قتل ناموسی یک زن با چاقو زدن برادرش

قربانیان قتل های ناموسی معمولاً دختران یا زنان متاهل هستند که توسط برادر، پدر، شوهر یا سایر بستگان خود کشته می شوند. بر اساس آمار منتشر شده، استان های خوزستان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان شرقی و اردبیل بیشترین آمار قتل های ناموسی را در ایران دارند.

فوریه 1401

[زهره؛ زن جوانی که نهم بهمن ماه توسط همسرش به دلیل اختلافات خانوادگی در منطقه «کوروش» اهواز به قتل رسید. همسرش پس از به قتل رساندن زهره، برادر او را هم به قتل رساند و در آخر هم خودکشی کرد.]

[فیروزه؛ ۲۶ ساله، اهل کرمانشاه طی روزهای گذشته در جریان یک نزاع خانوادگی بر اثر ضربات چاقو توسط برادرش به قتل رسید. این زن پس از ضربات ناشی از چاقو به یکی از مراکز درمانی کرمانشاه منتقل شد ولی در نهایت به دلیل شدت جراحات وارده جانش را از دست داد.]

[رضوان؛ ۲۵ ساله، اهل روستای «زیویه» شهرستان کامیاران واقع در استان کردستان توسط همسر سابقش با شلیک اسلحه کلت کمری به قتل رسید.]

[نگین؛ ۲۸ ساله و ساکن روستای «نی» واقع در مریوان از توابع استان کردستان روز یکشنبه نهم بهمن ماه به دلیل شدت جراحات ناشی از سوختگی در بیمارستان «کوثر» سنندج جان باخت…]

کودک قربانی همسر است

با توجه به اخباری مبنی بر به آتش کشیدن «نگین» توسط فردی ناشناس، برای مصاحبه با دادستان «سنندج» تماس می گیرم. شرمنده.»

اما آنچه از اهالی و شاهدان عینی شنیده ایم حکایت از این دارد. وقتی ناگین را به بیمارستان آوردند، با ترس و اشک گفت: من در حمام بودم. وقتی بیرون آمدم، مردی با صورت پوشیده به من بنزین زد…»

اهالی روستا یا تلفن را قطع می کنند یا با ترسی عجیب صحبت می کنند که علت نامعلومی با نام نگین دارد. این ترس به حدی در بین اهالی سرایت کرده است که وقتی با روستایی روستای نی تماس می گیرم می گوید: «این اتفاق ربطی به این روستا ندارد. این خانم سنندجی بود.» به فعالیتم ادامه می دهم.

یکی از خبرنگاران محلی گفت: شنیدیم که همسر سابقش او را به آتش کشیده است. این دو قبلا با هم مشکل داشتند و او مرتب ناگین را می زد. «ما در مورد این خانم با پلیس تماس گرفته‌ایم اما پاسخی دریافت نکردیم.

یکی از شاهدان عینی نیز می گوید: «من آنجا بودم که نگین را به بیمارستان کوثر سنندج آوردند. زن بیچاره فقط گریه کرد و گفت: شخصی بدن او را با بنزین سوزاند. تا جایی که ما می دانیم این کار شوهر سابق اوست.»

مرد دیگری از همان روستا می گوید: «بله، درست شنیدی. البته آنچه شما شنیده اید ما نیز همین را شنیده ایم. همسایه ها مردی «کوتاه قد» با صورت پوشیده را دیدند که از خانه ناگین بیرون آمد. این کار همسر سابقش است.”

یکی از زنان روستا می گوید: «نگین اهل سنندج بود و قربانی ازدواج کودکان شده بود.» اوایل بهمن ماه شوهر سابقش به خانه آنها می آید و این بلا را سر نگین می آورد زیرا نگین تازه ازدواج کرده بود و چند ماه پیش به روستای ما آمد. شوهرش اینجا زندگی میکنه صدای «ابوبکر» به زبان کردی است. “آههه”

بعد از 5 روز می میرد

ابوبکر به سوالات من در مورد نگین و اتفاقاتی که برای همسرش افتاده است پاسخ می دهد.

چه روزی این اتفاق افتاد؟

در سوم فوریه اتفاق افتاد. من در خانه نبودم و سر کار بودم.

چی کار میکنی؟

من راننده آژانس هستم.

چند وقته با ناگین ازدواج کردی؟

من و نگین دو سه ماه بود که ازدواج کردیم. نگین همسر دومم بود. من از همسر اولم جدا شدم. او دو بار ازدواج کرد و چون با آنها مشکل داشت طلاق گرفت. من از همسر سابقم یک فرزند دارم و نگین از ازدواج های قبلی خود چهار فرزند دارد. سه فرزند از شوهر اول و یک فرزند از شوهر دومش.

چرا ناگین دوبار طلاق گرفت؟

هیچ وقت از او دلیل طلاقش را نپرسیدم.

مردم می گویند سوزاندن گوهر کار همسر سابق او بوده است، می دانید؟

آنها می گویند، اما هنوز چیزی مشخص نیست. و من نمی توانم چیزی بگویم که نمی دانم.

از روز حادثه بگو.

همسایه ها می گویند فردی که صورتش را پوشانده بود وارد حیاط ما شد و این بلا را سر ناگین آورد و فرار کرد. وقتی همسایه ها صدای جیغ ناگین را شنیدند به خانه ما رفتند و دیدند که ناگین در حال آتش گرفتن است و به او کمک کردند.

چه کسی به شما اطلاع داده است؟

همسایه ها به من خبر دادند اما زمانی که نگین در بیمارستان بستری بود رسیدم. همسایه ها با دیدن این صحنه سریع نگین را به بیمارستانی در مریوان منتقل کردند. میزان سوختگی او به حدی بود که کارکنان بیمارستان مریوان گفتند; او باید به بیمارستان کوثر سنندج منتقل شود. وی به مدت پنج روز در بیمارستان کوثر بستری بود. سپس درگذشت.

از یک قاتل قهرمان نسازید

کسانی که در مورد موضوع «قتل های ناموسی» تحقیق می کنند نیز سالانه بین 375 تا 450 مورد از این قتل ها را گزارش می دهند که در استان هایی که بافت فرهنگی قبیله ای و قبیله ای دارند بیشتر از سایر نقاط کشور است. خوزستان، کردستان، ایلام و سیستان و بلوچستان در صدر جدول قتل های ناموسی قرار دارند. در کنار این آمار، مقامات قضایی و انتظامی ایران عزت و حیثیت را یکی از دلایل اصلی کشتار در ایران می دانند. با توجه به تحقیقات انجام شده توسط غلامحسین کرمی در مورد قتل های ناموسی، مشخص شد که در بین قاتلان، وابستگی قبیله ای، پایگاه اجتماعی، خرده فرهنگ خشونت، نگرش به زنان و حمایت شیوخ از این قتل ها از دلایل قتل عام است. man یکی دیگر از مشکلات مربوط به قتل های ناموسی در برخی مناطق ایران، حمایت افکار عمومی در آن منطقه از قاتل است و حتی در برخی موارد قاتل را قهرمان می نامند. البته چنین تصوری از قاتل می تواند از هر فردی که در این مناطق بزرگ شده باشد به یک قاتل بالقوه تبدیل کند. بر اساس تحقیقات انجام شده حدود 20 درصد از ساکنان مریوان در استان کردستان نسبت به قتل ناموسی نگرش مثبت دارند. از میان عوامل ساختاری، متغیرها یا ادراک نابرابری جنسیتی، پذیرش باورهای مردسالارانه و پایبندی به باورهای سنتی مهم‌ترین پیش‌بینی‌کننده‌های نگرش مثبت به قتل ناموسی بودند.

چگونه می توان از چنین حوادث وحشتناکی جلوگیری کرد؟ پاسخ به این سوال باید در دو سطح نهادهای مدنی و حقوقی باشد. در مرحله اول نهادهای رسمی وظیفه دارند با قانون و آموزش جلوی این حوادث را بگیرند، اما اکنون می بینیم که رسانه ملی نه تنها کمکی نمی کند، بلکه افراد فعال در عرصه مدنی را به عنوان زنان منفور نشان می دهد. در رسانه ها و سریال های تلویزیونی، این زنان به صورت منفی به تصویر کشیده می شوند. همچنین آسیب هایی که در جامعه وجود دارد بیشتر در مکان های سنتی و مکان هایی است که نظارت شخصی وجود ندارد. در جوامع شهری عرف می تواند جلوی این اتفاقات را بگیرد، اما در جوامع روستایی و مکان های بسته و دورافتاده نه عرف مدنی و نه نظارتی برای حمایت از قربانیان خشونت وجود دارد که اگر نهادها و انجمن های مدنی فعال در حوزه زنان و جامعه می توانند آنها این کار را انجام دهند قطعا موثر خواهد بود. در شرایط کنونی نه تنها نهادهای مدنی در داخل تقویت نشده و صدای رسمی و مستمری ندارند که این امر نیز فعالیت آنها را با مشکل مواجه می کند.

قتل ناموسی در تهران

کشته شدن افسانه توسط برادرش مربوط به ابتدای سال جاری بود اما این خبر در 9 دی ماه امسال منتشر شد. گفته می شود یک زن 45 ساله توسط برادرش کشته شده است. این خبر واکنش های بسیاری را از سوی کاربران در فضای مجازی به دنبال داشت چرا که این بار قاتل اهل استان های با فرهنگ قبیله ای و بومی نبوده بلکه قاتل یک استاد دانشگاه و ساکن «تهران» بوده است. ماجرای این قتل ناموسی این بود: اوایل امسال، پلیس جسد زنی را که در حاشیه خیابانی در شمال تهران رها شده بود، پیدا کرد و به پزشکی قانونی تحویل داد. آثار جراحات کهنه روی جسد مشهود بود و کارشناسان علت مرگ را خفگی اعلام کردند و در اولین مرحله تحقیقات پلیسی با بررسی دوربین های مدار بسته مشاهده کرد که زنی جسد را از تنه یک دستگاه رها کرده است. پژو 206 کنار خیابان و فرار کرد.

با کشف این حادثه، پلیس با استعلام شماره ثبتی خودرو پژو 206 متوجه شد که این خودرو متعلق به خانمی 45 ساله به نام افسانه است که چند روزی است مفقود شده و توسط مادرش گزارش نشده است. برادر گم شده در پلیس بدین ترتیب ماموران از مادر و خواهر افسانا بازجویی می کنند و مشخص می شود جسد پیدا شده در حاشیه خیابان متعلق به افسانه است.

برادر افسانا به نام امیر به پلیس گفت: خواهرم مجرد بود و در یک شرکت خصوصی کار می کرد. چند روز پیش با سگش بیرون رفت اما وقتی برگشت زخمی شد و کتک خورد. او گفت مردی می خواست سگش را بدزدد. جای زخم روی بدن خواهرم به خاطر همین است.

امیر ادامه داد: خواهرم را همان روز به بیمارستان بردیم و بعد از چند روز مرخص شد. اما آخرین بار دو روز پیش با پژو 206 از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. در پی اظهارات این مرد، پلیس با بررسی دوربین های مداربسته نزدیک محل سکونت مقتول متوجه شد که به گفته امیر، افسانا همان روز در ساعت 206 از خانه آنها خارج شده است. اما نگاه دقیق تر به فیلم نشان داد که زنی که با 206 از خانه خارج شد، افسانه ای نبود. نقاب پوش امیر بود که با لباس خواهرش سعی داشت راز جنایت خانوادگی را پنهان کند.

امیر لب پس از افشای این ماجرا اعتراف کرد و به قتل خواهرش اعتراف کرد. امیر در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران پشت میز دادگاه ایستاد.

در ابتدای جلسه مادر افسانا که تنها سرپرست بود، ضمن اعلام گذشت گفت که از پسرش شکایتی ندارد. سپس امیر که مدرس دانشگاه است و به قید وثیقه آزاد شده است شروع به دفاع از خود کرد. گفت: خواهرم مجرد بود. او رفتار غیراخلاقی داشت و مدام می خواست با دوستانش در ارتباط باشد. من همیشه در مورد آن با او بحث می کردم. همسایه ها همیشه از سر و صدای موسیقی که خواهرم گوش می داد شکایت داشتند. من و مادرم از رفتار خواهرم خسته شده بودیم. حتی یک نفر از خواهرم عکس و فیلم گرفت و قصد داشت از ما اخاذی کند تا آن ها را پخش نکنیم و به آبرویمان لطمه نزنیم. وی در تشریح جزئیات قتل ادامه داد: آخرین باری که با خواهرم درگیر شدم زمانی بود که خواهرم اصرار داشت به مهمانی برود و زمانی که او خواب بود حوله ای را روی صورتش انداختم و خفه اش کردم. برای مخفی ماندن قتل، لباس خواهرم را پوشیدم، جسد را داخل صندوق عقب گذاشتم و کنار خیابان گذاشتم. در پایان جلسه قضات وارد دادگاه شدند و با موافقت ولی فقیه امیر را از جنبه عمومی جرم و به موجب ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی به سه سال حبس تعزیری محکوم کردند.

دیدگاهتان را بنویسید