عباس عبدی: اعتراضات اخیر کاملا قابل پیش بینی بود/ دلیل اصلی حوادث اخیر بی کفایتی سیاست رسمی است

عباس عبدی: اعتراضات اخیر کاملا قابل پیش بینی بود/ دلیل اصلی حوادث اخیر بی کفایتی سیاست رسمی است

عباس عبدی نوشت: وظیفه دولت این نیست که بگوید این اعتراضات مورد استفاده دشمن است، زیرا طبیعی است که آنها بر اساس قدرت و منافع خود با دولت برخورد می کنند. وظیفه دولت با درایت، آینده نگری و درایت سیاسی است که از وقوع چنین حوادثی در کشور جلوگیری کند. حوادثی که کاملاً قابل پیش بینی است و علت اصلی آن بی کفایتی در سیاست رسمی است.

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:

آنچه بیش از هر چیز در جامعه ایران در سطح فعالان رسمی دیده می شود، سخنان درست و غلطی است که بدون توجه به عواقب بیان می شود. شاید اگر کمی به عواقب آنها توجه شود بخش مهمی از ابهامات برطرف شود.

این روزها که اعتراضات مردمی ادامه داشت یکی از اتهامات معترضان این است که چرا موضع ایران را در مقابل کشورهای دیگر تضعیف می کنید؟ آنها برای اثبات این ادعا به دوره 2008 و مراحل اولیه پرونده هسته ای ایران اشاره می کنند که گویی کشف بسیار مهمی کرده اند. یکی از دست اندرکاران این پرونده در توضیح این ادعا نوشت:

کاخ سفید بیانیه‌ای صادر کرده است که ما در حال حاضر مذاکره نمی‌کنیم. یادم آمد که به امید موفقیت طرح به تلفن ها پاسخ نمی دادند. این بار صراحتا می گویند طرح هرج و مرج است و ما مذاکره نمی کنیم. مقاله‌ای نوشتم که چگونه شورش‌ها در ۸۸ کشور به تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی منجر شد. شاید خواندن مجدد آن در این روزها خالی از فایده نباشد.

به نظر می رسد که ما در مورد بدیهیات بحث می کنیم، بدیهیاتی که همه به طور غریزی می فهمند. یکی از بارزترین چیزها این است که حوادث سال 2008 و همچنین اعتراضات کنونی ایران را برای مقابله با سایر کشورها تضعیف کرد، همانطور که انتخابات 2008 باعث شد سایر کشورها حساب جداگانه ای علیه ایران باز کنند، همانطور که انتخابات 2012 باعث شد. این رویکرد دیگران را تغییر دهید.

بنابراین بحث در مورد این بدیهیات چیزی بیش از یک استدلال نیست. مهم این است که چرا این اتفاقات رخ داد که منجر به تضعیف ایران شد؟ آیا اجتناب ناپذیر بود؟ آیا این توطئه دشمنان بود؟ آیا ناشی از بی کفایتی و اشتباهات سیاسی دولت است؟ و مهمتر از همه، چگونه از آنها جلوگیری کنیم؟

به عنوان مثال، حادثه 2008 و حوادث بعدی 2016، 2018 و 2011 ریشه در درون دارد، حتی اگر در برخی موارد کم و بیش توسط افراد خارجی تحریک شده باشد. بعلاوه، حتی اگر تمام ماجرا را به بیگانگان نسبت دهند، نکته این است که آنها بذرهای خود را در زمین مستعد کاشتند، به طوری که در بهترین تحلیل رسمی باید استعداد آن سرزمین مادری را در نظر گرفت و در بدترین حالت. تجزیه و تحلیل که کشاورز و بذر، آبیاری، زمین، سیاست و غیره. داخلی هستند.

وظیفه دولت نیست که بگوید این اعتراضات مورد استفاده دشمن است زیرا طبیعی است که آنها بر اساس قدرت و منافع خود با دولت برخورد می کنند. وظیفه دولت با درایت، آینده نگری و درایت سیاسی است که از وقوع چنین حوادثی در کشور جلوگیری کند. حوادثی که کاملاً قابل پیش بینی است و علت اصلی آن بی کفایتی در سیاست رسمی است.

وقتی قدرت در جایی شکل می گیرد، طبیعتاً مسئولیت نیز به هم مرتبط است. هر اتفاقی که بیفتد، مسئولیت آن به عهده مرجع گذاشته می شود و نمی توان آن را به عهده دیگران گذاشت. این رفتار نشانه بی مسئولیتی است.

اگر به عملکرد دولت مستقر در سال های 1383 تا 1387 نگاهی بیندازید، به خوبی متوجه می شوید که چه شکافی در حال شکل گیری است، به طوری که حتی مهندس موسوی نیز با وجود رفتارهای گذشته خود تشویق به ورود به این عرصه شد.

آیا می توان دوباره سیاست ها و صحبت های این دوره را مرور کرد؟ یا شرمنده اید و آنها را از حافظه ذهنی خود پاک کرده اید؟

اعتراضات امروز هم همینطور. به نظر شما انتخابات 2018 در سطح یک انقلاب است؟ نرخ مشارکت در تهران و کردستان جزو پایین‌ترین نرخ‌ها است. این اتفاق در دهه 1400 هم افتاد، آیا در هیچ کدام از اینها احساس خطر نکردید؟

در واقع، مشکل محافظه‌کاران این است که فکر می‌کنند همه باید ساکت شوند تا کار خود را انجام دهند و هیچ پاسخگویی در برابر آنها وجود ندارد. خیر؛ این چنین نیست. همه حکومت ها و قدرت ها تقسیم ناپذیرند. تمام قدرت یعنی تمام مسئولیت و هیچ چیز دیگر.

دیدگاهتان را بنویسید