قسمتی که در روز پدر جان داد / یکی بود، هنوز هست

بهمن ماه سال گذشته زنده یاد محمد توسلی پدر 52 ساله و پرتلاش تاریخمان بر اثر سانحه ساختمانی بر اثر ضربه مغزی در بیمارستان رازی قزوین بستری شد.

از همان لحظه ای که برای اولین بار دکتر آقامحمد را معاینه می کند، اطرافیان خود را در معرض تصمیمی دشوار قرار می دهد. پدرت در مغز مرد، حاضری اعضای بدنش را ببخشی؟
مرحوم محمد توسلی اهل روستای سعید آباد; خانواده خوب و گرم زندگی سه دختر، همان پدر مهربان و پرتلاشی که با وجود کمبود معیشت، چیزی جز نان حلال بر سر سفره زن و فرزندش نیاورد و همه از آن به خوبی یاد می کنند، در شب تولد میلاد امام علی و پدرش. تولید مثل می کند و اندام های حیاتی را به سه خانواده دیگر می دهد.

تصمیم سختی بود. اما حالا خانواده توسلی اعضای حیاتی پدرشان را می شناسند. در بدن کسانی است که خانواده هایشان محکوم به فنا هستند و باید یک شب دیگر تا صبح بمانند. آنها از این تصمیم خوشحال هستند و با اینکه جای خالی پدرشان برایشان پر نمی شود، اما همیشه خدا را شکر می کنند زیرا معتقدند اهدای عضو فرصت و خوشحالی است که نصیب همه بیماران در حال مرگ نمی شود.


6ec0a170 49d4 43ed 9568 5036f459fed9 خبر خاکستری

با داماد و دختر محمد توسلی به گفت وگو نشستیم که در ادامه نتایج آن را می خوانید:

علی توسلی داماد بزرگ خانواده توسلی در تشریح این حادثه گفت: لحظه ضربه مغزی بود.

وی ادامه داد: من جزو اولین کسانی بودم که ماجرا را شنیدم و بلافاصله به بیمارستان رفتم. در اولین دیداری که با پرسنل بیمارستان داشتم صحبت از اهدای عضو و مرگ مغزی شد که برای من بسیار سخت و دردناک بود زیرا مجبور بودم این گفتگو را به خانواده ام منتقل کنم.

توسلی افزود: روز اول نمی خواستم چیزی بگویم. من پرونده پدرم را به چند پزشک نشان دادم که همه آنها مرگ مغزی را گزارش کردند. وقت زیادی نداشتم ابتدا باید این سوال را به خانواده همسرم منتقل می کردم. بالاخره تصمیم گرفتم بهشون اطلاع بدم.

وی خاطرنشان کرد: کار بسیار سختی بود، خدای نکرده این وضعیت برای کسی پیش نیاید. چگونه سه دختر، همسر و مادرش را برای این کار آماده کند؟ از قرآن و روایات مثال زدم. گفتم اگر می خواهی پدرت به زندگی اش ادامه دهد: «اجازه بدنش نیروی حیات انسان های دیگر باشد.

علی توسلی یادآور شد: آخرین کسی که می شناخت همسرم بود، چون بچه کوچکی داشت و تحمل گرما برایش خیلی سخت بود، اما باید به همه اقوام اطلاع داده می شد، خیلی سعی کردم همه را متقاعد کنم که با وجود دلبستگی شان. به مرد محبوبشان رضایت برای اهدای اعضا، بالاخره دو روز بعد، در روز سوم مصادف با روز پدر، فرم اهدای عضو را امضا کردیم.

وی در خصوص خصوصیات فردی مرحوم توسلی گفت: پدرشوهرم بسیار کم حرف و مهربان بود، دستش خالی بود، اما دست نیازمند به کسی نمی رسید؛ روی پاهایش ایستاد، نمازش برپا بود. زمان، مال و سر کسی را که در زندگی خودش بود نخورد، آرام آرام رفت و آمد، بالاخره همه آنقدر خوش شانس نیستند که بتوانند جان چند نفر را نجات دهند.

توسلی گفت: حدود پنج سال پیش برادر مرحوم محمد توسلی دختر 27 ساله خود را از دست داد که تمام اعضای بدنش را اهدا کرد که تا روز فوت پدرشوهرم از آن بی خبر بودیم. پدر شوهرم، عموی همسرم مجبور شد این را فاش کند تا برادرزاده‌هایش راضی باشند، که انگیزه خانواده را برای این تصمیم بزرگ افزایش داد.


f6efe428 f088 4a60 813f 6fb99c979c36 خبر خاکستری

ثریا توسلی دختر بزرگ خانواده توسلی در گفت و گو با خبرنگار ما گفت: ما سه خواهر هستیم و برادر نداریم. پدران همیشه برای دختران عزیز هستند، مخصوصاً دختران اول. فکر می کردم نمی توانم این مشکل را تحمل کنم و این گرما را تحمل کنم، انتخاب سختی بود اما خدا اجازه داد.

وی ادامه داد: آخرین کسی بودم که متوجه شدم عموی بزرگم که خود اعضای حیاتی را به دختر کوچکش اهدا کرده بود، سوال را با ما در میان گذاشت و از حس خوبی که به او دست داد گفت. انگار آرام شدم، احساس کردم او از جانب خدا آمده است و احساس کردم که پدرم از این کار راضی است و من هم قبول کردم.

ثریا گریه کرد و گفت: حدود چهار ماه و نیم از مرگ پدرم می گذرد، اما در حقیقت انگار زنده است و نفس می کشد، انگار که زنده است و حضورش را احساس می کنم که برای همه خوشایند است. ما.”

وی یادآور شد: پدرم ساکت و افسرده بود، اهل غیبت نبود، به جان کسی طمع نداشت و ساده زیست بود، خداوند به قلب پاک و ساده او نگاه کرد و این سرنوشت خوب را برای او رقم زد.

ثریا در پایان گفت: خدا را شکر که قدرت این تصمیم بزرگ را به من و خانواده ام داد تا با اهدای اعضای پدر عزیزمان شادی و شادی را به دل چندین خانواده هدیه کنیم، خداوند این پیشنهاد کوچک را از ما بپذیرد.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید