مردی که دست خالی عصیان می کند؟

مردی که دست خالی عصیان می کند؟

روز جدید علی موسوی خلخالی می نویسد: در حال حاضر نمی توان با قطعیت گفت که صدر از روند سیاسی در عراق عقب نشینی کرده است. اما با توجه به تصمیم اخیر وی، بسیاری معتقدند که این تصمیم سیاسی با اهداف سیاسی بیش از آنچه واقع بینانه است، است و مقتدی صدر قصد دارد پس از آن اقدامات جدیدی انجام دهد.

مقتدی صدر یکشنبه شب از اعضای فراکسیون 73 کرسی صدر خواست پارلمان را ترک کرده و اپوزیسیون تشکیل دهند. اندکی پس از آن، محمد الحلبوسی، رئیس پارلمان عراق، عصر همان روز اعلام کرد که با استعفای اعضای فراکسیون صدر موافقت خواهد کرد. وی همچنین گفت که به تصمیم جناح صدر احترام می گذارد، موضعی که مسعود بارزانی، رهبر حزب دمکرات کردستان نیز آن را تکرار کرد.

اما پذیرش این استعفاها که از زمان سقوط دولت بعث در سال 2003 بی‌سابقه است، مورد انتقاد کارشناسان حقوقی قرار گرفته است و منتقدان معتقدند که استعفاها باید یک به یک در صحن علنی رأی‌گیری شود. استعفا از نظر قانونی پذیرفته شد، اما رئیس مجلس این انتقاد را نپذیرفت و اکنون استعفای اعضای فراکسیون صدر را می توان قانونی دانست، به ویژه پس از اینکه رئیس مجلس استعفای آنها را به صورت کتبی پذیرفت.

از سوی دیگر اعضای چارچوب هماهنگی فشار زیادی بر حلبوسی وارد می کنند تا از تصمیم خود عقب نشینی نکند و روند تغییر نمایندگان فراکسیون صدر را تسریع بخشد.

چرا صدر بازنشسته شد؟

در حال حاضر نمی توان با قطعیت گفت که صدر از روند سیاسی در عراق عقب نشینی کرده است. اما با توجه به تصمیم اخیر وی، بسیاری معتقدند که این تصمیم سیاسی با اهداف سیاسی بیش از آنچه واقع بینانه است، است و مقتدی صدر قصد دارد پس از آن اقدامات جدیدی انجام دهد.

او که خود را بزرگ‌ترین فراکسیون پیروز پارلمان از زمان اعلام نتایج انتخابات می‌داند و مدام از تشکیل دولت اکثریت ملی صحبت می‌کند و حتی منتقدان این ایده را به شدت مورد انتقاد قرار می‌دهد، تاکنون نتوانسته به توافق برسد. هدف موفق خواهد بود

پس از هفت ماه تقلب در انتخابات پارلمانی در عراق و اکنون که عراق رسماً در بن بست سیاسی قرار گرفته است، مقتدی صدر به هیچ یک از وعده های خود عمل نکرده و حتی رکود سیاسی در جامعه سیاسی عراق را معکوس کرده است. در حالی که مدام مدعی است که تنها او می تواند کشور را از رکود خارج کند و بر صحنه سیاسی عراق تأثیر بگذارد.

می توان گفت آخرین شلیک در آغاز ماه مبارک رمضان است که به جریان های سیاسی رقیب 40 روز فرصت می دهد تا بدون حضور او برای تشکیل دولت تلاش کنند و قول می دهد که بعد از آن دست به کار خواهد شد و با آمدن به میدان می رود. . چهل روز گذشت و او کاری نکرد. هیچ دولتی تشکیل نشد.

زیر پا گذاشتن وعده‌ها و بی‌توجهی به خط و نشانه‌هایش، از یک سو باعث شد که برخی از حامیان او دیگر توانایی‌های قبلی او را نبینند و در اطرافش پراکنده شوند و از سوی دیگر، جریان‌های سیاسی که او را به قدرت رساندند. مرحله ای که معتقد باشد برخلاف شعارها و ادعاهایش قدرت چندانی ندارد. دو شکست او در انتخابات ریاست جمهوری با همراهی مسعود بارزانی و محمد حلبوسی گواه این مدعا است که او بر پیمانی که با این دو بست و معادله ای که بر هم خواهد زد تأثیر بسزایی داشته است.

شاید بارزترین شکست در نمایش قدرت مقتدی صدر را بتوان در سالگرد ترور پدرش دید که از همان ابتدا به هوادارانش گفت که شجاع بوده و با آنها حرف نزده و دوران را ترک کرده است. اما این اتفاق نیفتاد، مردم متفرق شدند و تجمع او قطع شد، به ویژه پس از اینکه مردم علنا ​​گفتند که او با این کار ما را آزرده است. اتفاقی که باعث شد برای اولین بار از هوادارانش عذرخواهی کند، اتفاقی که تا به حال رخ نداده است.

پس از این همه تلاش و اشتباه و مانورهای سیاسی ناموفق، مقتدی صدر راه حل را در دادن روحیه جدید به متحدانش، استفاده از پارلمان، ژست دادن به مخالفان و ایجاد موج می داند. به همین دلیل است که تلاش زیادی می کند تا فضای ضد ایرانی در عراق را تقویت کند، موجی از آن بسازد و بر آن سوار شود. چیزی که در رسانه های مرتبط با ایشان به وضوح دیده می شود و به زننده ترین شکل ممکن مورد جفا قرار می گیرد، از توهین به مقامات ارشد ایران تا توهین و تهمت به ایران و مردم ایران در مناسبت های مختلف. در نتیجه، بسیاری از ناظران انتظار دارند که او در روزهای آینده متحدانش را به خیابان ها بیاورد، ناآرامی های جدیدی در عراق ایجاد کند، به عنوان یک ناجی ظاهر شود، معادله جدیدی تعریف کند و منافع خود را در این زمینه دنبال کند.

قرار است چه شود؟

هنوز نمی توان به طور قطعی گفت که چه اتفاقی خواهد افتاد. دو سناریو، اما قابل پیش بینی؛ ابتدا هواداران او به خیابان ها ریختند، در خیابان ها شورش کردند، شهرها را ناامن کردند، به ویژه در شهرهایی که او نفوذ دارد، مانند صدر و بغداد، ناصریه، نجف، اشرف و حله، و سایر گروه های سیاسی را برای پذیرش معادله او تحت فشار قرار دادند. این آرزوی اوست، اما دلیلی برای تحقق این آرزو وجود ندارد. با این حال، حزب دمکرات کردستان احتمالاً از ناآرامی ها حمایت می کند، زیرا مسعود بارزانی تضعیف بغداد و جنوب عراق را به نفع خود می داند و به طور غیرمستقیم از ناآرامی ها حمایت می کند. اما بعید است که او تا پایان از حامیان شورش باقی بماند. به خصوص که خود مسعود بارزانی بارها عواقب وعده های خود و شکست تعهدات دوجانبه خود در قبال مقتدی صدر را تجربه کرده است.

سناریوی دوم این است که سایر جریان های سیاسی به ویژه جریان های قدرتمند سنی عراق و حزب دمکرات کردستان به گونه ای به هم بپیوندند که نمایندگان آنها نیز از پارلمان کناره گیری کنند. در حال حاضر، چنین چیزی بعید است، زیرا قدرتمندترین جناح سنی در حال حاضر در پارلمان، ائتلاف تحت رهبری موکداس است که دلیلی برای به خطر انداختن موقعیت خود و تکیه بر مقتدی صدر نمی بیند. علاوه بر این، رقبای جدی در انتظار سقوط او هستند. حزب دمکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی بعید است که چنین ریسکی را بپذیرد، زیرا اعتراضات در اقلیم کردستان کمتر از جنوب نیست و بیم آن می رود که ناآرامی از جنوب و مرکز تا اربیل و سلیمانیه آغاز شود.

واقعیت این است که معادلات بسیار پیچیده هستند، بن بست حساس است و همه چیز به رویدادهای آنی بستگی دارد. باید دید چه اتفاقی خواهد افتاد. چارچوب هماهنگی معتقد است که باید با قدرت و سرعت به سمت تشکیل دولت با سایر شرکای سیاسی پیش رفت و نهضت صدر را کند نکرد. جریان صدر ثابت کرد که او آنقدر که ادعا می کرد قدرتمند نیست. آیا صدر قافیه را باخت؟ تصمیم اخیر او از یک عملیات تاکتیکی به یک اشتباه استراتژیک و پرهزینه برای او تبدیل خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید