استشمام بوی نامطبوع و به دنبال آن حالت تهوع، سرگیجه و ضعف عضلانی شرح مختصری از تجربه 3 ماه اخیر دانشآموزان با مسمومیت استنشاقی در مدارس است. اصولگرایان این اتفاقات را برنامه ریزی دشمن می دانند. حسین الله کرم در داستان خود گروه های غربی را عامل مسمومیت دانش آموزان دختر می داند. از اردوگاه اصلاح طلبان هم تحلیل هایی به گوش می رسد. عباس عبدی آغاز این حوادث از قم را مربوط به انتقال پیام این حملات می داند و گروه های تندرو محلی را مقصر می داند. اما آنچه جامعه می خواهد امنیت جان دختران و امکان حضور امن آنها در کلاس های درس است. ستاره صبح در همین رابطه گفت وگویی با آذر منصوری فعال سیاسی اصلاح طلب انجام داده که در ادامه می خوانید.
متأسفانه در جریان مسمومیت دانش آموزان دختر و همچنین برخی مسائل دیگر، شفافیت اطلاعات وجود ندارد. چرا مردم از جزئیات این حوادث و تحقیقات بی اطلاع هستند؟ آیا کاهش اطلاعات می تواند در آرامش جو موثر باشد یا خیر؟
آنچه در مدارس دخترانه می گذرد آنقدر مهم است که توجه همه افراد جامعه را به خود جلب کرده است. امروز همه خانواده ها اعم از بی فرزند و بی فرزند در رنج و نگرانی هستند. طبیعتا اولین واکنش دولت به این موضوع پذیرش این موضوع است. 3 ماه پیش که اولین موارد این اتفاق افتاد، مسئولان آموزش و پرورش، نهادهای امنیتی و قضایی باید با جدیت پیگیر این مشکل می شدند و به مردم هشدار می دادند. اما تکذیب این اتفاقات و حذف موضوع پاسخی نادرست و نامناسب است، چرا که با توجه به حجم و گستردگی این اتفاق، حذف موضوع موضوعی جداگانه محسوب می شود.
ضمن اینکه برخورد معترضان در رابطه با این حادثه مانند پاک کردن صورت مشکل و ندیدن واقعیت مشکل است. اگرچه برخورد صحیح و شفاف با این حوادث می توانست از گسترش آن در کشور جلوگیری کند. اما رفتار نادیده انگاشتن مشکل به عاملان این فرصت و شهامت ادامه کار خلاف می دهد.
امروزه خانواده ها نگران سلامت دختران خود هستند و برخی به فرزندان خود اجازه حضور در مدرسه را نمی دهند. آیا هدف مهاجمان این نیست؟
اگرچه این امر واهی پشت عاملان مسمومیت است، اما باید به خانواده ها حق داد. امروزه بسیاری از خانواده ها به دلیل نگرانی جامعه برای دخترانشان به فکر جلوگیری از حضور فرزندانشان در مدرسه هستند. وقتی دختران در مدارس مورد حمله قرار می گیرند، آنچه به ذهن خطور می کند این است که چرا دختران و چرا مدارس دخترانه؟
این اقدامات کار کوچکی نیست و عواقب سنگینی دارد. کسانی که دست به چنین اقدامی زده اند، احتمالاً فضای مساعدی برای اقدامات خود پیدا کرده اند. عملیات ظالمانه علیه دختران با آرامش ادامه یافت! این علامت چیست؟ سوال اینجاست که مردم با این گستره جغرافیایی و این حجم از برنامه ریزی چگونه می توانند تا سه ماه به رفتار غیرانسانی خود ادامه دهند؟ اینجا برای همه این سوال پیش می آید که گروهی با چنین خودباوری چگونه می توانند دست به چنین اقداماتی بزنند؟
آیا ذهنیتی وجود دارد که مانع یادگیری دختران شود؟
این موضوع مانند یک سیم پیچ پیچیده است و نمی توان یک بعدی به آن نگاه کرد. این اتفاق ناگوار باعث جلب توجه مدارس دخترانه و دانش آموزان دختر شد. هنگامی که چنین رفتار غیر انسانی با دختران درگیر می شود، اشاره می شود که نمونه هایی از اقدامات مشابه در کشورهای دیگر وجود دارد. اولین فرضی که به مخاطب ارائه می شود این است که این نوع اقدامات ممکن است از سوی گروه های افراطی باشد. با توجه به اتفاقاتی که در پشت مرزهای شرقی کشور می گذرد اذهان عمومی نگران این تفکر افراطی است.
با این تحلیل، تحولات اخیر در مدارس دخترانه کشور جنبه سیاسی و رفاهی دارد و انتظار می رود حوزه سیاست داخلی و خارجی کشور در این زمینه ورود کند و پاسخ های مناسب و منطقی به ابهامات بدهد.
انتظارات مردم برای برخورد با عاملان این اقدامات وحشیانه و غیرانسانی از سوی حکومت برآورده نشد. به خصوص که چند ماهی است که جامعه شاهد درگیری با معترضان، منتقدان، فعالان سیاسی، فعالان زنان و خبرنگاران بوده است. وقتی در این سوی تاریخ، نوشتهها و فعالیتهای معترضان و منتقدان به دقت رصد میشود، نوع برخورد با فعالان اجتماعی این سوال را به ذهن متبادر میکند که اگر چنین محدودیتی در تواناییهای نهادهای انتظامی و امنیتی وجود دارد، چرا عاملان آن هستند. این اقدامات وحشیانه شناسایی، دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند، درست است؟