جامعه شناس چرا پایتخت نشینان عصبانی هستند؟

جامعه شناس چرا پایتخت نشینان عصبانی هستند؟

روز جدید نزاع یکی از اصلی ترین آسیب های اجتماعی جامعه ایران است، اتفاقی که در فضای عمومی در حال رخ دادن است و پیامدهای منفی بسیاری دارد. قتل و جنایات خیابانی یا خانوادگی از تلخ ترین پیامدهای این درگیری هاست. آمارهای قضایی نیز خشم مردم و خشونت جامعه را تایید می کند. سال گذشته نزدیک به 100 هزار نفر در تهران به دلیل اختلاف به پزشکی قانونی مراجعه کردند. روز گذشته سازمان پزشکی قانونی آخرین آمار مراجعه کنندگان زن و مرد پایتخت به پزشکی قانونی استان تهران در سال گذشته را اعلام کرد. آمارها نشان می دهد که وضعیت خشونت و درگیری در کشور از جمله در تهران همچنان نگران کننده و رو به رشد است.

بر اساس این آمار در سال 1400 تعداد 96 هزار و 503 نفر به دلیل جراحات ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی استان تهران مراجعه کردند که نسبت به مدت مشابه سال 1378 1.5 درصد افزایش داشته است که بر همگان واضح است که این تعداد مدارک پزشکی ناشی از درگیری آنها تنها در یک سال و در یک استان، آمار بالا و وحشتناکی است که نیاز به تأمل و مداخله روانشناسان و جامعه شناسان دارد. البته باید توجه داشت که آمار اعلام شده از سوی سازمان نظام پزشکی صرفاً مربوط به پرونده های مربوط به پزشکی قانونی است، اگر بخواهیم به آمار تمام دعواهای سطحی اضافه کنیم که طرفین به خود زحمت مراجعه به پزشکی قانونی را نداده اند. دکتر توجه داشته باشید که، البته، شما یک عدد بسیار بزرگتر دریافت می کنید.

نگاهی به آمار درگیری ها در کشور و مقایسه آن با سال های گذشته و حتی برخی دیگر از کشورها سوالات زیادی را در ذهن ایجاد می کند. چرا خشونت در جامعه ایران به ویژه در پایتخت رو به افزایش است؟ چه بر سر ما ایرانیان آمده است که در کوچکترین تضاد منافع یا تعارض فکری به دنبال راه حلی برای این تعارض هستیم؟ بارها و بارها مشکل کوچکی مانند یک اختلاف جزئی بین دو نفر به معضلی تبدیل شد که به یک معضل خونین تبدیل شد و به مرگ یکی از طرفین ختم شد.

در حالی که آمارهای قضایی خشم ایرانیان را تایید می کند، جامعه شناسان و آسیب شناسان اجتماعی از مدت ها قبل نسبت به تشدید خشونت و درگیری در کشور هشدار داده اند. خشونتی که فراتر از کلمات است و منجر به خشونت و درگیری فیزیکی می شود.

خشونت در ایران تعجب آور نیست

امانولا گارای مقدم، جامعه شناس از این واقعیت که ده ها هزار تهرانی به پزشک قانونی مراجعه کرده اند، تعجب نمی کند. او می گوید اگر غیر از این باشد جای تعجب خواهد بود، زیرا همه زمینه های خشونت در جامعه مهیا است.

وی به همدلی گفت: خشونت پدیده ای رایج است و دلیلی ندارد اما ریشه های زیادی دارد. هنجارها و ارزش های خانوادگی حاکم بر خانواده در این زمینه تأثیرگذار است. اعتقادات مذهبی و تحصیلات مادران نیز بر این پدیده تأثیر می گذارد. نوع فرهنگ جامعه نیز بر پدیده خشونت تأثیر می گذارد، برخی فرهنگ ها خشن هستند اما برخی فرهنگ ها مانند فرهنگ ژاپنی صلح آمیز هستند. نظام آموزشی، محدودیت ها و محرومیت ها، ناامیدی ها و… از عوامل پیدایش خشونت هستند، اما آنچه اکنون بر میزان خشونت در جامعه ایران افزوده است، وضعیت فقر اقتصادی، بیکاری، ناتوانی در امرار معاش و اختلاف طبقاتی است. وضعیت اقتصادی و افزایش روزانه قیمت ها به گونه ای است که بسیاری از مردم دیگر نمی توانند امرار معاش کنند. گرانی، بیکاری، بلاتکلیفی اقتصادی، نبود چشم انداز روشن برای آینده و… مردم را به مرز انفجار سوق داد. از این افراد غیر از خشونت چه انتظاری می توان داشت؟
قرایی مقدم افزود: در کنار مشکلات اقتصادی و معیشتی، جامعه نیز خشن است و پتانسیل خشونت را دارد. به گونه ای که تقریباً در هر جلسه ای خشونت دیده می شود. بهتر است بگوییم خشونت بر دیوار می بارید. نحوه صحبت کارکنان، تهدید، ارعاب، نادرستی، اخبار منفی درست و نادرست و غیره همگی باعث ایجاد خشونت می شوند.

خشونت ریشه اجتماعی دارد

وی ادامه داد: برخلاف نظر برخی روانشناسان که پرخاشگری را یک غریزه می دانند، خشونت ریشه اجتماعی دارد و ناشی از عوامل مختلف اجتماعی است; به این معنی که فرد ذاتاً خشن نیست و حوادث بیرونی ناخودآگاه او را مجبور به واکنش و توسل به خشونت می کند. کارایی مقدم گفت: خشونت و پرخاشگری پیامدهای زیادی دارد و اگر درگیری که محصول خشونت است در جامعه تشدید شود، پرخاشگری گسترش می یابد و منجر به انفجارهای اجتماعی و حتی مشکلات امنیتی می شود.

وی با اشاره به مضرات خشونت در جامعه گفت: خشونت از نظر سیاسی بسیار مضر است زیرا باعث کاهش امنیت جامعه و ایجاد بدبینی و ایجاد شکاف بین دولت و مردم می شود. همچنین باعث کاهش بازده اقتصادی در جامعه و تولید می شود.» اثر منفی دارد. از نظر فرهنگی هم مضر است زیرا خشونت تبدیل به یک فرهنگ می شود و خشونت روانی باعث بسیاری از بیماری های روحی و حتی جسمی می شود و برای نظام سلامت هزینه می کند.

قرایی مقدم به بازتولید خشونت اشاره کرد و گفت: نظریه ای به نام چرخش خشونت وجود دارد. یعنی خشونت زاییده خشونت است. در ایران هم جای خشونت وجود دارد. آنها علاوه بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی کخ، عامل خشونت هستند، از رادیو گرفته تا مقاماتی که هر روز با خشونت و نفرت سروکار دارند. ظاهراً این خشونت در حال بازگشت به جامعه و بازتولید خود است. در سراسر جهان، جامعه شناسان و دانشمندان علوم اجتماعی در تلاش هستند تا زمینه های خشونت و نفرت را از بین ببرند و تنش ها را کاهش دهند.

عدم شادی در جامعه خشونت را افزایش می دهد

این جامعه شناس به نقش شادی در کاهش خشونت و درگیری اشاره کرد و افزود: در جامعه ای که شادی وجود ندارد، حرفی برای گفتن وجود ندارد، مثلاً در هند تعداد زیادی از مردم فقیر هستند، بنابراین فیلم های انیمیشن متولد می شوند. و کارتون ها در حال مرگ هستند، اما برنامه های تلویزیونی و فضای جامعه در این کشور خوشحال است زیرا آزادی وجود دارد. آزادی خوشبختی می آورد.

وی ادامه داد: متاسفانه در کشور ما کمتر به نقش شادی در کنترل آسیب های اجتماعی از جمله خشونت پرداخته می شود در حالی که شاید بتوان گفت یکی از مهم ترین عوامل افزایش رفتارهای خشونت آمیز در ایران کاهش شادی در جامعه است. «جامعه شاد معمولاً باعث خشونت نمی شود، اما جوامع افسرده و پریشان که سرشار از احساسات منفی هستند و کانالی برای رهاسازی این بار منفی ندارند، خشونت ایجاد می کنند.
به گفته این جامعه شناس، زمینه های شادی در جامعه ما یا اصلا وجود ندارد یا بسیار کم است. اما اغلب مشاهده می شود که برخی سازمان ها و نهادها جشن های مردم را محدود می کنند. طبیعی است که این محدودیت و سرکوب شادی در قالب افسردگی و خشونت به جامعه بازگردد و اینگونه است که آمار افزایش خشونت و درگیری تیتر یک می شود.

قرایی مقدم با بیان اینکه همه عوامل ذکر شده باعث عصبانیت و عصبانیت می شود، گفت: اگر جامعه ما عصبانی نباشد و هر سال به آمار خشم و درگیری اضافه نشود، جای تعجب است.

دیدگاهتان را بنویسید