دولت ابراهیم رئیسی برای تامین نیازهای بودجه ای به روش های مختلفی برای تامین مالی تورم متوسل شده است

دولت ابراهیم رئیسی برای تامین نیازهای بودجه ای به روش های مختلفی برای تامین مالی تورم متوسل شده است

روهر نه: احمد میدری اقتصاددان: اقتصاد ایران مانند بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط ​​با ناکارآمدی های مختلف و ضعف فزاینده دولت مواجه است. با اصلاح ناگهانی قیمت انرژی و توزیع درآمدها، دولت ایران ضعیف تر خواهد شد.

احمد میدری، کارشناس اقتصادی، افزایش ناگهانی قیمت ها را تکان دهنده توصیف کرد. احمد میدری گفت: اصلاح قیمت حامل های انرژی یکی از بزرگترین و چالش برانگیزترین اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ایران است. به همین دلیل است که گفت‌وگوی عمومی درباره این موضوع بسیار مهم است. دو گزینه متفاوت برای اصلاح قیمت انرژی در ایران وجود دارد.

گزینه اول افزایش تدریجی قیمت حامل های انرژی است که در دولت دوم اصلاحات اجرایی شد. بر اساس این گزینه، قیمت انرژی سالانه افزایش می یابد تا آنها را به قیمت های جهانی نزدیک کند و منابع به دست آمده برای بهبود شبکه حمل و نقل عمومی و اصلاح ناکارآمدی در بخش های اقتصادی استفاده می شود.

گزینه دوم افزایش شدید قیمت انرژی و توزیع منابع آن بین مردم است. این گزینه در دولت احمدی نژاد و روحانی اجرایی شده است.

در اینجا گزینه توزیع اول و گزینه توزیع دوم را فراخوانی می کنیم. به غیر از کارمندان دولت، هر دو گزینه طرفداران خود را دارند.

مقاله 20 دی ماه عباس عبدی در این روزنامه با عنوان “چه موضعی باید اتخاذ شود؟” حامل های انرژی در حمایت از گزینه تعدیل قیمت انرژی، گزینه توزیع را انتخاب کرده و محاسبه کرده اند که با تغییر کامل قیمت انرژی، امکان پرداخت 600 دلار ایرانی در سال فراهم می شود. مبانی نظری و نتایج عملی این دو گزینه بسیار متفاوت است.

در اینجا فهرستی از تفاوت‌های این دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه توزیع معتقد است با اصلاح قیمت‌های انرژی می‌توان به سمت اصلاح ناکارآمدی‌های انباشته در ایران حرکت کرد. دیدگاه توزیع اگرچه اصلاح قیمت ها را ضروری می داند، اما علاوه بر اصلاح قیمت ها، به تدریج آن را یک موضوع اداری و اجتماعی نیز می داند. دولت باید منابع لازم را برای اصلاح شبکه حمل و نقل و صنعت و کشاورزی در اقتصاد داشته باشد وگرنه با ورشکستگی بیشتری مواجه خواهیم شد. قیمت نادرست انرژی ناکارآمدی های مختلف را جبران می کند، ناکارآمدی هایی که قیمت های نادرست در آنها موثر بوده است اما با ایجاد قیمت های مناسب برطرف نمی شوند. صنایع فولاد و پتروشیمی که بر اساس قیمت های اشتباه است، اصولا باید با تعدیل ناگهانی قیمت تعطیل شوند.

به عنوان مثال، قیمت گاز در ایران یک سوم ترکیه است و اگر این قیمت به قیمت ترکیه افزایش یابد، همانطور که در بودجه امسال شایعه شده است، بسیاری از صنایع فلزی باید تعطیل شوند. دیدگاه توزیع استدلال می کند که توزیع منابع در نتیجه اصلاح قیمت حامل های انرژی در بین مردم منجر به حمایت مردم از این سیاست می شود، اما اصلاح تدریجی نگاه توزیع منجر به حمایت مردم نمی شود.

در پاسخ باید گفت که بر اساس تجربه احمدی نژاد، حمایت از این سیاست به این دلیل است که دولت دو برابر افزایش قیمت حامل های انرژی در بین مردم منابع توزیع می کند (سرانه 22500 تن انرژی افزایش می یابد). از جمعیت، اما 45 هزار تومان بین مردم توزیع شده است). دولت وقت با جمع‌آوری درآمدهای شرکت‌های نفتی و حتی آب و فاضلاب و توزیع آن برای یارانه نقدی، حمایت مردم را به دست آورد و این امر یکی از تلخ‌ترین تجربیات سیاست‌گذاری تاریخ ایران را به‌وجود آورد.

دیدگاه توزیع استدلال می کند که اجرای این سیاست گامی در جهت کاهش فقر است. بدین ترتیب فقر زیر خط یک در دوره احمدی نژاد با یارانه 40 دلاری در ایران ریشه کن شد.

در پاسخ می توان گفت که ابعاد فقر در ایران بسیار عمیق تر و گسترده تر است. حداقل سه دهک در کشور زیر خط فقر ملی هستند و با اجرای یارانه های فراگیر، دولت منابع مالی لازم برای مبارزه با فقر را نخواهد داشت. بسیاری از طرفداران دولت رانتیر را موضوع مهمی در اقتصاد سیاسی ایران می دانند. در این نظریه، دموکراسی و توسعه در کشورهای نفت خیز با موانع بیشتری روبروست، چرا که عدم نیاز به مالیات دولتی آن را بر دوش جامعه گذاشته و پاسخگویی به مردم را بی نیاز کرده است، بنابراین هر قدمی در جهت حذف این رانت و فاصله گرفتن از آن است. نفت گامی به سوی دولت پایدار است. مشکل کنونی اقتصاد ایران جدای از انتقاد از نظریه دولت رانتی، انباشته شدن ناکارآمدی و ضعف دولت است. اقتصاد ایران، مانند بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط، با ناکارآمدی های متفاوت و ضعف فزاینده دولت مواجه است. با اصلاح ناگهانی قیمت انرژی و توزیع درآمدها، دولت ایران ضعیف تر خواهد شد.

دولت ایران در پی اجرای هدفمند یارانه ها و طرح معیشتی روحانی وارد دوره سخت تورم شده است و نه تنها منابع لازم برای سرمایه گذاری در آموزش، بهداشت و درمان و زیرساخت ها را ندارد، بلکه برای تامین نیازهای بودجه ای به روش های مختلف تامین مالی تورم روی آورده است. اما انتقاد مهمتر از چشم انداز توزیع به دیدگاه توزیع می رسد: مشکل اصلی اقتصاد ایران کنترل مخارج عمومی است و تا زمانی که مخارج عمومی کنترل نشود، تورم هر سال ارزش پول ملی را کاهش می دهد و باید پول بیشتری به دست آورد. سرمایه گذاری کرد. همیشه بین مردم توزیع می شود. این سیاست (یارانه جهانی) که در هیچ کجا جز مغولستان و دولت مغولستان تجربه نشده است، باید هر سال ادامه یابد. بسیاری از اقتصاددانان در ایران سال هاست که به دولت توصیه می کنند که اصلاح قیمت انرژی می تواند ایران را در مسیر توسعه قرار دهد. نگاه های توزیعی به پوپولیسم ایرانی دامن می زند که به یکی از معضلات اصلی سیاست و اقتصاد ایران تبدیل شده است و در نهایت اقتصاد و جامعه ایران طاقت شوک های بزرگ را ندارد و بهتر است به همان روشی که دولت اصلاحات به تدریج انرژی پمپاژ می کند بازگردد. قیمت به قیمت فوب خلیج فارس را بیاوریم.

دیدگاهتان را بنویسید