روایت حسین موسویان از مقاله 100 هزار دلاری اردشیر زاهدی در دفاع از ایران

روایت حسین موسویان از مقاله 100 هزار دلاری اردشیر زاهدی در دفاع از ایران

روز جدید حسین موسویان، دیپلمات سابق ایرانی و استاد دانشگاه پرینستون آمریکا در مصاحبه‌ای به جزئیات مقاله ۱۰۰ هزار دلاری اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه پهلوی در دفاع از ایران اشاره کرد.
متن این گفتگو به شرح زیر است:

سوال: درگذشت اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه رژیم پهلوی، این روزها بسیار موضوعی شده است، به ویژه پس از آن که وی اخیراً در سمت حمایت از جمهوری اسلامی قرار گرفت و از سردار سلیمانی تقدیر کرد. ارزیابی شما از موقعیت خود به عنوان یک دیپلمات وزارت خارجه که سال ها در خارج از کشور زندگی کرده اید چیست؟ مخصوصاً بعد از اینکه اردشیر زاهدی اخیراً نامه ای برای شما نوشت و در آن نوشت «به تو افتخار می کنم». مرحوم زاهدی نیز در مصاحبه ای گفته بود که به شهید سردار سلیمانی افتخار می کنم.

موسویان: در مدت اقامتم در آمریکا سابقه آشنایی نداشته ام، بارها به دلیل مقالات و مصاحبه هایم در دفاع از ایران، مخالفت با فشار آمریکا، مخالفت با تحریم ایران، مخالفت با توطئه های نظامی علیه ایران و حفاظت از ایران است. حقوق هسته ای ایران؛ وی پیام های تقدیر، تشکر و تشویق ارسال کرد. در مقابل هر مصاحبه و مقاله ای که در دفاع از برنامه هسته ای، مخالفت با تحریم، حمایت از شهید سردار سلیمانی و مخالفت با ضدانقلاب دفاع می کرد، برایش تشکر می کردم.

آیا تا به حال با زاهدی آشنا شده اید؟

آره. در همان نامه ای که اشاره کردید از من دعوت کرد که اگر سفری به سوئیس داشتم با او ملاقات کنم. بنابراین، بعد از اینکه به سوئیس رفتم، به خانه او رفتم. با ناهار شش ساعت صحبت کردیم. از خاطراتش، تجربه اش در رابطه با آمریکا و سیاست خارجی شاه پرسیدم. او پاسخ های بسیار صادقانه ای داشت. برای من هم خیلی مفید بود.

در مورد سیاست از زمان شاه چه می گفت؟

او به شدت از درباریان، خواهر شاه، همسر ملک فرح و اطرافیان شاه انتقاد می کرد که باعث شد به شاه و همسرش دختر شاه احترام بگذارد و بگوید که خود شاه واقعاً عظمت ایران را در نظر گرفته است. او به رضا پسر شاه خراج نمی داد و بسیار انتقاد می کرد. او سیاست های غلط زمان شاه را برایم توضیح داد و گفت اگر این اشتباهات نبود انقلاب نمی شد.

آیا درخواست یا پیشنهادی به شما داده اید؟

آره. یکی گفت می خواهد کتابی درباره حمله عربستان به یمن بنویسد. او از من خواست که فصلی از این کتاب را بنویسم. کتاب او را که مملو از انتقاد از عربستان و حمایت از ایران و جنبش حسین در یمن است، پذیرفتم و منتشر کردم.

دوم اینکه او چیزی به من گفت که مرا بسیار ناراحت و شرمنده کرد. گفت: آقای موسویان! من یک کتابخانه بسیار بزرگ و فوق العاده منحصر به فرد و ارزشمند داشتم. من بارها به مقامات ایرانی گفته ام که اجازه بدهند این کتاب ها را به دانشگاه تهران اهدا کنم. جواب ندادند. چند سال بعد، مجبور شدم بخشی از این مجموعه عظیم را به دانشگاه استنفورد اهدا کنم، دانشگاهی که کتابخانه مستقلی از کتاب‌های اهدایی من ایجاد کرد. الان هم نصف بسیار ارزشمندی از این مجموعه را در وطنم نگه می دارم. لطفا با مسئولین صحبت کنید تا قبل از مرگم بقیه این مجموعه را به دانشگاه تهران یا هر دانشگاهی که مایلند اهدا کنم.

ثالثاً به من گفت که تنفر عجیبی از سازمان مجاهدین هالک دارد. جمهوری اسلامی آنها را سازمان منافقین می نامد. من آنها را سازمانی از مزدوران خارجی و خائنان به ایران می نامم. چرا حکومت ایران این خائنان را در معرض دید جهانیان قرار نمی دهد؟ دیدم چقدر علیه شما کار می کنند. دیدی که من هم نفرین شدم. من هنوز دوستان با نفوذ زیادی در آمریکا و اروپا دارم. من حاضرم از تمام ظرفیت، قدرت، ارتباطات و نفوذم برای افشای این رسوایی ها استفاده کنم. آنها با صدام که علیه مردم کشورشان جنایت کردند و به ایران حمله کردند، متحد شدند. اکنون آنها نوکر اسرائیلی ها و سعودی ها هستند و علیه مردم و کشور خود کار می کنند.

چهارم، او گفت که مخالف تحریم ها و نیروهای نظامی آمریکا علیه ایران است و حاضر است از همه ارتباطات و نفوذ خود در این زمینه استفاده کند.

دنبال کردی؟

آره. به کارکنان وزارت امور خارجه اطلاع دادم. به عنوان یک قاعده، آنها همچنین به دستگاه های مربوطه منتقل می شوند. هیچ نتیجه ای حاصل نشد.

لحظه ای جالب از این دیدار برایمان بگویید.

نیویورک تایمز مقاله ای در حمایت از برنامه هسته ای ایران و مخالفت با سیاست آمریکا علیه ایران منتشر کرد. از او پرسیدم که چگونه با انتشار این مقاله موافقت کردند؟ او گفت 100000 دلار از من برای انتشار این مقاله گرفتند.

دیدگاهتان را بنویسید