بهترین: به تازگی یکی از کاربران توییتر تجربه ای از اولین سفر انفرادی خود در 36 سالگی را با دیگر کاربران به اشتراک گذاشته است. نکته اینجاست که این فرد پس از گذشت تقریباً 4 دهه از زندگی به استقلال رسیده است که در جامعه ما دستیابی به آن نسبتاً دشوار است. البته اولین تجربه این کاربر با تمسخر بسیاری از کاربران همراه بود و ناراحت کننده ترین آن همین رفتار کودکانه و آزار دهنده است.
اما در این مقاله به پیام های ناامید کننده نمی پردازیم. میخواهیم به سراغ کلماتی برویم که از هر پنجرهای به دختران این زمین «امید» القا میکند تا شاید نور روشن خاموش نشود و چنین تابویی نباشد که کسی باید بشکند. با ما بمان.
رویا توصیه هایی برای این کاربر در مورد طعنه دارد: به نظر من برو این حرف ها و طعنه ها را به پدر و مادرت نشان بده و بگو این ثمره تربیت و آموزش و سخت گیری شماست. اینگونه مسخره شدن واقعا احمقانه است.
سینا هم به طعنه ها پیام داد: وقتی انسان حتی بعد از 36 سال از تنش در خانواده رها می شود و به مسافرت می رود، آیا الان باید دچار تنش شود و قاضی شود؟ مثلا شما که در 21 سالگی به مسافرت رفته اید حق ندارید خانواده خود را با دیگران مقایسه کنید!
انرژی مثبت سارا: آفرین دختر امیدوارم آغاز سفرهای فراموش نشدنی و روحیه خوبی برای شما باشد. کلمات منفی را نادیده بگیرید. تجربه ثابت کرده کسانی که شخصیت قوی ندارند با اولین نظر منفی دیگران شروع به “گله” می کنند!
غزل: واقعا برای دختر ایرانی متاسفم. ما خیلی متاسفیم، جدی! من که تو این دنیا بودم 23 سال اجازه مسافرت نداشتم، دستم تو جیبم هست، مادرم گفت نرفتی؟ گفتم پس چی؟ گفت از نظر دیگران جالب نیست که با هم به سفرهای طولانی بروید. تازه تحصیل کرده و روشنفکر!
نگار همچنین سوالی مطرح کرد که قابل تامل است: چند وقت پیش که خودم به شمال رفتم، خانواده ام کلی دلم برایم تنگ شده بود. جالب اینجاست که وقتی ویزای من بیاد، “تنها” به ونکوور می روم. با این مهاجرت از اقیانوس می خواهم به قاره دیگری بروم. اما نه با سفر!
چمن: هیچ کس، مطلقاً هیچ کس نمی تواند دختری را که در یک خانواده سخت گیر بزرگ شده است، درک کند، جز خودشان. من از این عدم درک خیلی اذیت شدم و تا مدت ها فکر می کردم این مشکل من است، اما از آنجایی که ما حتی نمی توانیم سختی یک دختر معمولی بودن را در برخی خانواده ها درک کنیم تا زمانی که کسی آن را تجربه کند، طبیعتا آنها هم نمی فهمند. آی تی.
دلوین درباره اولین تجربه خود گفت: 23 سال و اولین تجربه سفرهای طولانی به تنهایی. بلیط را خریدم و به پدرم گفتم. گفت توصیه نمی شود. گفتم بلیط و هتل را رزرو کرده ام. گفت چرا قبلا بهش نگفتی؟ گفتم قبول میکنی؟ او گفت نه. به فرودگاه رفت و برگشت.
در مورد آهنگ هم همینطور: در بیست و سه سالگی تصمیم گرفتم به اولین سفر انفرادی بروم، او گفت که اصلا با من صحبت نمی کند من با هر چالشی که هست تنها می روم چون همیشه آدم لجبازی هستم. بعد از یک هفته موافقت کرد.
گل: برای اطرافیانم متاسفم. در نظر بگیرید که باید هر روز با این افراد ملاقات و ارتباط داشته باشید، اگر در کنار شما نیستند سپاسگزار باشید.
مزیت – فایده – سود – منفعت: وقتی ماهی را از آب بیرون بیاورید تازه است. اولین سفرم به عنوان پسر دقیقا در همان سن رفتم. سفر خوش
و شیوا: 25 ساله بودم که اجازه رفتن به یک سفر انفرادی را گرفتم. قبلاً در خانه جهنم بود. نسل دهه شصت و اوایل دهه هفتاد این را به خوبی درک می کردند.