دستورالعمل های سختگیرانه برای کنترل مدارس

با ما صحبت کن

دانش آموزان سوالات مختلفی از معلمان خود می پرسند تا جایی که برخی از معلمان گفته اند بخشی از ساعت کلاس را صرف مشکلات روز می کنند. این البته برای معلمانی است که با دانش آموزان هستند و می خواهند با دانش آموزان خود تعامل داشته باشند. این در حالی است که برخی از معلمان به سؤالات و کنجکاوی دانش آموزان خود توجهی نمی کنند، به گفته برخی از دانش آموزان، این معلمان گاهی اوقات تهدیدی برای دانش آموزان هستند. هانا، دانش‌آموز کلاس دهم، می‌گوید: «در آغاز سال تحصیلی مدرسه شلوغ بود و همه بچه‌ها اعتراض می‌کردند، یک بار افرادی که نمی‌شناختیم به مدرسه آمدند. وقتی با این افراد صحبت کردیم، گفتند که شما فقط مطالعه کنید و این موضوعاتی که مطرح می کنید به شما ربطی ندارد. البته ما کمی ترسیدیم و سکوت کردیم. چند روز بعد که مدرسه خلوت بود، فقط با معلمان صحبت کردیم. انتظار داریم استاندار و معاونین در کنار ما باشند و حرف های ما را بشنوند. در بعضی از کلاس ها با معلم ها هم بحث می کنیم، مثلاً معلم فارسی یا ورزش، حرف ما را می فهمند و کاملاً با ما همدردی می کنند. ? از این کلمات در کلاس استفاده نکنید. امتیاز شما را کم می کنیم. یا به مدیر و معاون می گویند سر کلاس با هم بحث کردیم. راستش را بخواهید حتی اگر حرفی بزنیم سریع می گویند مدرسه جای این حرف ها نیست پس ما کجا حرفمان را بزنیم.»

دستورالعمل های سختگیرانه برای کنترل مدارس

امیر ارسلان دانش آموز کلاس دوازدهم یکی از مدارس دولتی در مرکز شهر است. او مانند بسیاری از دانش آموزان، حرف هایی برای گفتن دارد، برخی از آن حرف ها شنیده می شود و برخی نه. امیر ارسلان درباره وضعیت این روزهای مدرسه اش می گوید: «بعضی از معلمان با ما هستند و سر کلاس با ما خیلی گرم هستند. اما بیشتر معلمان به ما اجازه صحبت نمی دهند. مثل اینکه می ترسند چیزی بگویند، ما هم حرف نمی زنیم. اکثر معلمان می گویند ما به مشکل بر می خوریم و نمی خواهیم صحبت کنیم. همین چند روز پیش سر کلاس فارسی وقتی معلممان شعر دماوندیه ملک الشعرای بهار را برایمان می خواند، چند نفر از همکلاسی هایم بحثی را شروع کردند. معلم چند دقیقه ای با ما صحبت کرد و کلاس ما واقعاً خوب بود. چرا ما نمی توانیم همیشه در این مورد در کلاس صحبت کنیم؟ اگر بگذارند حرف بزنیم برای هیچ دانشجویی اتفاقی نمی افتد. روزهای اول می خواستیم صحبت کنیم اما اجازه ندادند و چند نفر از بچه ها سروصدا کردند و از آنها تعهد خواستند».

معلمان در کنار دانش آموزان هستند

نرگس ملک زاده مدیر یک هنرستان در تهران است. او نزدیک به 400 شاگرد دارد که هر کدام متفاوت هستند. از ابتدای سال تحصیلی دانش آموزانش در حیاط مدرسه دعوا و سر و صدا می کنند. خانم مدیر هر روز از شاگردانش پذیرایی می کرد و دسته جمعی با آنها صحبت می کرد. خودش می گوید سخت ترین حرف ها را شنیده و با لبخند و حوصله جواب تک تک دانش آموزان را می داد. ملک زاده درباره وضعیت فعلی دانش آموزانش می گوید: «این هفته ها آرامش مدارس نسبت به ابتدای سال تحصیلی بیشتر است. توجه دانش آموزان به آموزش بیشتر است و می توانم بگویم که به روال عادی برگشته ایم. از درگیری های عجولانه از ابتدای سال خبری نیست. آن روزها عده ای می خواستند اوضاع را در دست بگیرند. از جلساتی که برای مدیران برگزار کردند، متوجه شدیم که نگاهشان کنترل دانش آموزان است و این نگاه کار را برای ما در مدرسه سخت می کند. حالا خودشان متوجه شدند که این کارها فضای مدرسه را به هم می زند و این نظر غیرحرفه ای است. در آن دو هفته مدیریت دانش آموزان را به مدیران و معلمان واگذار کردند و مدارس را رها کردند. اکنون شاهد آرامش دانش آموزان در مدارس هستیم. البته این به این معنا نیست که دانشجویان معترض نیستند، آنها بسیار پیچیده صحبت می کنند، اما فضا دیگر آشفته نیست. البته من به عنوان مدیر مدرسه معتقدم برخی از دانش آموزان در این فضای داغ می ترسیدند با معلمان خود صحبت کنند، حالا که فضا آرام شده است با معلمان خود در کلاس ها بحث می کنند.

خود مدیر مدرسه معتقد به فضای گفت و گو با دانش آموزان است، به همین دلیل از همان روز اول به معلمان گفت که اگر دانش آموزی بحثی را شروع کرد، آن را جدی نگیرید: «از روز اول دانش آموزان می خواستند مکالمه داشته باشید، آنها به تلفن پاسخ دادند زیرا آنها استدلال خود را می خواستند. البته وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد که مدیر و معلم باید دانش آموزان را قانع کنند. البته در یک گفتگوی دو طرفه نمی توان کسی را متقاعد کرد. این روزها بیشتر به حرف های دانش آموزان گوش می دهیم. ما سکوت می کنیم تا آنها صحبت کنند. فکر می کنم دانش آموزان امروزی سطحی نگر نیستند. دانش آموزان اطلاعات زیادی دارند. آنها از فضای بحث و گفتگو لذت می برند. بنابراین ما این فضا را ایجاد کردیم. روزهای اول افرادی با دیدگاه های خاص به مدرسه می آمدند و با دانش آموزان صحبت می کردند. اما کم کم متوجه شدند که باید اولیای مدرسه را با دانش آموزان تنها بگذارند و بگذارند موضوعات زیادی از معلمانشان بشنوند و بگذارند این صحبت ها در داخل درس اتفاق بیفتد. البته گاهی اوقات درس ربطی به موضوعی که دانش آموزان مطرح می کنند ندارد، اما دانش آموزان بسیار استادانه موضوع را توصیف می کنند و معلم مجبور می شود همان مشکلات درس را با دانش آموزانش در میان بگذارد. من به عنوان یک رهبر می گویم این روش بهترین روش است و باید این الگوی تدریس و شنیدن صدای دانش آموزان را ادامه دهیم.

دانش آموزان علاقه ای به کتاب های درسی ندارند

ملک زاده البته به آگاهی دانش آموزان از شرایط روز جامعه که کتاب های درسی فعلی جوابگوی نیاز دانش آموزانش نیست و باید روش تدریس برای آموزش دانش آموزان تغییر کند، اشاره می کند: «برخی کتاب های درسی مطابق نیستند. به نیاز دانش آموزان . مطالبی که دانش آموزان به دست می آورند بر اساس دانش آنها نیست و دانش آموزان این مطالب را دوست ندارند، حتی دانش آموزان از مثال هایی که معلمان برای درس می آورند انتقاد می کنند. این دانش آموزان در اطلاعات آماری خیلی خوب هستند، ذخایر زیادی دارند چون فضای مجازی اطلاعات زیادی به آنها می دهد و دیگر نیازی به این کتاب های درسی ندارند. می گویند دهه هشتادی کم عمق است، نمی خرم. دانش آموزان عمدتاً به محتوا نگاه می کنند. آنها سؤالات زیادی می پرسند و در کتاب های درسی خود به دنبال این سؤالات می گردند. اما جوابی نمی یابند. به همین دلیل کتاب های درسی خود را دوست ندارند. این باعث می شود که آنها به فضای مجازی علاقه مند شوند تا پاسخ تمام سوالات خود را بیابند. مثلاً درسی مانند جامعه شناسی در پایه های پایین برای نیازهای فکری کودکان مناسب نیست. بسیاری از دانش‌آموزان ما بیشتر از آنچه در کتاب‌های درسی آن‌ها توصیه می‌شود، با مسائل اجتماعی درگیر می‌شوند. کلمات کلیدی کتاب برای نیازهای روزمره دانش آموز مناسب نیست و دایره لغات دانش آموز بسیار گسترده تر است. کتاب ها اطلاعاتی به دانش آموز نمی دهند تا بگوید خب امروز یک چیزی یاد گرفتم.

شاگردان جسورتر شدند

برخی از معلمان احساس می کنند درست است که تنش درست است، اما صدای دانش آموزان باید شنیده شود، نباید آنها را ساکت کرد و مجبور به انجام کارهایی کرد که نمی خواهند انجام دهند، زیرا دانش آموزان امروزی با نسل قبل متفاوت هستند. این مشکلی است که معلم محمدرضا نیک‌نژاد به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «بر خلاف آنچه می‌گویند معلمان در کنار دانش‌آموزان نیستند، در بیشتر مدارس معلمان و دانش‌آموزان همدل بودند. این واقعیتی بود که در مدارس وجود داشت. دانش آموزان در فضای مجازی حضور دارند و تصاویر اعتراضات را می بینند و در مدرسه ما این مشکلات وجود داشت حتی یک روز تنش بالا گرفت اما با همدلی مدیر و معلمان مشکل حل شد. این دانش آموزان متوجه شدند که پتانسیل بالایی دارند. همکاران ما این انعطاف را داشتند و توانستند تا حدودی با دانش آموزان کنار بیایند. فضای گفتگو در مدرسه افزایش یافته است. باید بدانیم که دانش آموزان در جامعه هستند و قبلاً در مورد مسائل اجتماعی اطلاعاتی داشته اند. آنها در شبکه های اجتماعی هستند. می دانستیم چه بلایی سر دانش آموزان می آید. به هر حال دانش آموز امروزی با این فضایی که در جامعه تجربه کرده و همچنین با تجربه ای که در شبکه های اجتماعی دارد خیلی تغییر کرده است. البته رابطه والدین با فرزندانشان متفاوت است. با تمام این اوصاف، نسلی که این اتفاقات را رقم زد، باید به رسمیت شناخته شود و خواسته هایش تا حد زیادی دیده شود.» او به جسارت نسل جدید دانش‌آموزان اشاره می‌کند و می‌گوید: «دانشجویان در بیان نظرات خود جسورتر شده‌اند. راحت تر صحبت می کنند. هر کلمه ای را قبول نمی کنند. این نسل تجربه اینترنت، فیسبوک، تلگرام، اینستا و بازی های آنلاین را دارد. منظورم این است که این نسل متفاوت است و ما به عنوان مدیران و معلمانی که با این دانش آموزان کار می کنیم این تفاوت را درک می کنیم. می دانیم که هر لحظه می توانند اعتراض کنند. بنابراین ما با دانش آموزان خود ارتباط و تعامل برقرار کردیم و آنها نیز راحت تر با ما صحبت کردند. ما به عنوان معلم این مکانیسم را پیدا کرده ایم تا در محیطی آرام دانش آموزان صحبت کنند و ما گوش دهیم. اما در شرایطی که دانشجویان اعتراضات شدیدی داشتند، عده ای آمدند و با دانشجویان درگیر شدند. دانش آموزان امروزی باید متقاعد شوند، آنها بسیار جسورانه تر صحبت می کنند و از کسی نمی ترسند. من می خواهم تأکید کنم که به عنوان یک معلم کلاس قبلاً با این موضوعات آشنا بودم و همیشه در کلاس خود جای بحث داشتم. اما می‌توانم بگویم شاگردانم این روزها در بیان حرف‌هایشان جسورتر هستند و دغدغه‌هایشان بیش از گذشته است و همین دغدغه آنها را بی‌تاب کرده است. آنها انتقادات جدی به ساختار اجتماعی دارند و ما باید پاسخ های قانع کننده ای برای این دانشجویان داشته باشیم.»

ما با یک نسل خواستار روبرو هستیم

علی بهشتی نیا معلم ادبیات دبیرستان پسرانه شهریار است. او در منطقه فقیری تدریس می کند که نیازهای شاگردانش با برخی از دانش آموزان مناطق مختلف تهران متفاوت است. بهشتی نیا هم مانند دیگر معلمان می خواهد فضا را برای تعامل با دانش آموزانش افزایش دهد اما قوانین سختگیرانه مدیر مدرسه دست او را بسته است و دیگر نمی تواند آنطور که باید با دانش آموزانش ارتباط برقرار کند. او می گوید همیشه سعی کرده به حرف دانش آموزان گوش دهد، اما این روزها شرایط مدرسه نامناسب شده و دانش آموزان با ترس و وحشت صحبت می کنند و خود معلمان هم کمتر وارد این بحث ها می شوند: «مدرسه جایی برای یادگیری است. مهارت‌های اجتماعی و این یکی از مهارت‌های اجتماعی است، اصل گفتگو است. ما باید به دانش آموزانمان یاد بدهیم که حرف بزنند. برخی موضوعات مانند محیط زیست، مطالعات اجتماعی و ادبیات و تاریخ با بحث آزاد در کلاس مشخص می شوند. باید به دانشجو پاسخ دهیم که چرا برخی از این شرایط در جامعه به وجود آمده است. اما برخی از حاکمان به پایین نگاه می کنند و از ما می خواهند دروسی را که به آنها دیکته کرده اند در آموزش و پرورش منطقه انجام دهیم. وقتی به بحث دانش‌آموزان پاسخ می‌دهیم، مدیر مدرسه می‌گوید چرا این سؤال‌ها را مطرح کردید. باید بدانیم که با نسلی روبرو هستیم که دیگر رویکرد از بالا به پایین را نمی پذیرد. این نسل مطالبه گر است و اگر ما به عنوان معلم جواب آنها را ندهیم، پرخاشگر می شوند و این پاسخ را از جامعه می گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید