اردیبهشت 1401 با فیش های 1400 مستمری بگیر بیمه!

اردیبهشت 1401 با فیش های 1400 مستمری بگیر بیمه!

هر بار که جلسه هیأت دولت تشکیل می شود، اخبار را می خوانیم و تا جلسه بعد، یک دنیا نگرانی بیشتر روی سرمان نمی آید. منتظریم تایید بشه چقدر از جیب خودمون در بیاریم! ما سهمی از بودجه نداریم. دولت هم تصمیم گرفت سود سپرده ما را برداشت کند! ما در زمان کار کارگر بودیم و ارتباطی با دولت نداشتیم، حالا که بازنشسته شدیم، دولت به جای ما تصمیم می گیرد. یک روز دستش را در جیب ما کرد و چند صد هزار میلیارد تن گرفت. یک روز جیب ما را به دستش می دوزد. روزی روزهای پر استرسی خواهد بود.

این روزها خیلی به خودم و دوستم فکر می کنم. این داستان خواندنی است. شما هم بخوانید؛ من نگران بودم. بیمه نبود. بارها به او گفتم به فکر فردا باشد و خودش را بیمه کند. بازنشستگی هست، حقوق هست، آرامش هست. خندیدی و گفتی دارم به فردا فکر می کنم، نگران من نباش. بعد از اینکه بازنشسته شدم و اولین حقوقم را گرفتم به سراغش رفتم و گفتم قبض من را ببین! چقدر گفتم خودت را بیمه کن! او همچنین پیامکی را به من نشان داد که در آن مبلغی بیش از دو برابر حقوق من به حسابش واریز شد. گفتم این چیه؟ مستأجر مغازه گفت. من برای این فروشگاه پولی که برای بیمه دادی پرداخت کردم. حالا این اجاره اوست، این خود فروشگاه است. اجاره نه تنها هر سال بالا می رود، بلکه قیمت آن نیز افزایش می یابد. فردا که سرم را روی زمین می گذارم برای بچه ها می ماند و آنها را برمی دارد. اگه بمیری چی؟ آیا چیزی برای فرزندان شما باقی مانده است؟ جوابی نداشتم دیدم که او خیلی بیشتر از من نگران فردا است. اما اجاره اش را بدون اینکه منتظر باشد کاما اشتباه تصحیح شود و نظر این یا آن به تایید هیات مدیره و هیات وزیران برسد، می گیرد. بدون اینکه برای احقاق حقشان التماس کنند یا برای گرفتن حقشان جلوی این سازمان یا آن نهاد جمع شوند و یک نفر در حین صحبت از پشت آنها را بگیرد و پایین بکشد! اکنون می بینم که من ضرر کرده ام و او سود کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید