واکنش عباس عبدی به سخنان خاتمی و موسوی

در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب، سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات در بیانیه ای مفصل به بررسی وضعیت جامعه ایران و ارائه راهکارهایی برای خروج از بن بست کنونی پرداخت. وی در این سخنرانی به صراحت اعلام کرده است که در وضعیت دوقطبی جامعه امکان براندازی وجود ندارد اما از سوی جریان سیاسی مخالف محکوم به براندازی است. خاتمی که سیاست اصلاحات از بالا به پایین را آشکارا شکست خورده می داند، در 15 بند خواستار اصلاحات اساسی برای حل مشکلات کشور شد. نکته ای که مورد توجه فعالان سیاسی قرار گرفت و مجددا تاکید شد که در صورت عدم توجه به اصلاحات در دولت، بدون شک ادامه این روند غیرممکن است.

در کمتر از دو روز دو بیانیه از سوی چهره های سرشناس جریان چپ اوایل انقلاب صادر شد. ابتدا توسط میرحسین موسوی، نخست وزیر نظامی و روز بعد توسط سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات. واکنش این دو نفر که هرکدام روزگاری اداره امور کشور را بر عهده داشتند و از قضا عملکردشان قابل دفاع است، به این اظهارات قابل تامل است. همانطور که روزنامه جوان در مطلبی تاکید کرد: «روح راهنما این دو بیانیه تضعیف و دور زدن نهادهای قانونی جمهوری اسلامی است. با این حال، یکی نرم و دیگری سخت است. بنابراین باید گفت خاتمی و موسوی دو روی یک سکه هستند.

از سوی دیگر خبرگزاری تسنیم بیانیه خاتمی را پاسخی به اظهارات موسوی دانست و نوشت: سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در بیانیه ای که به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی منتشر کرد. ، تلویحا به متن منتشر شده از سوی میرحسین موسوی و اشاره به طرح مطالبات فراقانونی از وی واکنش نشان داد و نوشت: می توان فهرست بلندبالایی از پیشنهادهای اصلاحی ارائه کرد و بر اساس شرایط و مقتضیات اولویت بندی و برنامه ریزی کرد. «اصلاحاتی که منوط به تغییر و اصلاح قانون اساسی نیست، بلکه با بازگشت به همان قانون اساسی، همه این اصلاحات امکان پذیر است. در همین راستا نظر دو چهره سیاسی عباس عبدی و جهانبخش خانجانی را درباره بیانیه خاتمی و پیشنهادات راهبردی وی جویا شدیم.

ما نمی توانیم با سیاست های موجود به حیات خود ادامه دهیم

عباس عبدی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی در پاسخ به اظهارات خاتمی گفت: اصلاح طلبی به معنای سابقش که شرکت در انتخابات و تلاش درون نظام برای بهبود اوضاع بود به بن بست رسیده است. نمونه آن انتخابات سال 1377 بود و این سیاست در انتخابات 1400 به وضوح نشان داده شد، اما برخی تصور می کردند که به هر حال باید کاری کرد، اما معلوم شد که این ایده شکست خورده است و دلیل اصلی این است که افرادی که انجام نداده اند. شرکت در انتخابات را پذیرفت و آن را بی فایده دانست. احساس مردم این بود که اگر نتیجه انتخابات حتی انتخاب فرد اصلح با شعار درست باشد، نظام فعلی از نظر کارایی اداری و قضایی و تنشی که در نظام وجود دارد به بن بست می رسد. بنابراین انتخابات 1400 پایان اصلاح طلبی به معنای گذشته بود، اما این به معنای پایان یافتن اصلاح طلبی نیست، زیرا اصلاح طلبی اصول و شعارهایی دارد که اگر به یک شکل ممکن نشد، مردم خواستار ادامه آن هستند. راه های دیگر.

وی معتقد است: «طبق بررسی های جامعه شناسی، تمایل افکار عمومی ایجاد تغییرات اصلاحی است و در بیانیه آقای خاتمی نکات اصلی اصلاحاتی که باید قبل از ورود به انتخابات آتی انجام شود، مشخص شد. تمام این رئوس در قاب سیستم موجود است تا سیستم به موقعیت اول خود بازگردد. اگر بتواند برگردد، خواهد آمد. حتی اگر دولت فعلی این اصلاحات را انجام دهد، مردم از آن استقبال می کنند و نیازی به اصلاح طلب یا چیز دیگری نیست، اما امکان ندارد این دولت بتواند این کارها را انجام دهد.»

وی با تاکید بر اینکه مفاد اعلامیه مطالبات متعارف در چارچوب قانون است و اگر این اتفاق بیفتد بسیاری از مشکلات مردم حل می شود، افزود: در این مرحله نیازی به تغییر قانون اساسی نیست. مشکلی که آقای موسوی مطرح می کند اما در نهایت نمی گوید قانون اساسی چگونه و توسط چه کسانی و با چه روند و محتوایی باید تغییر کند. بنابراین بیانات آقای خاتمی از این منظر راه را باز می کند و اصلاح طلبان و اصولگرایان باید برای تحقق این اندیشه ها با یکدیگر گفتگو و مشورت کنند. اما باید باور کنند که ساختار قدرت در ایران با ادامه سیاست‌های موجود نمی‌تواند دوام بیاورد.»

عبدی درباره واکنش ها به اظهارات آقای خاتمی با عنوان برانداز و… گفت: «فرد یا افرادی که معتقدند این پیام برانداز است، دقیقاً بگویند این پیام کجاست؟» نکته کلیدی این است که این افراد در نظام فعلی تضعیف شده اند. در این بیانیه چیزی خلاف قانون و ارزش های انقلاب نیست و تعبیر خرابکارانه آن به معنای تغییر ماهیت این نظام نسبت به انقلاب و قانون است. بیانیه آقای خاتمی دفاع از ارزش های انقلاب است و اگر معتقدند این سخنان براندازانه است، مشکل خودشان است».

در پاسخ به این سوال که اگر ایده های این بیانیه مورد توجه حکومت قرار گیرد، آیا مردم در جهت صلح گام برمی دارند؟ وی تاکید کرد: مشکل مردم دولت نیست. اگر دولت کار خود را به درستی انجام دهد کاری برای مردم وجود ندارد. چرا باید شخص الف را بگیرند و شخص ب را جایگزین او کنند، چه فایده ای دارد؟ آیا مردم قبلاً با این قانون مشکل داشتند؟ اگر دولت درست کار می کند و می تواند در درون خودش تغییراتی ایجاد کند که اوضاع را بهتر کند، چرا از آن استقبال نکنیم؟

عبدی معتقد است: «گروه هایی هستند که به دنبال تغییر نظام هستند، یعنی تغییر مردم، اما مردم به دنبال بهبود شرایط هستند. اگر این دولت کاری نمی تواند بکند، اگر این دولت نمی تواند باید برود و گروه بعدی بیاید. هدف تغییر رژیم نیست، بلکه بهبود وضعیت است. در بیانیه آقای خاتمی اصول بهبود شرایط مشخص شد و مهمتر از آن، ایشان حتی اعلام کردند که ما این کار را نمی کنیم. و خود را از قدرت کنار گذاشت و با سیاست های گذشته به وضوح انتخابات را رد کرد. اجزای اصلی باید در نظر گرفته شود. اگر این تغییرات انجام شود، مردم به دنبال تغییر نظام و افراد نیستند و اگر اصلاحات را انجام دهند، به تغییر قانون اساسی فکر نمی کنند. شاید در آینده مطابق با شرایط جامعه تغییراتی در قانون اساسی ایجاد شود، اما مسئله اصلی این است که ساختار فعلی بدون تغییر نمی تواند ادامه یابد.»

عبدی همچنین درباره اظهارات مهندس موسوی گفت: این اظهارات غیرسیاسی است زیرا هیچ وقت یک سیاستمدار نمی تواند اظهاراتی را بیان کند که حذف را غیرممکن کند. گفت تصمیم اجرا شد؟ بنابراین نتیجه ای که می توان گرفت نظر کارشناس است. من شخصاً فکر می کنم که تغییر قانون اساسی نمی تواند مشکل را حل کند زیرا اساساً رفتار موجود بر اساس قانون اساسی و حاکمیت قانون کارساز نیست اگر بگوییم قانون باید تغییر کند. مثلاً در قانون موجود به رعایت حجاب شرعی اشاره شده اما اجرا نمی شود و در نهایت گشت ارشاد راه اندازی می شود. این رفتارها با قانون مربوطه تناسبی ندارد و بنابراین باید حاکمیت قانون اعمال شود. مولفه هایی که آقای خاتمی به آن اشاره کردند بر این اساس است که باید حاکمیت قانون شکل بگیرد».

دیدگاهتان را بنویسید