نقد راهبرد اصلاحات; شما هم روحیه خود را از دست داده اید

نقد راهبرد اصلاحات;  شما هم روحیه خود را از دست داده اید

روز جدید : عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد به شکست اصلاح طلبان در انتخابات 28 خرداد پرداخته است.

او نوشت:

*اگر کسانی که اتفاق 7 خرداد را یک اتفاق عادی و حداکثر یک شکست عادی می دانند، جای بحثی با آنها باقی نمی ماند، برای چنین افرادی شکست معنا ندارد، هر اتفاقی هم بیفتد، آنها برنده هستند. اینجا محل جدا شدن از آنهاست.

* متأسفانه بدترین نتیجه ای که می توانست به دست نیروهای رأی دهنده در این جبهه برسد در 7 خرداد رخ داد. چنین شکستی را نمی توان با توجیهات تاکتیکی و فنی توضیح داد. اگر این شکست را استراتژیک ندانیم به این معناست که نمی دانیم استراتژی چیست و درک درستی از مفهوم شکست نداریم.

تبدیل یک استراتژی سیاسی به یک “کوزه” یک شکست است. جعبه ای که می توانست حتی بو و طعم اراده عمومی را برانگیزد، به جعبه ای بی محتوا تبدیل شده است.

*در این میان بیشترین ضربه را شاکیان حامی این صندوق بر او وارد کردند که بیشترین آسیب را به انقلاب و اسلام وارد کردند که در دو آتش سوزی خود را حامی آن نشان می دادند. کوزه توسط کسانی که زیر پرچم آن بودند تخلیه شد. البته مردم به این شیردهی توجهی نکردند و همچنان امیدوارند که در آینده عطر و بوی آنها بیشتر شود.

* ممکن است درج تخلفات سازمانی و اقدامات فردی افراد بر خلاف مصوبات قبلی این سازمان صحیح نباشد. جبهه ای که در نهایت به یک سری ترفندها تقسیم می شود چگونه می تواند تحت همان استراتژی حرکت کند؟ متأسفانه بسیاری از سوء استفاده ها برای دوستان عادی شده است و تخلف محسوب نمی شود. البته این برای من مهم نیست، چون مدت هاست از این نوع سازماندهی و بازی ها دور بوده ام.

سوال: اما آیا می توانند کاری به نام اصلاح انجام دهند و در برابر آن سکوت کنند؟ تشکل هایی که در ارائه کاندیداها، جلب نظر آنها برای نامزدی، در تعیین نامزد نهایی در رابطه با نامزدها، در تعیین معیارها و … دچار اختلال رفتاری شده اند، نام ببرید؟ حتی در حمایت از کاندیدای مورد نظر، خارج از نظر جمعی و در قالب حمایت فردی، رهبری را از نامنظم ترین تشکل به دست گرفتند. بالاخره چند گروه شدند و هر کدام راه خودشان را رفتند و بعضی از سازمان هایشان عصبانی شدند!!

* ابزار چنین سازمان بازی باید مونتاژ شود. اگر اصلاح طلبان نتوانستند در امور و اصولگرایان اثر مثبت بگذارند، در عوض از نظر رفتار تشکیلاتی از اصولگرایان تقلید کردند. آنها همچنین سیاست را به کمپین تقلیل داده اند و بازاریابی بر مفهوم سیاست چیره شده است و این امر بر کسی پوشیده نیست.

*اگر کسی این انتخابات را شکست اخلاقی نداند، یعنی آنچه در آن اتفاق افتاده را غیراخلاقی نمی داند، جای بحثی نیست، زیرا نشان می دهد که خلأها فقط در سیاست و درک جامعه و جامعه نیست. معنای سازمان، اما در زمینه اخلاقی نیز افزایش یافته است. می توان نظرسنجی کرد (می گویند تصمیم و هزینه شخصی است!!) و گروهی را بر اساس نتایج تحریف شده آن خراش داد تا زمانی که نیاز به آن باشد. یا عمداً طراحی شده است تا سایر اعضای سازمان را در نوع شرکتی که می خواهند بگنجانند. یا از روی ناآگاهی و عدم تجربه ساخته شده است.

فکر می کردم اولین نوع است. در واقع امتیازی بود که می شد به دوستان داد در حالی که الان می گویند اینطور نیست اما این نظرسنجی اشتباه بود. این از نظر اخلاقی بدتر است زیرا مردم به خود این حق را داده اند که در مورد مسائلی تصمیم بگیرند که صلاحیت آنها را ندارد. در این صورت می توان نتیجه گرفت که قطعاً در سایر موارد نیز رفتاری مشابه داشته اند و این از نظر اخلاقی بسیار بدتر از جعل نظرسنجی است. البته وقتی مشخص شد نظرسنجی نادرست است، گفتند دلیل بر تصمیم نیست و شکست خوردند. اما موتور و انگیزه گرایش به دنبال چنین نتایجی روشن و قابل اجرا باقی مانده است. جدای از بی اخلاقی تصمیمات سازمانی، ساعات پایانی انتخابات نیز نمونه دیگری از این بی اخلاقی عجیب است.

*جبهه اصلاحات به عنوان یک نهاد حقوقی ابتدا باید حساب خود را از شکست 28 خرداد پاک کند و قبل از آن نمی توان به مسائل دیگر پرداخت. در واقع این جبهه شخصیت حقوقی داشت و موظف بود برنامه های اصلاحی را هدایت کند و اگر اعتمادش به طور کامل خدشه دار شد، ابتدا باید این اعتماد را بازگرداند و حتی در مورد موضوعاتی مانند برجام اظهارات حرفه ای حتی درست و البته مکرر کند. بدون نیاز یا فوریت و کارایی است. همچنین نمی تواند شکست 28 ژوئن را به حاشیه ببرد و مسئول عواقب آن باشد.

نشستن و انجام آزمایشات مکرر و غیر پاتولوژیک دردی را دوا نمی کند. تغییرات اساسی باید در استراتژی ها، سازمان ها و افراد ایجاد شود. ببینید چه کسانی چنین راهبردی را در دست اصلاح طلبان گذاشته اند و همچنان مسئول حفظ آن هستند. اگرچه در گذشته امیدهای زیادی به اصلاح طلبان جوان وجود داشت، اما در سال های اخیر آنها نیز دچار هرج و مرج شده اند و مشخص نیست که آیا بودجه کافی برای بازسازی این جبهه وجود دارد یا خیر.

دیدگاهتان را بنویسید