ائتلاف اصلاح طلبان و ملی گرایان مذهبی؟ | روز جدید

ائتلاف اصلاح طلبان و ملی گرایان مذهبی؟

روز جدید محمود صادقی: شاید ائتلافی بین راست میانه، اصلاح طلبان و نیروهای ملی-مذهبی تشکیل شود.

همانقدر که رد صلاحیت های گسترده برای اصلاح طلبان برای ورود به عرصه سیاست مهم بود، پراکندگی تئوریک نیروهای اصلاح طلب و ناتوانی آنها در دستیابی به مانیفست مشخص نیز از درون مانع آنها شد، به طوری که اصلاح طلبان نتوانستند در سال 1400 گفتمان روشنی ارائه کنند. اگرچه در مقاطع مختلف تلاش کرده اند به این وحدت نظری دست یابند، مثلاً هر از چند گاهی سعی کرده اند به اختلافات با چهره هایی چون اکبر هاشمی و رفسنجانی پشت کنند و حتی در عرصه ورود به وحدت عملی دست یافته اند. انتخابات؛ اما اختلاف نظرهای اساسی در مورد موضوعاتی مانند توسعه سیاسی و اقتصادی هرگز حل نشده است. اتحاد طیف‌های مختلف اصلاح‌طلب، یک راهبرد راهبردی برای موفقیت در انتخابات است، نه یک ائتلاف یا نوعی گفتمان همفکر که از آن یک مانیفست جامع بیرون می‌آید. به عنوان مثال، ائتلاف اصلاح طلبان با یک نیروی اصولگرا و البته دست راستی در حوزه اقتصادی، پس از حوادث سال 88 به سادگی از انزوای غیرارادی خارج شد که مشکلات زیادی را به وجود آورد. از جمله اینکه اصلاح طلبان مورد بی توجهی دولت روحانی قرار گرفتند تا جایی که پس از انتخابات 96 علاوه بر به حاشیه راندن مهمترین نیروی اصلاح طلب دولت جهانگیری، گفته شد که روحانی با رای خود به قدرت رسیده است و نه اصلاح طلبان؛ منکری که همه حمایت ها از اصلاح طلبان را باطل می کند. البته طبیعی بود که روحانی بیشتر از قدرت خود در دولت استفاده کند، زیرا هر رئیس جمهوری برای رسیدن به اهدافش از نیروهای مورد اعتماد خود استفاده می کند. بنابراین واضح است که ائتلاف راهبردی اصلاح طلبان با روحانی به دلیل نبود گفتمان نزدیک ناکارآمد است و حتی اعتماد عمومی به اصلاح طلبان را تضعیف می کند. در انتخابات مجلس 94 نیز همین ائتلاف مشاهده شد و اصلاح طلبان با ارائه لیست امید با عنوان «ائتلاف اصلاحات کلی: گام دوم» با هر نیروی «هر چند غیر اصلاح طلب» موافقت کردند که حداکثر کرسی های مجلس را به دست آورند. همچنین نمایندگانی که از نردبان اصلاحات برای رسیدن به مجلس به محض ورود به مجلس استفاده کردند، یا خود را مستقل معرفی کردند، یا حتی به صراحت خود را در پایگاه اصولگرایی خود قرار دادند، شکست خورد. از آنجایی که ناکامی عارف در چندین انتخابات مجلس به دلیل رای دادن برخی اعضای لیست امید به علی لاریجانی بود، فراکسیون امید که قرار بود یک فراکسیون قدرتمند اصلاح طلب باشد، گاه به دست پنهان اصولگرایان تبدیل می شد.
با این اوصاف می توان دریافت که اصلاح طلبان در ائتلاف های استراتژیک خود چندان موفق نبودند و این گفته مورد اذعان بسیاری از چهره های اصلاح طلب است. اما اکنون محمود صادقی، یکی از اعضای جبهه اصلاحات ایران، گفته است که امکان تشکیل یک ائتلاف جدید وجود دارد. وی به ایسنا گفت: برای پیش بینی انتخابات 1402 خیلی زود است. نظر شخصی من این است که شاید فضای سیاسی موجود در کشور انگیزه ای باشد برای ایجاد ائتلافی همه جانبه بین نیروهای سیاسی رانده شده از راست میانه به اصلاح طلبان و نیروهای ملی- مذهبی. جریان هایی که معتقد به حرکت مسالمت آمیز و حضور در انتخابات هستند اما عرصه حضورشان تنگ است. در واقع نگرانی و درد عمومی می تواند این جریان ها را به هم نزدیک کند».

این شکل از ائتلاف پیشنهادی جدید همچنان همان کاستی های گذشته را دارد. یعنی اصلاح طلبان فقط برای موفقیت در انتخابات و تنها بحث و البته هدف انتخابات دور هم جمع شوند و نه چیز دیگر، زیرا اصلاح طلبان خودشان یک گروه نیستند و طیف های زیادی در خود دارند و همچنین موافق نیستند. در مورد چگونگی ورود به مسائل سیاسی جاری مانند انتخابات. مانند نگاهی که آنها به اقتصاد دارند، اختلاف نظرهای آشکاری دارند. ناگفته نماند ائتلاف نیروهای ملی-مذهبی راست میانه. اگر حزب کارگزاران و حامیان اکبر هاشمی رفسنجانی یا اعتدالیون معطوف به توسعه اعتدال را در نظر بگیریم، نیروهای ملی مذهبی اساسی ترین مشکلات خود را با آنها دارند و نگاهشان به دوران هاشمی رفسنجانی نیست. پنهان از هر کسی؛ از جمله انتقادات آنها به رویکرد دولت هاشمی به خود، شاید یکی از معدود نیروهای اصلاح طلب باشد که برخلاف اکثر اصلاح طلبان، هنوز هاشمی را تقدیس نکرده است. از سوی دیگر، حتی اگر چنین ائتلافی اصلاح طلبان را به قدرت برساند، تخلف مغرضانه ای صورت می گیرد، زیرا نیروهای نهضت آزادی در تمام این سال ها توسط هیئت نگهبان رد صلاحیت شده اند. نمونه آن مرحوم ابراهیم یزدی است که در هر دوره از نامزدی ریاست جمهوری رد صلاحیت شد. بنابراین، اگر ائتلاف اصلاح طلبان، راست میانه و ملی گرایان مذهبی به معنای پیروزی در انتخابات باشد، قطعاً چنین هدفی محقق نمی شود، زیرا رد صلاحیت گسترده تر اصلاح طلبان را توجیه می کند. اما اگر بخواهد توجه مردم را جلب کند ممکن است این هدف نیز محقق نشود زیرا اولا مردم خاطره خوشی از ائتلاف های اصلاح طلب ندارند، ثانیا دغدغه امروز مردم ایران دیگر بحث سیاسی نیست و اقتصاد جایگزین همه چیز شده است. دهه 70 نگذارید نیروهای برکنار شده دور هم جمع شوند یا نه.

در شرایط کنونی به نظر می رسد مهم ترین نیاز جبهه اصلاحات، بازگرداندن اعتماد از دست رفته عمومی است، نه ایجاد ائتلاف های احتمالی در آینده، زیرا مشخص نیست که نیروهای اصلاح طلب و جبهه اصلاحات دقیقاً در ابعاد مختلف باید چه باشند. از جمله سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ آیا دیدگاه ها و چه خطوط قرمزی برای اصلاح طلبی یا خروج از اصلاح طلبی وجود دارد؟ مردم با توده ای نامنظم از نیروهای سیاسی روبرو هستند که هیچ تلاشی برای ورود به قدرت رسمی نمی کنند. این وضعیت از جمله در تضاد با اهداف سنتی جبهه اصلاحات است، زیرا دولت برخاسته از 11 خرداد 1376 برخاسته از مطالبات عمومی مردم بود و جامعه آن زمان خاتمی و اصلاح طلبان را نمایندگان واقعی می دانستند. خواسته های آنها؛ این تا زمانی است که ائتلاف های متوالی فعلی اصلاح طلبان را به هر نحوی به جامعه نزدیکتر کند. از سوی دیگر اقتدار سیاسی در میان اصلاح طلبان مخدوش است و حتی سید محمد خاتمی دیگر نمی تواند سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان را متحد کند. با این حساب اصلاح طلبان شاید نیاز داشته باشند که تکلیف رهبری در جبهه اصلاحات را نه با عبور از خاتمی، بلکه با بازتعریف جایگاه قانونی خود در جبهه اصلاحات مشخص کنند تا زمینه وحدت عملی و نظری فراهم شود.

در پایان شایان ذکر است که شاید بزرگترین دستاورد اصلاح طلبان در شرایط کنونی وحدت بر سر یک مانیفست فراگیر باشد که در این صورت نه ائتلاف مورد به مورد، بلکه اتحاد همه جانبه بین هر نیرویی که برجام را اتخاذ می کند. بیانیه.

دیدگاهتان را بنویسید