به تازگی کتابی از خاطرات مظاهری به نام «لحظه ای از تاریخ» منتشر شده است که چالش های بنیاد مصطفان و حسن روحانی بر سر ویلایی محل زندگی روحانی و خانواده اش را بازگو می کند. در صفحات 87 و 88 این کتاب آمده است: «یکی از ویلاهای بنیاد در خیابان پاسداران در زمان حضور در مجلس به آقای روحانی داده شد. در آن زمان به او خبر دادند که یا خانه را بخرد یا اجاره اش را بپردازد. ; این کار را دو ماه با او در میان گذاشتیم، اما کار به جایی نرسید! یک روز از آقای کرباسیان که نماینده بنیاد در این مورد بود پرسیدم چرا این موضوع اینقدر طولانی شد! او پاسخ داد که ما چندین بار برای بررسی، مشاهده و ارزیابی به منزل ایشان رفتیم، اما روحانی به روی ما باز نشد!
در ادامه این روایت آمده است: در نهایت کارشناس به همراه دادستان به منزل وی اعزام شد تا ارزیابی لازم از این منزل انجام شود. این اتفاق افتاد تا اینکه تمام افرادی که از خانه های بنیاد استفاده می کردند، قرار بود اجاره آن را بدهند، به اندازه ای که آقای هاشمی گفتند من در مجلس نماز می خوانم تا کرایه این خانه را بدهم! اما روحانی از پرداخت اجاره بهای خانه بیت المال خودداری کرد! گرچه فرستادن ضابط به منزل روحانی باعث ناراحتی وی شد، اما از کار معاونم در بنیاد حمایت کردم. قیمت این خانه در آن زمان حدود سیزده و نیم میلیون تومان بود اما آقای روحانی مدعی شد کارشناس قیمت را بالا برده و این خانه حدود 8 میلیون تومان است!
برای حل اختلاف کارشناس دیگری را فرستادم و به آقای روحانی اعلام کردم که اگر کارشناس جدید قیمت کمتری اعلام کند نظر دوم را اعمال خواهم کرد اما کارشناس دوم قیمتی حدود چهارده و نیم میلیون تومان برای این خانه محاسبه کرد. من به روحانی گفتم همین مبلغ 13 میلیون و 500 را پرداخت کنید و طبق قانون می توانیم تا 10 درصد به شما تخفیف بدهیم اما در کمال تعجب روحانی 40 درصد تخفیف می خواست!
من به آنها گفتم من نمی توانم بر خلاف مقررات عمل کنم، اما روحانی پاسخ داد که شما قوانین را خودتان نوشتید، بنابراین می توانید به من تخفیف بیشتری بدهید. در نهایت به آنها گفتم که معامله منتفی است و شما باید این ملک را اجاره کنید که روحانی ناامید شدم و با تلخی دفترم را ترک کردم.