نتیجه برجام


ساعت: 08:17
تاریخ انتشار: 1301/04/26
کد خبر: 1883690

آنقدر تکرار شده که خیلی وقت ها ترجیح می دهیم چیزی در این باره نشنیده و نخوانیم; اما واقعا چه اتفاقی خواهد افتاد و نتیجه برجام چیست؟ کجا باید برویم، به چه چیزی نمی رسیم و پایان این راه برای ایران و قدرت های جهانی چه خواهد بود؟

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از عصرهامون ، دو هسته اصلی برای درک پایان برجام، تجربه یا روند تاریخی و دانش روابط بین الملل است که در ادامه به آنها می پردازیم.


1- فرآیند تاریخی: روند تاریخی به تجربه گذشته کشورها در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره مربوط می شود. ابعادی که نقش مدیریت نظرات طرفین برای رسیدن یا نرسیدن به نتیجه مطلوب را دارد. در این انتقال مختصات طرفین مذاکره به شرح زیر است.

الف) ایران؛ ظهور انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی در هسته اقدامات سیاست خارجی بیش از آنکه رویکردی منفعت‌محور باشد، نگرش ایدئولوژیک را در بر می‌گیرد، بنابراین تهدید و فشار مضاعف طرف مقابل موجب تقویت گفتمان مقاومت و مدعی شد. برای گرفتن حق خود از نظام بین الملل؛ برخلاف نیروهایی که از نظر ایران مشروع و منصف نیستند و روابط با آنها تنها در پازل مصلحت توجیه می شود. بنابراین ایران در مذاکرات و اهداف خود چشم انداز منفعت محوری ندارد و بهتر است به حق خود که به معنای لغو تمامی تحریم های غیرقانونی است، دست یابد.

ب) آمریکا؛ مهمترین بازیگر طیف برجام قدرت های بزرگی هستند که عادت دارند به لجاجت و رسیدن به اهداف خود به هر وسیله ای عمل کنند. خودبزرگ بینی، میل به نفع حداکثری و برخلاف رویکرد ایران، خدمت سیاست به اقتصاد در مرکز امور بین الملل آن قرار دارد. تجربه ورود آمریکا به جنگ‌های جهانی، حضور نظامی در مناطق جهان، تجارت تسلیحات و… همگی مؤید مرکزیت نظام تصمیم‌گیری آمریکاست که ایران را مانعی برای دستیابی به حداکثر منافع خود در خاورمیانه می‌بیند. .

ج) سایر کشورهای برجام (چین، روسیه، فرانسه، انگلستان و آلمان)؛ این در حالی است که کشورهای دیگر برای گرفتن سهم برای خود، حضور دلالانی دارند. مشاوره برای ایجاد توازن به نفع متحدان یکی از وظایف این گروه است، اما هیچ کدام برای حل مشکلات ایران و آمریکا نیست.


2- آگاهی از روابط بین الملل; به طور کلی در بحث های تجربی، علمی که فاقد توانایی پیش بینی تحولات آینده باشد، علم محسوب نمی شود; در این زمینه ابزار دانش روابط بین‌الملل برای پیش‌بینی توسعه، استفاده از روندها و رویدادهایی است که شکل آزمایشی و مستمر به خود می‌گیرد و در قالب نظریه‌های مختلف تبیین می‌شود. سه رویکرد غالب در پژوهش روابط بین‌الملل عبارتند از: واقع‌گرا، لیبرال و انتقادی. دو رویکرد اول و مشتقات آنها به دنبال تبیین شرایط موجود برای تثبیت آن شرایط هستند، اما رویکرد انتقادی، پایه های نظام جهانی موجود را به چالش می کشد و به دنبال ایجاد نظمی جدید است.


در واقع تقابل ایران و آمریکا که یکی از مصادیق برجام است، تقابل نگرش ترکیبی آمریکا (رئالیسم و ​​لیبرالیسم) و نگرش انتقادی ایران به نظام بین‌الملل است. استفاده از تحریم، ترور، جنگ، ائتلاف سازی، فعال سازی سازمان های بین المللی و… همه ابزارهای آمریکا برای تضعیف ایران و در نهایت افتادن در دامان غرب هستند. در واقع آمریکا شرایط کنونی نظام بین الملل را با ثبات می داند و تغییر محسوسی در موضع خود پیش بینی نمی کند. از سوی دیگر، ایران مقاومت را سرآغاز ایجاد نظم نوین و به دست آوردن حق خود در نظام بین‌الملل می‌داند، در صورتی که برای ایجاد محور مقاومت و تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای متناسب با این موضوع موجه باشد.


متغیر اصلی تعیین کننده در سیاست آمریکا و ایران در قبال برجام، برداشت منفی آنها از سیاست بین الملل است. بنابراین آمریکا با تکیه بر منطق قدرت های بزرگ معتقد است که می تواند با تکیه بر ابزارهای اقتصادی اختلافات خود را با روسیه و چین حل کند، اما ایران معتقد است که این اختلافات بین قدرت های بزرگ فاصله ایجاد می کند که می تواند یک شکاف ایجاد کند. سفارش دلخواه خودم سرب. در واقع هدف از جلب توجه به این نکته، درک پیچیدگی بحران برجام و ریشه های متعدد آن است که منجر به ارائه سناریوهای متفاوتی از سوی تحلیلگران شده است.


اما نتیجه برجام؟

با تکیه بر دو شرط روند تاریخی و آگاهی از روابط بین الملل و توجه به تقابل ایدئولوژیک طرفین، برآیند برنامه جامع اقدام مشترک را نمی توان چیزی جز یک اسکان موقت برای طرفین تلقی کرد. در واقع قراردادهای محدود و موقت چیزی نیست که مشکلات را حل کند و منافع بلندمدتی برای طرفین ایجاد کند. بنابراین، برجام برای طرفین محکوم به شکست است و مذاکرات تنها با هدف اقناع افکار عمومی، دستاوردهای محدود و فرسایش این تقابل تا نابودی یکی از طرفین قابل تجسم است. نابودی کشورها لزوماً از طریق جنگ رو در رو یا استفاده از موشک و بمب نیست. این شکست می تواند به طرق مختلف از جمله ظهور تفکر جدید، کاهش قدرت منطقه ای و جهانی احزاب، ناآرامی های داخلی، ورشکستگی دولت و یا رویدادهای دیگری باشد که منجر به تغییر رفتار و تغییر رفتار شود. نقص در سیاست های طرف مقابل. .


نوشته محمدعلی رحیمی نژاد؛ دانشجوی دکتری روابط بین الملل

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید