سینه راویان خط قرمز پر از درد است که گواه بی تفاوتی مسئولان است/ چرا از مردم کلام حمایت نمی شود؟


ساعت: 16:09
تاریخ ارسال: 1401/04/14
کد خبر: 1881179

نسرین یحیی بیگی نویسنده کتاب «سکوت آرامم نمی‌کند» به بیان دغدغه‌ها و مشکلات خود و ناشرانی که با بی‌اعتنایی مسئولان مواجه شده‌اند، پرداخت.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش سفیرافلاک، روز قلم، فرصتی مناسب در عرصه حفظ شأن و جایگاه والای قلم و صاحبان آن، فرهیختگانی که سال ها از عمر خود را صرف اعتلای فرهنگ، ادب و علم جامعه کرده اند، تلقی می شود. .

روشنفکران با قلم و سخنان خود اندیشه فرهنگی و ناب را وارد جامعه می کنند و پیوندهای ملی، دینی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و… را در جامعه تقویت می کنند و به عبارتی ریشه های فرهنگی را سیراب می کنند.

نویسندگان باید همواره در فضایی خاص و با روحیه آزاد به نشر فرهنگ و علم بپردازند و در این رابطه از متولیان امر درخواست می شود که حمایت خود را از این قشر دریغ نکنند.

به مناسبت «بزرگداشت روز قلم» گفت وگویی تفصیلی با نسرین یحیی بیگی، متخصص مسائل ادبی و نویسنده کتاب «سکوت آرامم نمی کند» انجام شده است که مشروح آن را در ادامه می خوانید:


4dc601d1 8ef5 4f27 bce1 a2a2aa20e014 خبر خاکستری


در معرفی خود، آثاری را که در قالب کتاب منتشر کرده اید نام ببرید

من نسرین یحیی بیگی متولد 1343 دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی هستم. از کودکی عاشق شعر، رمان و داستان کوتاه بودم و می نوشتم، اما از 10 سال پیش رسماً قلمم به کارهای انقلابی، فرهنگی و علمی روی آورد.

من به هیچ سازمان یا شخص خاصی وابسته نیستم و می توان گفت یک نیروی افتخاری و داوطلبانه فرهنگی هستم. کتاب شوق عروج اثر شهید جواد سبحانی فرد اولین کتابی بود که به همت آقای رمضان تیموری منتشر شد و دومین کتاب من با عنوان سکوت آرامم نمی کند درباره شهید محسن فرج الهی بود و زمانی که منتشر شد. ، به عنوان یک کتاب منتشر شد سال کشور شناخته شد.

کتاب دیگرم کتاب جنایت زنان روستایی بود که سال گذشته منتشر شد و اکنون کتاب «دلم برات تنگ شده» اثر شهید محمد امید و کتاب «قسم به ابوالفضل» اثر شهید امین امانی به پایان رسیده و به محض کسب مجوز منتشر خواهد شد. از مشکلات مالی ; همچنین جلد دوم کتاب جرایم زنان در استان لرستان در دست انتشار است و تکمیل آن حداقل یک سال دیگر زمان می برد.


e1b958a9 96ab 4882 9410 84c099011352 خبر خاکستری


آیا روش خاصی برای نگارش کتاب شهدا دارید؟

در حال حاضر چهارچوب کار من شهدای دهه کرامت و در قالب خاطره نویسی است; یعنی با اطرافیانم، خانواده و دوستان نزدیک شهدا مصاحبه می کنم و بسیاری از خاطراتی که از شهدای بزرگوار دارند را در کتاب بازگو می کنم. در این پروژه بحث کتاب شهید محمد امیدی اهمیت بیشتری دارد چرا که این اثر در قالب یک داستان انقلابی معرفی شده است نه خاطره نویسی و در کشور ما یک مشت داستان انقلابی داریم.

این داستان سرگذشت رهبری در تهران در سال 68 و اتفاقاتی که در آنجا رخ می دهد و زندگی خانواده کورم آبادی را روایت می کند. کار جدیدی که اکنون به آن مشغول هستم، یعنی کار شهدا، بحث فرهنگی را با بحث های دینی و علمی با عنوان عوامل فرهنگی مؤثر بر جنایت زنان ترکیب کرده ام. یعنی کتاب علمی اینجانب به همراه 18 اثر از شهدای دهه کرامت تحت این محتوا توزیع می شود و به جرات می توان گفت اولین اثر جامعه فرهنگی علمی ما در کل کشور و حتی در تمام دنیا


دغدغه شما در این راستا چیست؟

در این فضا، نه تنها برای من، بلکه برای همه دوستانی که در اثر این شکل از فعالیت می نویسند و کار می کنند، دغدغه های زیادی وجود دارد، مانند زمان چاپ کتاب، مشکلات مالی آن و حتی توزیع کتاب. کتاب، نتیجه دیر است.

من بیکار 36-35 ساله هستم که در زمینه فرهنگی کار می کنم، اما چون معروف نیستم و موقعیتی ندارم، برای آنها مهم نیست که شما کی هستید و از کجا آمده اید، بنابراین از یک استقبال نمی کنند. شغل، اما فلان استاد دانشگاه یا فلان مدیر برای نوشتن کتاب کافی است، در این مرحله دیگر نمی گویند او چه نوشته است! بلکه فقط می گویند فلانی نوشته است! و در نهایت این کتاب را معرفی می کنند، استقبال می کنند و از آن قدردانی می کنند.

نگرانی‌های مهم دیگری هم وجود دارد، اما آن چیزی که بیشتر نگران من است، بی‌اهمیت بودن مدیران عامل ما است. نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم، اما کاری که انجام می‌دهم کار یک نخبه فرهنگی، هنری، علمی است و حداقل لازم است که یک فرد مسئول به این چیزها آگاه باشد و قدرت شناسایی چنین نخبگانی را داشته باشد. . ; ما از مدیران پول، تشویق و تمجید نمی‌خواهیم، ​​فقط می‌خواهیم کار انجام شود تا مشکل جامعه آشفته امروز ما حل شود.


ba1d2e94 ed21 472b bf5f e5d10eb2cec7 خبر خاکستری


آیا از سوی مسئولان نشر و انتشارات حمایت می شدید؟

چرا روز قلم باید فقط یک روز برای مصاحبه با نویسندگان در روزنامه ها، رادیو یا رسانه های اجتماعی باشد؟ و چرا هیچ برنامه اجرایی برای آن روز وجود ندارد؟ این آثاری که ارائه می شود اثری نیست، در 10 سال اخیر شاهد نشست رسمی و موثر دغدغه های جامعه هنری نبوده ایم تا همه کسانی که اهل نوشتن و بیان هستند، جای خود را بگذارند و حضور داشته باشند و نگرانی های خود را ارائه دهند، بنابراین با انجام این کار، روز قلم به طور خودکار زیر سوال می رود.

نویسندگان هر لحظه می نویسند فارغ از اینکه اسپانسر، پول، مقام و حتی خریده شدن یا نبودن آثارشان! اگر چیزی ننویسیم در وضعیت مطلوبی قرار نخواهیم گرفت. می توان گفت جام زندگی ما قلم ماست. و دنیوی را از یک نویسنده حذف کنید.

در 10 سال گذشته، تنها غمی که مرا آزار می داد، نامهربانی بود. مسئولان شهر حتی نخواستند بپرسند شغل شما چیست؟ وقتی برای انتشار کتاب به سراغ آنها رفتیم و از آنها خواستیم از آنها حمایت کنند، حتی حاضر نشدند هر کتاب را بررسی و نقد کنند. حتی بارها پیشنهاد دادم و گفتم که جلسه نقد و بررسی داشته باشیم تا صحبت کنیم، اما حتی نخواستند از من بپرسند چه چیزی نوشته شده، برای چه کسی نوشته شده است و نه هدف از کار چیست؟! حتی سعی کردند از ما انتقاد کنند.

این آزارها به حدی بود که گاهی به دلیل تعصب کورکورانه، سطح علمی و یا حتی زن بودن و تنها بودن و بدون حامی بودن مانع مردم می شد. حتی بارها وقتی متوجه می‌شدند من در سازمان‌های خاصی کار نمی‌کنم، به من می‌گفتند که با شما تماس می‌گیرند، اما هیچ‌وقت تماسی برقرار نشد. من اگه مدیر یه جایی بودم ارزش دیدن کار رو داشت؟! این رفتارها نتیجه انتخاب های نسنجیده آنهاست و نتیجه چیزی شبیه به کتاب شوق عروج اثر جواد سبحانی است که اصل این کتاب منتشر نشده و تنها مجموعه ای از حکایات و خلاصه ای از آن منتشر شده است. و مجبورم عاقبتش را تقدیم کنم چون اگر این کار را نکنم در حق این شهید بزرگوار بی انصافی نیست بلکه به تمام زحماتی که کشیده ام بی انصافی خواهد شد.


f211db24 2c38 4986 926e e4613883a28f خبر خاکستری


برای شهدا چطور کار می کند و هنوز هم می نویسید؟

شرایط گاهی سخت بود و حتی در برخی مسیرها که وسیله نقلیه نبود یا امکان تهیه ماشین برایم وجود نداشت، مجبور بودم چندین مسیر را طی کنم که منجر به تاول زدن روی انگشتان پایم شد، اما در این بین چه چیزی باعث شد که اینها لبخند بزنم. دردها و آرامم می کرد، حضور شهدا طوری بود که آنها را در کنار خود حس می کردم یا وقتی لبخند مادر شهید را می دیدم که به کتاب پسرش نگاه می کرد و فقط مرا در آغوش می گرفت و گوش هایم زمزمه می کرد: من. پسرم هنوز زنده است و مردم هنوز حرف های پسرم را می خوانند و من می توانستم آن عشق را در چشمانشان ببینم، آرام می شدم.

نویسنده خوب، نویسنده ای است که از خاطرات شهید، از مطالب فرهنگی و صحنه های قابل ترسیم در جامعه عکس نگیرد، چون تصویر حس را منتقل نمی کند، بهتر است آن را در قالب کتاب منتقل کند. من فیلم را در کتاب نشان می‌دهم، چیزی که کتاب‌های من همین است که آن را با بسیاری از کتاب‌ها متفاوت می‌کند، وقتی کتاب شهید «محسن فرج الهی» را می‌خوانی، انگار صحنه‌هایی از زندگی این شهید بزرگوار را تماشا می‌کنی. فیلم، پس نباید آن را در چارچوب های خشک فلسفی قرار دهیم، لازم است همانطور که هست، نمایش داده است، زیرا مخاطب را جذب می کند و رابطه بین مخاطب و نویسنده را به گونه ای برقرار می کند. که مخاطب بخواهد و ابراز نیاز کند و نویسنده برای خود و قلمش دغدغه ایجاد کند.

من باید بنویسم و ​​اگر نه، مخاطب مرا مجبور به نوشتن می کند و می خواهد بنویسم، زیرا توضیح این گونه آثار آنقدر در جامعه تأثیر می گذارد که خواننده شاگرد این اثر می شود.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید