دست خالی وارد انتخابات 1402 شوید

دست خالی وارد انتخابات 1402 شوید

روز جدید: نهضت‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبی برای هر دو انتخابات مجلس 1402 و ریاست جمهوری 1404 زودتر از هر زمان دیگری آغاز شد و برخلاف گذشته که همه فعالان سیاسی می‌گفتند هنوز برای ورود به انتخابات زود است تا آخرین روزهای انتخابات، اکنون شاهد اصلاح ایران هستیم. جبهه وارد برنامه ریزی انتخابات می شود. به عنوان مثال، علی شکوریاراد که اخیراً سخنگوی جبهه اصلاحات در ایران شده است، اخیراً درباره برنامه اصلاح طلبان برای پیشرفت به ایلنا گفته است: «یکی از وظایف جبهه اصلاحات بیانیه ای است که همه بدانند. دیگری کارگروه های جبهه ای است که کار خود را انجام می دهند. کمیته اطلاع رسانی اصلاحات جبهه بیش از گذشته فعال شده است و کمیته سیاسی در حال تهیه بیانیه است. کمیته نظارت بر جبهه اصلاحات وظیفه خاصی ندارد، زیرا در هیچ یک از نهادهای حاکمیتی نماینده ندارد و باید با نمایندگان جبهه اصلاحات در دولت تعامل داشته باشد. جلسات جبهه اصلاحات نیز به طور مرتب برگزار می شود. جبهه اصلاحات هنوز وارد انتخابات 1402 نشده و رسما اعلام خواهد شد.

علی محمد نمازی با تاکید بر برنامه های حزب کارگزاران برای مسیر آینده اصلاح طلبان گفت: این حزب برای انتخابات سال 1402 برنامه دارد اما نحوه ورود به انتخابات بستگی به سیاست های حاکم دارد. قطعا تصمیم طرف حضور در حوزه های مربوط به تعهدات حزبی است. اخیراً آقای مرعشی گفته است که تلاش می کنیم اختلافات را کاهش دهیم و اختلافی پیش نیاید و سعی می کنیم به اصول و مصالح جمهوری اسلامی کمک کنیم تا کار کشور بهتر و صحیح تر انجام شود. حزب کارگزاران قطعاً برای انتخابات مجلس دوازدهم برنامه هایی خواهد داشت، اما عامل مهم نحوه ورود و حضور در انتخابات به سیاست های کلی حاکم بر آن بستگی دارد. یعنی بستگی به این دارد که هیئت امنا بخواهد روال موجود را ادامه دهد یا تغییری ایجاد کند که مشارکت حداکثری را در پی داشته باشد. خواست طرفین و حزب کارگزاران باید فراهم آوردن عرصه مشارکت حداکثری باشد. حزب تا امروز با هماهنگی کامل برنامه های خود را اجرا می کند و عملکرد هیئت مدیره و دبیرکل جدید کاملاً خوب است و جلسات به طور منظم و با هماهنگی کامل برگزار می شود. وی درباره اختلاف کارگزاران و وحدت ملت افزود: یک حزب به حزب دیگر نزدیک نمی شود. حزب کارگزاران با برنامه های خود پیش می رود و ائتلاف هایی نزدیک به انتخابات برگزار می شود. در مورد انتخابات، سنت این است که اصلاح طلبان با احزاب و تشکل ها متحد می شوند و پس از آن ائتلاف تشکیل می شود. در حال حاضر نه حزب اتحاد موظف به نزدیک شدن به طرح ها و مواضع حزب کارگزار است و نه کارگزاران باید این گونه رفتار کنند. در عمل مواضع طرفین به هم نزدیک است اما لازم نیست طرفین به هم نزدیک باشند. هر کشوری دستور کار و اساسنامه خود را دارد و طبق مقررات خود عمل می کند.»

نمازی همچنین درباره وضعیت داخلی کارگزاران اظهار داشت: انتصابات در حزب به منظور انتخاب دبیرکل جدید حزب کارگزاران انجام شد. با توجه به اساسنامه حزب، کنگره تشکیل شد و شورای مرکزی تشکیل شد. با هدایت شورای مرکزی، روسای کمیته های حزبی نیز تعیین و انتخاب می شوند. زمانی که آقای مرعشی به عنوان دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی معرفی شد و اعضای شورای مرکزی ایشان را به عنوان دبیر کل انتخاب کردند، آقای مرعشی خانم فرزانه ترکان را به عنوان معاون خود منصوب کردند. دبیرکل حزب کارگزاران نیز نمایندگان استانی و معاونان پشتیبانی، اجرایی، سیاسی و … را انتخاب کرد. در یک نقطه، وقایع در گروه عوامل فوران کرد. عده ای از جمله خانم ترکان و آقای طاهرنژاد استعفا دادند و خانم فائزه هاشمی پیشاپیش اعلام کردند که دیگر در آنجا نیستند اما در بین استعفاها فقط آقای طاهرنژاد برنگشت تا اینکه شورای مرکزی جدید به مرحله اجرا درآمد و انتخابات شورای مرکزی برگزار شد. دبیر کل. «در حال حاضر مذاکرات برای حل مشکل او و شروع فعالیت او در حزب در جریان است.

اینها برنامه های آتی اصلاح طلبان است در حالی که مهمترین رکن یعنی اعتماد عمومی به عرصه سیاسی احیا نشده و برنامه های بروکراتیک جبهه اصلاح طلبان و احزاب اصلاح طلب از جمله بیانیه ها یا تشکیل کارگروه های تخصصی و غیره. بعید هستند. نافذ باشد. به عقیده بسیاری از کارشناسان، اصلاح طلبان با سه محدودیت عمده روبرو هستند. اولاً رد صلاحیت های گسترده کار را برای آنها سخت می کند و معلوم نیست با این همه برنامه ریزی می خواهند چه کنند. محدودیت دوم، بی اعتمادی مردم به آنهاست; به گونه ای که پس از ناکامی های دولت روحانی، به ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری، مردم دیگر به شعارهای حزبی و جناحی توجهی نمی کنند. واضح است که سخنان خاتمی به عنوان برجسته ترین چهره اصلاح طلب در دو انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم مانند گذشته مورد استقبال مردم قرار نگرفت. محدودیت سوم، اختلافات درونی اصلاح طلبان است. اختلافاتی که در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری بر سر حمایت یا عدم حمایت از کاندیداتوری عبدالناصر همتی و شاید اگر این اختلافات پیش از این جمعه به وجود آمد، به دلیل نقش خاتمی باشد. نقشی که شنیده می شود تغییر خواهد کرد و به نظر می رسد خاتمی دیگر نباید به شیوه سنتی رهبری اصلاح طلبان را بر عهده بگیرد و به نظر می رسد همان تشکل جبهه اصلاحات ایران نقش اول را ایفا کند. تغییر شرایطی که بعید است به وحدت اصلاح طلبان کمک کند. زیرا چند سال پیش که قرار بود نهاد بزرگتری به نام مجلس اصلاحات تشکیل شود، اختلافات فراوان باعث شد اصلاح طلبان حتی نتوانند قانون اساسی مجلس اصلاحات را تدوین کنند، چه رسد به تشکیل آن.

شاید اصلاح طلبان با همه برنامه های خود بتوانند اختلافات خود را حل کنند و بر محدودیت سوم غلبه کنند، اما دو قید دیگر یعنی رد صلاحیت ها و به ویژه بی میلی عمومی، مسائلی نیستند که بتوان با جلسات کارگروه های تخصصی هر چند هفته یک بار آن را حل کرد. و تحلیلگران سیاسی می گویند که این تصمیم بازگشت کامل به جامعه است. بازگشت عینی و ملموسی که سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان را احیا کند و این امکان پذیر نیست مگر اینکه مردم همچنان اصلاح طلبان را نمایندگان واقعی خود بدانند و نه تصور عمومی که اصلاح طلبان نیز از این گل و لای به دنبال ماهی خود هستند. اب. محمدرضا تاجیک اخیرا در گفت و گو با «شرق» به این موضوع اشاره کرد و گفت: خرد سیاسی یعنی چگونه و چگونه می توانیم در توده سیاسی و جریانی که باید در میکروب های جامعه حضور فرهنگی، معرفتی و گفتمانی داشته باشد سهم داشته باشیم. از ساختار قدرت. در این شرایط جریان اصلاحات در محاصره کسانی قرار گرفت که فقط بازی قدرت را درک می کردند. اینها کسانی نبودند که فکر کنند و حرف بزنند. مشکل دوم این بود که کل جریان اصلاحات به همین صورت خلاصه شد، یعنی بازی قدرت و کسانی که به جریان اصلاحات آمدند کسانی بودند که به قدرت یک بعد نگاه کردند و نتوانستند قدرت فرهنگی را درک کنند. قدرت گفتمان و قدرت زیبایی شناختی آنها در درون گفتمان می اندیشیدند، به قدرت پشت گفتمان می اندیشیدند. چه سهمی از قدرت داریم که اصلاحات از بالا انجام دهیم؟ زمانی که یک جریان باطراوت به قدرت رسید، نیروهای آن جریان از سبک زندگی، ساختن مفاهیم و الزامات زمان خود غافل شدند.

اصلاح طلبان حالا که از جامعه و دولت طرد شده اند، واقعاً نمی خواهند به جامعه برگردند. به تعبیری اصلاح طلبان به جای اینکه جامعه را قانع کنند و از مردم بخواهند که دوباره به آنها اعتماد کنند، باز هم انتظار دارند که جامعه با همان شرایط و بدون ارائه استراتژی عینی از سوی اصلاح طلبان به آنها اعتماد کند و صدای خود را در اصلاحات بدهد. کوزه مانند گذشته؛ شرایطی که بدون بازگشت سیاست های کلان اصلاح طلبانه محقق نمی شود. اما از سوی دیگر، اگر نیروهای اصلاح طلب بتوانند اعتماد عمومی را به نفع خود بازگردانند، می توانند با افزایش قدرت اجتماعی، فشار خود را برای کاهش رد صلاحیت ها افزایش دهند. به عبارت دیگر، زمانی که محبوبیت کلی اصلاح طلبان کم بود، نهادهای نظارتی به راحتی تعداد رد صلاحیت ها را افزایش دادند و بالعکس، زمانی که قدرت اجتماعی در دست جبهه اصلاحات بود، شاهد بودیم که نیروهای اصلاح طلب در انتخابات موثرتر بودند. ; نمونه آن انتخابات مجلس دهم است. زمانی که اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 توانستند اعتماد عمومی را به خود جلب کنند و جامعه در ابعاد مختلف سیاست داخلی، خارجی و فرهنگی به اصلاح طلبان پاسخ مثبت داد، شورای نگهبان انتخابات مجلس دهم حداقل یک نیروی فرعی و بعضاً طبقاتی بود. اصلاحات به نام محمدرضا عارف.

اما تا آنجایی که اصلاح طلبان مانند گذشته عمل می کنند و تصور می کنند با صرف هزینه برای کارهای تشکیلاتی حتی با اختلافات داخلی متعدد می توانند بر همه این مشکلات فائق آیند.

دیدگاهتان را بنویسید