بیل مکانیکی کنی; از دیروز تا امروز

بیل مکانیکی کنی;  از دیروز تا امروز

رورنو جلال خوش‌خره در یادداشتی نوشت: اکنون علی باقری‌کنی با حضور در مذاکرات دشوار نمایندگان قدرت‌های جهانی، بی‌تردید درک و تعریفی روشن و واقع‌بینانه از مفهوم و کارکرد «گفت‌وگو» و «کاهش تنش» در روابط خارجی دارد. سکوت قابل توجه در فضای رسانه ای یکی از نشانه های درک او از پیچیدگی عمل در عرصه دیپلماسی است. «علی باقری کنی» معاون سیاسی وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکره کننده ایران در جریان مذاکرات هسته ای ۲۱ اسفند ۹۷ با حضور در برنامه «بدون توقف» که از شبکه سه سیما پخش می شد، گفت: هر ناظر بی‌طرف آشنا را شوکه کرد و ساخت و کار دیپلماسی را تحریک کرد. او این روزها به دلیل ریاست بر تیم مذاکره‌کننده برجام و سفر غیرمنتظره‌اش به مسکو در کانون توجه رسانه‌های جهانی قرار گرفته است. وی بلافاصله پس از مذاکرات ناتمام در دوحه سوالات بی پاسخی را مطرح کرد و در برنامه «ایگوف» گفت: «… وقتی می گوییم فقط می خواهم تنش را از بین ببرم، باید امتیاز بدهم». به نظر من تنش زدایی دوست است. ما باید دشمن را تهدید کنیم. اساساً به نظر من نگاه تنش زدایی یک نگاه انفعالی است که در نهایت منجر به فروپاشی هویت ملی می شود و چیزی از ما باقی نمی ماند.»

در آن زمان شنیدن چنین سخنانی از زبان فردی که با مبانی علوم سیاسی آشنا بود و به عنوان دیپلمات شناخته می شد، تعجب آور و حتی تکان دهنده بود. تخصص دیپلم، گفتگو و مذاکره در نظام آنارشی بین المللی و تلاش برای حفظ و ارتقای امنیت و منافع ملی برای خروج کشور از تنش در روابط خارجی است.

اصل مذاکرات دیپلماتیک در تاریخ سیاست خارجی کشورهای جهان شامل دو مفهوم روشن است: اول. مذاکرات برای کاهش تنش با تنظیم حداکثر مواضع طرفین درگیری با مقدار متغیر. دومین؛ مذاکرات برای پایان جنگ و درگیری که لزوماً نتیجه صفر تا صد نیست، با برنده و بازنده نیز مشخص است. بدیهی است که درک مفهوم اول مذاکرات چیزی جز تنش زدایی و اراده طرفین برای رسیدن به این هدف نمی تواند باشد. روابط خارجی دولت ها در طول تاریخ مملو از مذاکرات با هدف تنش زدایی است. برخلاف آنچه باقری کنی در آن زمان می گفت، تنش زدایی در روابط خارجی مختص دوستان نیست، اما تجربه تاریخ روابط بین الملل ثابت می کند که حتی با رویکردهای ایدئولوژیک متناقض، نظام های سیاسی تمایل به تنش زدایی با رقبای خود دارند. دشمنان و دشمنان

جنگ سرد و رابطه خصمانه دو نظام سرمایه داری (یا امپریالیست لیبرال) و نظام کمونیستی در روند کاهش تنش پر از شدت و ضعف بود. دو طرف گاهی تا مرز جنگ گام برداشتند، اما در نهایت تصمیم گرفتند تنش ها را کاهش دهند. در همان زمان، برخی از دگماتیست های شمشیر مخالفت خود را با تنش زدایی علیه دوستان خود اعلام کردند و آنها را به سازش متهم کردند.

نباید فراموش کرد که چندی پیش مائوئیست های چینی رهبران اتحاد جماهیر شوروی سابق از جمله نیکیتا خروشچف را متهم کردند که بر بستر سوسیالیسم خوابیده اند اما رویای پذیرش امپریالیسم را در سر می پرورانند زیرا سیاست همزیستی مسالمت آمیز دو نظام رقیب را می پذیرند. این دو آتش افروز در مدت کوتاهی چنان مورد استقبال امپریالیست ها قرار گرفتند که این بار شوروی آنها را به اتحاد با نظام سرمایه داری و نقض مارکسیسم-لنینیسم متهم کرد. تاریخ نشان می دهد که نه سیاست همزیستی مسالمت آمیز رهبران وقت اتحاد جماهیر شوروی و نه تغییر سیاست نظام مائوئیستی چین رویکردی بود که اصول ایدئولوژیک آنها را نقض کند. در عوض، هر دو رویکردی عمل‌گرایانه در برابر خواسته‌های زمانه برگزیدند. اگر چینی‌ها امروز در موقعیت رقابتی در برابر نظام‌های سرمایه‌داری قرار دارند، مدیون شناخت به موقع سیاسی کاهش تنش با جامعه بین‌المللی در چارچوب سیاست عمل‌گرایانه خود هستند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دلیل عمل گرایی در سیاست خارجی نبود، بلکه به دلیل عمیق شدن فاصله با مردم خود در زمان فاجعه بود.

اکنون علی باگریکنی پس از حضور در مذاکرات دشوار نمایندگان قدرت های جهانی، بدون شک درک و تعریفی روشن و واقعی از مفهوم و کارکرد «گفتگو» و «تشنج زدایی» در روابط خارجی دارد. سکوت قابل توجه در فضای رسانه ای یکی از نشانه های درک او از پیچیدگی عمل در عرصه دیپلماسی است. سخنان منتشر شده او این روزها کمتر نشان دهنده نگاه خشک قبلی او به دیپلماسی و گفتگو برای رسیدن به تفاهم یا توافق است. او هم اکنون مانند اسلاف خود در این سمت برای هرگونه توافق و تفاهم مورد شلاق گاه و بیگاه منتقدان دواتسه قرار می گیرد. با این حال، به نظر می رسد معاون وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکره کننده برجام ایران، مانند رئیس خود در دستگاه دیپلماسی، اکنون بر ضرورت دستیابی به توافق فوری تاکید کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید