص کل امروز سطح دو میلیون واحدی را از دست داد و به ارتفاع یک میلیون و 900 هزار واحدی رسید.
البته این کاهش مختص شاخص سازان نبود و شاخص هم وزن که نماینده شرکت های کوچک و متوسط بازار است بیش از 20 هزار واحد افت کرد و سطح 700 هزار واحدی را از دست داد.
تحلیلگران بازار سهام بر این باورند که این کاهش ها نتیجه سیاست غلط و غیرکارشناسانه دولت در ماه های اخیر و اصرار بر اجرای آن است. تصور بازار از رفتار دولت این است که سیاستمداران قصد دارند اشتباه بودجه خود را به هر وسیله ممکن جبران کنند. بر این اساس، برای او مهم نیست که سیاست دخالت در سود صنایع تا چه اندازه کشنده باشد.