قدرت خرید دستمزد کارگران با یارانه 400 هزار تنی چقدر است؟

قدرت خرید دستمزد کارگران با یارانه 400 هزار تنی چقدر است؟

روز جدید آیا دیگر کالاهای اساسی واقعاً گران نیستند؟ درست است که مجوز رسمی وجود ندارد، یعنی فعلا کار نمی کند، اما مدیریت بازار به اقتصاد مستمر چیست؟

به دنبال ممنوعیت ساندویچ فلافل و سوسیس و کالباس در هفته گذشته، اکنون از سایر کالاهای اساسی محروم خواهیم شد. این را یکی از کارگران شهرداری کوت عبدالله می گوید؛ از همان دسته کارگرانی که دستمزد ناچیز خود را زیر خط فقر می گیرند و هر چند ماه یک بار می خواهند و به سراغ مدیر می روند، اما هر روز با آزادسازی جدید قیمت مواجه می شوند و بخشی از قدرت خرید غارت شده شان دوباره از دست می رود.

مشکلات کارگران و گرانی کالاها و خدمات

وی به نمایندگی از خانواده های کارگران کم درآمد گرفتار دست پیمانکاران و دلالان نیروی کار در بخش های مختلف اقتصاد، سختی های زندگی در زیر باران تورم و گرانی را بیان می کند. زندگی ای که تمام مولفه های تأثیرگذار آن به شدت تحت تأثیر «رهایی» است: «صاحب خانه آمد و گفت یا باید برخیزیم یا چند میلیون تن را اجاره بدهیم؛ «آزادی» و «آزادی». وقتی پرسیدیم چرا، چه اتفاقی افتاده است. گفت مگه تو این مملکت زندگی نمیکنی؟ نمیدونی باید روغن و مرغ و تخم مرغ و نان و … بخرم؟ چندین برابر گران تر؛ “همه اینها گران شده است. اجاره خانه نیز باید متناسب با آن افزایش یابد ….”

سوالی که این کارگر غیر ماهر ساده می کند، انسجام ساختاری کالاها و خدمات مورد نیاز طبقات مردم است. کالاها به شدت به یکدیگر وابسته هستند و میزان تأثیر برخی اقلام بسیار زیاد است. در واقع زمانی که قیمت کالاهایی مانند نان سنتی و دارو با وجود افزایش قیمت آرد و افزایش قیمت دلار به دلیل حذف ارز ترجیحی باید ثابت بماند، این تثبیت نرخ ارز تضمینی نیست و در میان مدت و حتی کوتاه مدت. قیمت همه کالاها و خدمات اساسی با قیمت کالاهای به اصطلاح مرتبط و زیرساخت‌ها، از نانوایی‌ها گرفته تا اجاره‌ها و خدمات حمل‌ونقل، با افزایش قیمت کالاهای اساسی همه چیز گران‌تر می‌شود. این تعادل قیمت به ضرر طبقه کارگر و طبقه کم درآمد است. همان گروه هایی که مجبور بودند با افزایش 57 درصدی دستمزد، قدرت خرید خود را در حد اسفند سال گذشته حفظ کنند.

قدرت خرید دستمزد کارگران به اضافه یارانه

حال سوال اینجاست که با وجود آزادسازی قیمت ها، افزایش دستمزد کارگران به اضافه یارانه 300 یا 400 هزار تنی که باید به اعضای خانوارهای کم درآمد پرداخت شود، چقدر می تواند حداقل سبد معیشتی – مجموعه ای از نیازها و خدمات ماهانه – را تامین کند. موثر باشد؛ ما همه انتقادات موجود در مورد یارانه نقدی، سیستم توزیع ناکارآمد آن، حذف ناعادلانه و سوء رفتار، و احتمال عدم توزیع نقدینگی توسط سرپرستان خانوار برای کالاهای اساسی را نادیده می گیریم. در روزهای اخیر تعدادی از مستاجران پس از پرداخت یارانه 300 و 400 هزار تنی اعلام کردند به دلایل نامعلوم و کاملاً ناچیز از یارانه خارج شده اند. مثلا داشتن یک ماشین معمولی یا سفر به خارج از کشور چند سال پیش.

از اواسط دهه 80 و اجرای فاز اول هدفمندی یارانه ها در دولت احمدی نژاد، «تمرکززدایی از طریق توزیع یارانه نقدی» انتقاد جدی بوده است. دولت‌ها در ابتدا سیستم تقریباً ساده‌تری را برای تخصیص یارانه‌ها در نظر گرفتند، اما با گذشت زمان، با توجه به بودجه و بودجه مورد نیاز برای پرداخت یارانه‌ها، برخی گروه‌ها دچار تزلزل شدند. این گروه ها به عنوان یک گروه طبقه متوسط ​​قربانی آزادسازی می شوند و به زیر خط فقر می رسند. با این حال، حتی با احتساب کلی، میزان یارانه پرداختی به خانواده ها هرگز برای افزایش هزینه آزادسازی کافی نخواهد بود. آیا یک خانواده متوسط ​​کارگری (3 نفر) می تواند حتی اگر امروز 400 هزار تن یارانه کامل دریافت کند، با یارانه 1.2 میلیون تنی به اضافه حقوق حدود 6 میلیون و 800 هزار تن که در مجموع 8 میلیون تن می شود. برای پوشش هزینه ها زندگی حداقلی. کافی است قیمت های جدید کالاهای اساسی را بیابید تا پاسخ این سوال را بفهمید.

احمد واحدی (وزیر کشور) سه شنبه شب (20 اردیبهشت) در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: مرغ، تخم مرغ، لبنیات و روغن نباتی چهار موردی است که در طرح اصلاح یارانه ها مورد ارزیابی قرار می گیرد.

وی افزود: مجوز افزایش قیمت با تغییر یارانه تنها برای این چهار کالا صادر می شود و به غیر از این کالاها مجوزی برای افزایش قیمت سایر کالاها وجود ندارد.

اما سوال این است که آیا سایر کالاهای اساسی واقعاً گران می شوند یا خیر؟ درست است که مجوز رسمی وجود ندارد، یعنی فعلا کار نمی کند، اما مدیریت بازار به اقتصاد مستمر چیست؟

فردای آن روز یعنی 31 اردیبهشت ماه اعلام شد در آخرین جلسه پایگاه امنیت غذایی جهاد کشاورزی که با حضور نمایندگان اصناف تشکیل شد، قیمت هر کیلوگرم مرغ برای مصرف کننده 64 هزار تن بود. از هر شانه تخم مرغ برای هر مصرف کننده 30 تا 98 هزار تن، قیمت 810 گرم کره برای مصرف کننده 69 هزار و 800 تن، روغن جامد حلب 4.5 کیلوگرم تا 400 هزار تن و اکنون 16 کیلوگرم روغن جامد خواهد بود. به مبلغ یک میلیون و 100 هزار تومان.

بالاخره درآمد یک خانوار متوسط ​​حداقل 8 میلیون تنی، با فرض یارانه دائمی 400 هزار تنی برای هر نفر، چگونه می تواند این کالاها را با این قیمت ها خریداری کند؟

عدم قطعیت در قیمت کالاها / ثبات ساختاری ساختاری قیمت ها

علیرضا حیدری (کارشناس بهزیستی و تامین اجتماعی و نایب رئیس اتحادیه ایثارگران کارگری) به خبرنگار ایلنا گفت: همین تاثیر روانی و شوک وارده به بازار همه چیز را به هم می زند. این تصمیم نظم کلی اقتصادی را از بین می برد. مهم ترین چیز این است که نمی دانیم از فردا اجناس موجود در بازار را به چه قیمتی بخریم.

دولت اصرار دارد که قیمت برخی اقلام ثابت بماند. پس از افزایش 13.3 برابری قیمت آرد صنعتی، اصرار داشتند که نان سنتی گران نشود. وزیر اقتصاد در 20 اردیبهشت با اعلام لغو یارانه چهار کالای اصلی (مرغ، تخم مرغ، لبنیات و روغن نباتی) تاکید کرد که سایر کالاها مجوز افزایش قیمت ندارند. اما آیا ساختار اقتصاد ما و سیستم عرضه و تقاضا در بازار داغ امروز واقعاً به این شکل عمل می کند؟

حیدری با تاکید بر انسجام ساختاری کالاها می‌گوید: «کالاها به‌عنوان جانشین و مکمل همدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهند و این تأثیر به سرعت اتفاق می‌افتد. زمانی که قیمت کالاهای اساسی را بیش از صد درصد افزایش داده اید، نمی توانید انتظار داشته باشید که قیمت سایر کالاها ثابت بماند. دولت قیمت هر 400 هزار تن روغن را چهار و نیم کیلوگرم، گوشت مرغ را حدود 70 هزار تن و شیر را 13 هزار تن اعلام کرد. زمانی که این قیمت ها توسط تنها مرجع نظارت بر بازار – «دولت» پذیرفته و اعلام شود، باید منتظر قیمت های بسیار بالاتر در بازار آزاد باشیم. دولت تورم بالای 100 درصدی کالاهای اساسی را پذیرفته است، دلیل عدم پذیرش سایر عرضه کنندگان در بازار چیست؟

فقرزدایی یا میانگین گیری؟

میرکاظمی (رئیس برنامه و بودجه سازمان) در عین حال پس از اعلام آزادسازی قیمت چهار کالای عمده دیگر در گفت و گوی ویژه خبری سیما با دفاع از آخرین سیاست های تعدیلی گفت: امیدواریم با گام های بعدی که در سال های آینده برداشته می شود به طور کامل بگوییم کشور فقیری نخواهیم داشت.

به گفته حیدری، این سیاست ها بدون در نظر گرفتن سیستم جایگزین تامین نیازمندان و صرفاً با اتکا به پرداخت چند صد هزار تنی یارانه نقدی، نه تنها موجب رفع فقر و کاهش ضریب جینی نمی شود، بلکه برای اقشار پایین جامعه نیز بیشتر می شود. از سفره محروم می کند. در این شرایط خطر فقر غذایی و سوء تغذیه بسیار بیشتر است. این امر حتی طبقه متوسط ​​را نیز در معرض خطر قرار می دهد.

موضوع مهم دیگر فاصله دستمزد کارگران از حداقل سبد معیشتی است. سبدی که آذرماه سال گذشته حدود 9 میلیون تن بود و اکنون به گفته حیدری قطعاً چند میلیون تن به قیمت آن اضافه می شود; اما طی چند هفته آینده، با تثبیت اثربخشی سیاست‌های آزادسازی کالا و خدمات، باید یک محاسبه واقعی هزینه زندگی انجام شود تا ببینیم شکاف عمیق بین دستمزد و درآمد واقعاً چقدر افزایش یافته است.

بار “ابر تورم” بر دوش طبقات فرودست است

حیدری می افزاید: دولت در قانون بودجه امسال قیمت ارز را 23 هزار تن در نظر گرفته است که به معنای کاهش اساسی ارزش پول ملی است. این اقدام در قلب همه سیاست های سازگاری قرار دارد و بدون شک به تدریج بر تمامی ابعاد سبد معیشتی تاثیر خواهد گذاشت. در این نرخ ارز، دولت تورم را پذیرفت. اینکه یک دولت یک میلیون و پانصد هزار میلیارد تن بودجه عمومی داشته باشد و اصلا بودجه عمرانی نداشته باشد، چه معنایی دارد. دولت تمام درآمدهای ارزی خود را خرج هزینه های خود می کند و بعد بحث می شود که ارز برای تامین کالاهای اساسی موجود نیست و باید قیمت ها آزاد شود! چه کسی بار این سیاست ها را به دوش می کشد. تنها کارگران و اقشار پایین جامعه باید بار سنگین تورم شدید را تحمل کنند.

فعالان بازار اقتصادی ایران عادت دارند خود را با تورم جزئی در اقتصاد تطبیق دهند. آنها به سرعت یک معادله علی روشن را فرموله می کنند و بار هزینه ها را بر دوش کاربر نهایی می گذارند. علیرضا حیدری اینگونه تعبیر می کند: «صبر کنید تا صاحبخانه ها یا خدمات دهندگان اولین قوطی کره 400 هزار تومانی را بخرند و به خانه ببرند. سپس ببینید چه افزایشی در نرخ های خود خواهند داشت. این چهار قلم کالا وقتی در بازار اثر می گذارند، همان چهار قلم نمی مانند، سریع به 200 قلم کالا و خدمات تبدیل می شوند!

5 اردیبهشت ماه، رئیس اتحادیه غذا در اصفهان با اشاره به افزایش قیمت برنج ایرانی به 100 هزار تن، گفت: امروز تنها 5 درصد مردم ایران توانایی خرید برنج ایرانی را دارند. این یک اعتراف تلخ بود، اما اکنون، اگر سیستم توزیع ارزان کالا به طبقات پایین وجود نداشته باشد (مثلاً تعاونی های کارگری که کارگران با شناسنامه معتبر می توانند اقلام اساسی را با قیمت قبل از آزادی تهیه کنند)، بیشتر اقلام به لیست برنج ایرانی اضافه می شود. به گفته یکی از مقامات شهرداری کوت عبدالله، «مهم ترین و اساسی ترین مواد غذایی جعل شده است. “اگر ما دیگر نمی توانیم شیر و تخم مرغ بخوریم، چگونه می توانیم بایستیم و کار کنیم…”

دیدگاهتان را بنویسید