«الگوی توسعه ایران» رویایی در دل است

ساعت: 13:29
تاریخ انتشار: ۱۳۰۰/۰۸/۲۸
کد خبر: 1785483

مشکل اینجاست که با وجود نگارش شش برنامه توسعه، درصد قابل توجهی از همه این اهداف و برنامه ها محقق نشده و سر جای خود باقی مانده است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از وبلاگ؛ «آشفتگی» را می توان به جرأت بخش بزرگی از اقتصاد جامعه ایران در سال های اخیر توصیف کرد. فرقی نمی کند از کارمند گرفته تا سرمایه گذار و تولیدکننده، هیچکس تصویری از جهت گیری اقتصاد کشور ندارد تا بتواند مسیر حرکت اقتصادی آن را مشخص کند. خیلی ها مطمئن نیستند که با راه اندازی کسب و کار می توانند با ایجاد پول بانکی، تورم، هزینه ها، واردات کالا، نوسانات نرخ ارز، مشکلات توزیع و صادرات و مهمتر از همه وعده های محقق نشده مسئولان رقابت کنند.

تعداد کمی از کارگران می توانند افقی برای توسعه معیشت و حرکت در دایره ای بالاتر از هزینه های کنونی کردها به امید بهبود وضعیت تصور کنند. این در حالی است که با کمک جداول مناظره های مختلف و آسیب شناسی رسانه ای، هر روز بیان مشکلات اصلی اقتصاد ایران به رسانه ها پمپاژ می شود، بنابراین بر اساس قاعده معیشتی، عموم مردم از شناسایی بیشتر خرسند خواهند شد. مشکلات اقتصادی!


دولت های روزانه، چالش های سیاسی!

اما دلیل این سردرگمی که در کاهش سرمایه اجتماعی نیز نمایان می شود، دقیقاً چیست؟ با اندکی تفکر می توان پاسخ روشنی برای این سوال پیدا کرد. با توجه به قاعده «مردم برای دین شاه» به اختصار می توان گفت که ریشه اصلی این وضعیت مبهم از بی برنامگی دولت در اداره اقتصاد و معیشت مردم و زندگی روزمره آنها نشات می گیرد.

در واقع مشکل اینجاست که علیرغم نگارش شش برنامه توسعه، درصد قابل توجهی از همه این اهداف و برنامه ها محقق نشده و روی زمین مانده است یا تنها چهار سال جلوتر از چشم انداز 20 ساله، وضعیتی که می تواند حتی صحبت کردن در مورد آن ناخوشایند است. حال سوال اینجاست که واقعا چرا برنامه ها تا این حد از عملکرد اقتصاد ایران منحرف شده است؟ پاسخ مهمی به این سوال را شاید بتوان در اقتصاد سیاسی کشور یافت.

شاید دولت و مجلس به ندرت توانسته باشند همزمان با «اصلاحات اساسی در اقتصاد کشور» حتی به قیمت «از دست دادن آرای خود» ایستادگی کنند. پاسخ مهم دیگر این است که نهاد دولتی به عنوان مجری نهایی برنامه ها هیچ درک و ساختاری برای اصلاحات ساختاری در کشور نداشت تا کشوری با این همه ذخایر و فرصت های بالقوه کمتر در برابر چالش های خارجی آسیب پذیر باشد. . .

بنابراین شاید آخرین برنامه مدون اقتصادی که بتوان در یکی دو دهه اخیر (با در نظر گرفتن معیارهای فنی و نه سیاسی) نام برد، هفت برنامه تحول اقتصادی دولت نهم و دهم باشد. طرح هایی که عمرشان فقط نیمی از هدف بود و با این حال این طرح ناقص اما اساسی در معیشت دهک های پایین نقش دارد.

آیا اصلاحات اقتصادی به صفر رسیده است؟

اما دیروز پس از گذشت نزدیک به یک دهه، دولت بار دیگر از ادبیات جدید و آینده نگر با عنوان نقشه راه اقتصادی دو ساله رونمایی کرد که نشان می دهد تصمیمات جدیدی در دولت برای شکستن دور باطل اقتصاد ایران در حال اتخاذ است. و. در این مورد چند نکته قابل توجه است (جزئیات در صفحه 10):

بیان موضوعاتی مانند لغو معاملات ارزی، کنترل رشد سریع ترازنامه بانک ها، شناسایی هوشمند فرار مالیاتی، افزایش درآمدهای حاصل از واگذاری اموال دولتی، انحصار اعتبار اسناد رسمی، تعیین انگیزه ابرپروژه ها با وزارتخانه های اقتصادی. با شرکای خارجی با استفاده از مکانیسم صندوق پروژه. پروژه های کلان اعلام شده توسط دولت در این برنامه دو ساله اجرایی نمونه هایی است که نیاز به حمایت همه جانبه قوای سه گانه دارد و از قضا بر خلاف دوره های دیگر می توان گفت که اکنون این شرایط فراهم است.

نقطه قوت این اقدام وزارت اقتصاد این است که برخلاف بسیاری از برنامه های مشابه، این بار برنامه توسعه محور از سوی پیمانکار پیشنهاد می شود، یعنی. دولت. این تا حد زیادی می تواند به معنای تعهد عملی دولت باشد. انتشار رسمی و یکپارچه آن (که بعداً انتظار می رود) همچنین توانایی کارشناسان را برای اظهار نظر و نظارت بر دستگاه های نظارتی افزایش می دهد.

با توجه به موضوع سردرگمی اقتصادی که در ابتدای این مقاله به آن اشاره شد، می‌توان گفت که این طرح کلان در صورت تبیین مناسب، می‌تواند منجر به یکسان سازی مولفه‌ها و انتظارات پراکنده در اقتصاد ایران شود، مشروط بر اینکه همراه باشد. با اجرای مسئول دولت و به ویژه گسترش سایر وزارتخانه های اقتصادی دولت. به عنوان مثال آیا وزارت رفاه اجتماعی باید ارتباط بین رسیدگی به چالش صندوق اجتماعی و نقشه راه کلان اقتصادی را مشخص کند؟ یا وزارت صمت باید نقشه راه صنعتی کشور را به عنوان سیاست توسعه صنعتی در راستای این طرح کلان ترسیم کند.

به همین ترتیب وزارتخانه های دیگر نیز باید به تدریج به این طرح کلان بپیوندند تا در نهایت بتوانیم به یک برنامه مشترک برای توسعه همه جانبه کشور برسیم و در نهایت باید گفت که اجرا و تکمیل این برنامه در یک دولت حائز اهمیت است چرا که تجربه تلخ بی ثمر است ما با روی کار آمدن دولت جدید با برنامه هایی برای تحول اقتصادی روبرو هستیم. همچنین می‌توان امیدوار بود که با توجه به دو شرط «اصلاح اجرا» و «انعطاف‌پذیری»، این حرکت برای اولین بار زمینه‌ساز حرکت‌های بلندمدت‌تر برای توسعه اقتصاد ایران شود. با فرمان مذکور شاید روزی به «الگوی ایرانی» به عنوان یکی از تجربیات جهانی توسعه و پیشرفت برسیم.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید