چرا سن بازنشستگی افزایش می یابد؟ | روز جدید

چرا سن بازنشستگی افزایش می یابد؟  |  روز جدید

این روزها بحث افزایش سن بازنشستگی که یکی از اصلی ترین مولفه های مورد نظر حاکمان در اصلاحات پارامتریک قانون تامین اجتماعی است، بار دیگر مطرح شده است. بحران صندوق تامین اجتماعی و نامتعادل بودن نسبت وجوه و هزینه های این صندوق، حاکمان را بر آن داشت تا سیاست های جدی از جمله افزایش سن بازنشستگی و تغییر مبنای محاسبه حقوق بازنشستگان از دو سال به سه سال را در دستور کار قرار دهند. موضوعی که اخیرا از سوی محمد اسکندری، مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری مطرح شد و پیش از این در قانون بودجه سال 1401 با جدیت بیشتری به آن اشاره شده بود که البته پس از اعتراضات گسترده منتفی شد.

حامیان این اصلاحات بر این باورند که بحران تامین اجتماعی به حدی رسیده است که در صورت عدم انجام چنین اصلاحاتی، همان سرنوشت برای صندوق های بازنشستگی و خزانه کشور رقم خواهد خورد. عده ای هم می گویند از آنجایی که امید به زندگی در ایران افزایش یافته است، بنابراین باید سن بازنشستگی هم افزایش پیدا کند و این یک اتفاق طبیعی در همه کشورهای پیشرفته است.

بحث لزوم افزایش سن بازنشستگی در سال های اخیر به قدری تکرار شده که امروز حتی برخی از فعالان کارگری بر این باورند که رفتن به این سمت امری اجتناب ناپذیر است و نمی توان آن را نادیده گرفت. اکبر شوکت (عضو سابق هیأت امنای صندوق تامین اجتماعی) چنین استدلال هایی را برای افزایش سن بازنشستگی نمی پذیرد. وی معتقد است که این بحران از راه های دیگری قابل مدیریت است و دولت در اولین قدم به کمک صندوق به ضرر کارگران و مستمری بگیران نخواهد رفت.

شوکت به ایلانا می گوید: دولت نمی تواند و نباید در این مورد یکجانبه تصمیم بگیرد. همیشه ساده ترین راه برای سود بردن از جیب کارگران و مستمری بگیران است. افزایش سن بازنشستگی بدون در نظر گرفتن سایر مسائل رفتاری ناعادلانه است. به هر حال رسیدن خزانه به چنین بحرانی حاصل رفتار دولت های مختلف از راست به چپ است و کارگران و مستمری بگیران در آن نقشی نداشته و امروز می خواهند هزینه آن را بپردازند. سهم و حق آنها در گام اول در بهبود وضعیت صندوق تامین اجتماعی را نمی توان به راحتی نادیده گرفت.

وی می گوید: ما برای اصلاح اولویت های دیگری داریم، چرا متولیان و حامیان افزایش سن بازنشستگی روی آن اولویت ها تمرکز نمی کنند و راه آسان را در پیش نمی گیرند؟! ساده ترین کار افزایش سن بازنشستگی، کاهش دستمزد بازنشستگان، کاهش خدمات درمانی برای کارگران و بازنشستگان و غیره است. قطعا انتخاب این گزینه های مناسب بار اجتماعی سنگینی بر دوش جامعه خواهد داشت.

این فعال کارگری ادامه می دهد: اگر قرار است در مورد صندوق تامین اجتماعی تصمیم گیری شود، نمایندگان واقعی کارگران و مستمری بگیران باید طرف مذاکره باشند. باید راه حل های جایگزین پیدا کرد. دولت باید مطمئن باشد که ده ها راه حل جایگزین برای عبور از این بحران وجود دارد. اولین راه حل اجرای قانون است. قانون می گوید دولت باید بدهی خود را به سازمان تامین اجتماعی تسویه کند و البته باید به درستی این کار را انجام دهد.

به گزارش شوکت؛ در کشورهای پیشرفته دنیا مثل نروژ صندوق ذخیره ارزی آنها پشتوانه تامین اجتماعی آنهاست اما ما در ایران حتی بدهی صندوق تامین اجتماعی را پرداخت نمی کنیم. اگر دولت بدهی فعلی خود را پرداخت کند، مجبور نیست این تصمیمات را بگیرد.

یکی از اعضای سابق هیات امنای سازمان تامین اجتماعی می گوید: مسئولان برای انجام این اصلاحات به افزایش سن بازنشستگی محدود نمی شوند. بلکه مواردی مانند تغییر مبنای محاسبه مستمری و کاهش تخفیف سال ها کار سخت و زیان ده مطرح شد. آیا کارگران دوست دارند در محیط سخت و مضر کار کنند؟ قانون به کارفرما دو سال فرصت می دهد تا محیط کار را از شرایط سخت و زیان آور خارج کند. وقتی کارفرما نمی کند و بازرس کار کاری به کارش ندارد، حالا کارگر باید با حذف معافیت کارهای سنگین و زیان آور خسارت را بپردازد؟! کسی باید برای هر کسی که آن را تا اینجا آورده است هزینه کند.

شوکت تاکید کرد: ایجاد چنین تغییراتی در این شرایط که معیشت و معیشت شاغلان و بازنشستگان سخت است، هم ظالمانه است و هم بحران اجتماعی ایجاد می کند. به طور کلی طرح چنین سوالاتی فشاری بر کارگران و مستمری بگیران است.

این فعال کارگری در ادامه به وضعیت درمان در کشور اشاره می کند و می گوید: قدرت دولت به مافیای پزشکی نمی رسد. چرا باید بین نرخ بخش خصوصی و دولتی تفاوت نجومی وجود داشته باشد تا کارگران و مستمری بگیران نتوانند از درمان بخش خصوصی استفاده کنند؟ اگر مسئولان کشورهای پیشرفته دنیا را با هم مقایسه می کنند باید بدانند که در بسیاری از این کشورها تعرفه وجود دارد و اگر تفاوتی هم وجود دارد این تفاوت ها نجومی نیست.

یکی از اعضای سابق هیات مدیره تامین اجتماعی می گوید: چهل سال است که وزارت بهداشت برای سرانه درمان 45 میلیونی تحت پوشش تامین اجتماعی پرداخت نکرده است. چرا جلوی وزارت بهداشت را نمی گیرند؟ چرا خود دولت هزینه سرانه درمان تامین اجتماعی را پرداخت نمی کند؟ وقتی هزینه های درمان کارگران و مستمری بگیران توسط تامین اجتماعی یا توسط خود کارگران و مستمری بگیران پرداخت می شود، چرا وزارت بهداشت باید سرانه درمان را تامین کند؟

وی تاکید می کند: راه حل تمکین به قانون است. قبل از اینکه به سن و سابقه بازنشستگی نگاه کنیم، راه حل های دیگری نیز وجود دارد. چرا دولت می خواهد مشکل را از آخر حل کند؟

شوکت همچنین درباره استدلال افزایش امید به زندگی می گوید: اولاً بر اساس همین جزء نمی توان چنین تصمیمی گرفت. و بعد سوال این است که آیا امید به زندگی در بین کارگران و بازنشستگان به اندازه افراد ثروتمند افزایش یافته است؟! وقتی حقوق یک فرد شاغل و بازنشسته کف سبد معیشت را نمی پوشاند و با کشورهای توسعه یافته مقایسه می شود، دولت چگونه به دنبال افزایش سن بازنشستگی است؟ اینها بهانه است نه بیشتر.

این فعال کارگری می گوید: تاکنون تصمیماتی که علیه کارگران و مستمری بگیران گرفته شده بسیار ناعادلانه بوده است. اگر اینطور نبود امروز سبد 15 میلیونی نمی شد و حقوق کارگران و مستمری بگیران 5-6 میلیون نمی شد.

شوکت در ادامه به ضرورت احیای شورای عالی تامین اجتماعی اشاره می کند و می گوید: هرجا مردم را آرام کنیم میزان فساد کاهش می یابد و بهره وری افزایش می یابد. احیای شورای عالی تامین اجتماعی به عنوان نهادی سه جانبه که در آن کارگران و مستمری بگیران واقعاً تصمیم گیرنده اصلی آن هستند، می تواند به بهبود وضعیت سازمان کمک کند.

عضو سابق هیأت مدیره تامین اجتماعی می گوید: امروز شستا ملک متروکه ای است که اگر کارگران و بازنشستگان که مالکان اصلی آن هستند تصمیم می گرفتند امروز به اینجا نمی رسید. در واقع منظورم این است که نمی توان مدیریت منابع متعلق به کارگران و مستمری بگیران را به دولت داد و سپس برای جبران مدیریت ناکارآمد به سراغ کارگران و بازنشستگان رفت. همه رویدادهای امروز نتیجه دخالت دولت است.

شوکت می‌گوید: 80 درصد سود ما مربوط به شرکت‌هایی است که روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌ایم و با وجود اینکه 20 درصد سهام خود را کنترل می‌کردیم، بقیه را دولت‌ها برای رد بدهی به ما دادند و سودشان کم است. این وضعیت نشان می دهد که هر جا دولت ها دخالت کرده اند، ما باخته ایم و هر جا مدیریت به دست مالکان اصلی افتاده، پیروز شده ایم. از این منظر احیای شورای عالی تامین اجتماعی واقعا می تواند مفید باشد.

دیدگاهتان را بنویسید