ایام رمضان سال 1377 بود و پس از پایان روضه، سالن زیبای مجموعه آزادی میزبان 12 هزار نفر بود که برای تماشای بازی تیم و بازیکنان مورد علاقه خود در فضایی جدید گرد هم آمدند و تا صبح از کنار هم بودن لذت بردند.
در آن زمان هنوز رشته فوتسال به معنای امروزی شروع نشده بود و در این مسابقات تیم های تهرانی با ستاره های فوتبال چمن ظاهر شدند و به همین دلیل شب هایی که دو تیم استقلال و پرسپولیس آنها یک مسابقه داشتند، تماشاگران قابل توجهی به سالن آمدند و به یک معنا حتی می توان گفت که حساسیت کمتر از مسابقات لیگ نبود، تیم استقلال با توجه به حضور بازیکنانی چون محمد نوری شرایط بهتری داشت. محمدرضا مهرانپور، صادق ورمزیار، محمدعلی یحیوی و محمدرضا حیدریان. او معمولاً به مراحل پایانی می رسد.
باید یک اسم دیگر هم به جمع بازیکنانی که فوتبالشان قند را آب کرد اضافه کنیم. او خرید جدید باشگاه استقلال بود و از زمانی که فوتبال را شروع کرد نامش چندان برای اهالی فوتبال آشنا نبود، حتی پس از گذشت دو دهه از آن روزها، بازیکنان استقلال تغییرات او را فراموش نکردند. علیرضا منصوریان از همان جام رمضان وارد دل هواداران استقلال شد و سال ها برای این تیم درخشید و اسطوره شد.
هواداران استقلال ضمن احترام به پیشکسوتان، از ظهور چنین پدیده ای خوشحال شدند و در مورد او شعار و شعر سر دادند و یکصدا روی سکوها شعار دادند. آن روزها سبک هواداران در استقلال متفاوت بود. در همان عصرهای ماه رمضان امیر گلنوی با اینکه خودش بازی نمی کرد به سالن می آمد و علیرضا را که به استقلال آورده بود تشویق می کرد. جواد زرینچه، شاهرخ بیانی، مجید نامجو مطلق و… همچنین آمده بودند تا از بازی دوستان خود با هواداران لذت ببرند.
آن زمان هواداران می دانستند که قبل از تشویق پدیده جوانشان باید اسم چه کسانی را فریاد بزنند چون زبانشان منصور پوحیدری و ناصر حجازی است و خبری از کلمات مضحک و تخریبی مثل کالا فان، فرهاد فن و نکو نبود… آن روزها در این سکو، همه این نامهای معتبر قابل تشخیص نبودند و هر گونه تمایل افراطی فردی در ابتدا حذف شد، زیرا الگوریتم ذهن مخاطب، نام استقلال و هر هواداری را به هر درجهای در اولویت قرار میداد. عشق و علاقه به بازیکن مورد علاقه اش می دانست که نام استقلال چیزی است که به این افراد هویت بخشیده است.
اما حالا…
کافی است این روزها در هر تجمعی (واقعی یا مجازی) به حرف های بسیاری از هواداران نسل جدید استقلال گوش فرا دهید تا متوجه شوید که راه درست هواداری را گم کرده اند و نام استقلال را فراموش کرده اند.
هرکس فارغ از نام استقلال، اسطوره خود را بر سینه خود تحمیل می کند و به هر قیمتی منافع خود را بر دیگران ترجیح می دهد.
در واقع می توان گفت که وضعیت جامعه هواداران استقلال هیچ گاه به اندازه روزهای سخت کنونی و سخت این تیم اسفناک نبوده است و متاسفانه اراده ای برای حذف این شکل از هواداری وجود ندارد.
بسیاری از آنها معتقدند که اگر امروز یکی از ناصر حجازی و منصور پور حیدری در جمع هواداران استقلال بود، اجازه نمی داد جامعه هواداران تا این حد از هم جدا شود، اما فراموش نکنیم که در آخرین بازی این دو اسطوره چه گذشت. روزهای حضور در استقلال تعیین نشد.
اگر تیم رقیب امروزی حدود یک دهه است که در فوتبال باشگاهی ایران قدرت نشان داده است، به این دلیل است که خود را در برابر چنین ویروس کشنده ای ایمن کرده است.
در دهه 80 مثل امروز استقلالی ها هر کدام زیر پرچم یکی از اسطوره های خود تشویق می کردند و وضعیت تیمشان در این روزهای استقلال آخرین نبود چرا که این دو مشکل مثل یک زنجیر به هم متصل شده اند. امروز نمونه آن را در استقلال می بینیم.
این برانکو ایوانکوویچ بود که در بدو ورود به آنها فهمید که نام پرسپولیس بر همه اسامی ارجحیت دارد، برانکو با درک درستی که از فضای فوتبال ایران داشت توانست حمایت همه هواداران را پشت سر تیمش و نامش بفرستد. برای همیشه در تاریخ فوتبال پرسپولیس می ماند
بدون شک شناخته شده است پیتزا مسیمانه او به خوبی برانکو فوتبال ایران نیست، اما مربی باتجربه ای است و با کمک مشاوران دلسوز می تواند ساز خارج از کوک هواداران استقلال را در زیباترین وسیله ممکن دوباره بسازد و این پیشکسوت دوست داشتن را به آنها بیاموزد. یا بازیکنان فعلی دلیل نفرت از جانباز است یا بازیکن دیگر نیست.
شکی نیست که مزیمان برای موفقیت نیاز به حمایت همه جانبه استقلالی ها دارد، اما مهمتر از همه باید به استقلالی ها اعتراف کند که طرفداری از افراد تا زمانی مناسب است که نام استقلال خدشه دار نشود.