رهبر انقلاب: امیرالمؤمنین (ع) اگر هم در حال امام حسن بود، با معاویه صلح می کرد.

ساعت: 09:02
تاریخ انتشار: 1400/08/11
کد خبر: 1780881

رهبر انقلاب درباره صلح امام حسن (ع) می فرمایند: اگر امام حسن صلح نکند، همه ارکان خاندان نبوی را از بین می برند و کسی را که حافظ نظام ارزشی اصیل باشد، رها نمی کنند. اسلام. همه چیز به کلی نابود شد و یاد اسلام زدوده شد و نوبت به عاشورا نرسید.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از دیار آفتاب; حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی‌ها و جلسات متعدد به بیان عنصر جهاد و مبارزه سیاسی ائمه (ع) پرداختند. این گفته ها در کتابی با عنوان مرد 250 ساله گردآوری شده است که خواندن آن خالی از لطف نیست.

11 آبان مصادف است با 26 ربیع الاول، روزی که امام حسن علیه السلام مجبور به صلح با معاویه شد. رهبر معظم انقلاب در سخنانی در این خصوص فرمودند که بخش‌هایی از آن را در زیر می‌خوانید:

«این سؤال را بارها درباره صلح امام حسن (ع) گفته‌ایم و در کتاب‌ها آمده است که اگر به جای امام حسن (ع) بود، هیچ‌کس حتی امیرالمؤمنین (ع) نمی‌توانست کاری انجام دهد. مجتبی (ع) و در این شرایط بود. از کارهایی که امام حسن انجام داده، هیچکس نمی تواند بگوید من حسن را دارم، در هیچ بخشی از کار ایشان زیر سوال است. چه کسی بیشترین عمر شهید را داشت؟ غیورترین آنها برای دفاع از دین در برابر دشمن چه کسی بود؟ حسین بن علی (ع) در این صلح با امام حسن (ع) شریک شد. امام حسن چنین نکرد; من حسن را دارم و حسین این کار را کرده ام، اما حسن را دارم جلوتر و حسین را پشت سر او دارم. امام حسین یکی از مدافعان اندیشه امام حسن علیه السلام بود، حسن، این صلح نمی شد. خوب بود و این صلح انجام شد و اگر امام حسن نبود و امام حسین تنها بود، در این شرایط دوباره همین کار انجام می شد و صلح برقرار می شد..

اگر امام مجتبی این صلح را نکند، این اسلام ارزش نهضت باقی نمی ماند و از بین می رود. چون بالاخره معاویه پیروز شد. شرایط طوری نبود که من حسن مجتبی(ع) را بر آن داشته باشم. همه عوامل در جهت مخالف پیروزی امام بود. معاویه پیروز شد. چون ماشین تبلیغاتی وجود داشت. چهره او در اسلام چیزی نبود که نتوانند توجیه کنند و نشان دهند.

اگر آرامش نبود نوبت به عاشورا نمی رسید

اگر امام حسن صلح نمی کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر را از بین می بردند و هیچکس را برای حفظ نظام ارزشی اصیل اسلام باقی نمی گذاشتند. همه چیز به کلی نابود شد و یاد اسلام زدوده شد و نوبت به عاشورا نرسید. اگر امام مجتبی باید جنگ با معاویه را ادامه می داد و به شهادت خاندان پیامبر می انجامید، امام حسین در همان حادثه کشته می شد، رفقای برجسته کشته می شدند، حجر بن عدی کشته می شدند، همه باید کشته می شدند. نابود شد و هر که بماند و بتواند از فرصت ها استفاده کند و اسلام را همچنان در شکل ارزشی خود نگه دارد، نمی ماند. این حق بزرگی است که مجتبی (ع) بر بقای اسلام دارد.

اگر صلح نبود چیزی به نام تشیع وجود نداشت

البته صلح تحمیل شد; اما در نهایت صلح برقرار شد. باید گفت حضرت دل نداد. همان شروطی که امام قرار داد در واقع اساس پرونده معاویه را متزلزل کرد. این صلح و شرایط آن یک توطئه الهی بود. یعنی اگر امام حسن (ع) در این جنگ جنگید و کشته شد که به احتمال زیاد توسط همرزمان خودش که توسط جاسوسان معاویه خریده بودند کشته شد. معاویه گفت من نکشتم، همرزمان خودش کشته شدند او نیز به عزاداری پرداخت و سپس تمامی یاران امیرالمؤمنین علیه السلام را ذبح کرد. یعنی تا عده ای در کوفه پیدا شوند و بیست سال بعد امام حسین (ع) را دعوت کنند، چیزی به نام تشیع وجود ندارد. مطلقاً چیزی باقی نمانده است. امام حسن علیه السلام شیعیان را نگه داشت. یعنی ساختمان را نگه داشت تا بعد از بیست سال، بیست و پنج سال، حکومت به اهل بیت برگردد..

پس از صلح امام حسن با معاویه، جاهلان و نادانان او را به زبانهای مختلف محکوم کردند; گاهی او را ذلیل مؤمنان می دانستند و می گفتند شما این مؤمنان پرشور که قبل از معاویه بودید، خود را ذلیل کردید و با آرامش خود تسلیم معاویه شدید. من حسن (ع) را در برابر این ایرادها و سرزنش ها خطاب به آنها، جمله ای دارم که شاید عمیق تر و بهتر از همه جملات دیگر در کلمات اینجانب باشد و این جمله این است: چه می دانی و چگونه می دانی. می دانید، شاید این یک آزمایش برای شما باشد؟ و شاید این مال و منفعت برای معاویه برای مدت محدود باشد و این جمله اقتباسی از آیه ای از قرآن باشد.

این به خوبی نشان می دهد که امام منتظر آینده است و این آینده چیزی جز این نمی تواند باشد که حکومتی که از نظر امام حسن (ع) غیر قابل قبول است، باید استعفا دهد و دولت مورد نظر روی کار خواهد آمد. بنابراین به آنها می گوید که شما فلسفه کار را نمی دانید. چه می دانی، شاید علاقه ای به این موضوع وجود داشته باشد؟

همراهی نکردن با مردم، سرنوشت الهی را تغییر داد

بنابراین در زندگی امام حسن (ع) و در کلام این بزرگوار این معنا روشن است، هر چند در آن زمان زمینه چنین قیامی مهیا نبود، زیرا رشد مردم کم و تبلیغات بود. و منابع مالی دشمن بسیار فراوان بود. دشمن از روش هایی استفاده می کند که امام حسن نمی تواند از آن استفاده کند، مانند دادن پول های بی شمار، جمع آوری افراد ظالم و ظالم که امام نمی تواند انجام دهد زیرا دستش باز بود و دست امام حسن بسته بود. در روایتی از حضرت صادق است که می فرماید: در تقدیر الهی این بود که سی سال بعد از شهادت امیرالمومنین (ع) و ده سال بعد از شهادت امام حسین (ع) حکومت به اهل بیت برمی گردد. -بیت اما نتیجه این مقیاس چه زمانی به دست خواهد آمد؟ زمانی که مردم آن را داوطلبانه و به صلاحدید خود تهیه کرده باشند. خدای متعال که با احدی خویشاوندی ندارد! آنچه مردم بدهکار بودند انجام نشد. همان کار را کردند که امام حسن و امام حسین کردند; اما کاری که بر عهده املاک از عبدالله جعفر و عبدالله عباس تا دیگران بود انجام نشد. حتی آنهایی که بعداً به کربلا آمدند و با امام حسین جنگیدند، در زمان آقا مسلم، کاری را که باید می کردند، انجام ندادند. آنها کوتاه بودند، وگرنه نمی شد. قرار بود پرونده را ببندند اما نشد. خوب؛ این ناکامی ها به واقعه کربلا منجر شد. سپس امام فرمود: چون حسین کشته شد، خشم خدای متعال بر اهل زمین سنگین شد و آن را به صد و چهل موکول کرد. یعنی به وضوح عقب بود; فکر کنم صد و چهل باشه یعنی هفتاد سال عقب بود. بنی عباس سال ها در قدرت بوده است. به عبارت دیگر معلوم می شود که صلح امام حسن (ع) زمینه ساز امری بزرگ شده است وگرنه ائمه موضوع را رها نکرده اند. موضوع استانداری و دولت کوچک بود؟! این اساس دین بود. اما این وضعیت دوباره تکرار شد. 1369/01/22

دیدگاهتان را بنویسید