پایان تلخ رابطه نامشروع زن با راننده مسافر

سرنشین دیگر خودرو بلافاصله دستگیر شد که در بازجویی های اولیه به قتل راننده پراید با همدستی همسرش اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: مقتول در همسایگی ما زندگی می کرد و گاهی همسرم را می گرفت. به عنوان یک راننده، تا اینکه متوجه شدم او با همسرم رابطه پنهانی دارد. بنابراین از همسرم خواستم که او را به آنجا بکشاند تا او را بکشد. زمانی که قصد فرار داشتم، پلیس مرا دستگیر کرد، اما همسرم لحظاتی قبل از رسیدن پلیس موفق به فرار شد.

با اعترافات متهم، همسر وی نیز دستگیر شد. پس از تکمیل تحقیقات، دو متهم به اتهام مشارکت در قتل متهم و پرونده آنها برای محاکمه به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه پسر مقتول به عنوان پدر و مادر به جایگاه رفت و گفت: من و برادرم خواهان قصاص این زوج هستیم. آنها پدر ما را وحشیانه کشتند و باید مجازات شوند.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: مقتول روی ماشین کار می کرد، من چند بار برای انجام کارهایم با او بیرون رفتم و به او پول دادم. بعد از مدتی مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و تهدید کرد که این موضوع را به کسی نگویم. من از او می ترسیدم و به همین دلیل سکوت کردم و چندین بار این اتفاق افتاد. تا اینکه همسرم متوجه این موضوع شد. از من خواست تا او را ملاقات کنم. آن روز بعد از اینکه قرار ملاقات گذاشتیم به صندلی عقب رفتم و طنابی را که در کیفم بود آماده کردم. وقتی همسرم به من اشاره کرد، طناب را دور گردن مقتول انداختم و او دو ضربه چاقو به مقتول زد. وقتی خون را دیدم حالم بد شد و از ترس طناب را رها کردم و از ماشین پیاده شدم. من قصد کشتن او را نداشتم، آقای قاضی، من قاتل نیستم، اگر بودم شوهرم را می کشتم که سالها زندگی مرا با اعتیادش تباه کرد. من هنوز از همسرم می ترسم. او پس از دستگیری از من خواست که به پلیس بگویم عامل قتل من هستم و مقتول را خفه کرده ام.
سپس وکیل این متهم به جایگاه رفت و گفت: بر اساس گزارش پلیس، موکلم پس از دستگیری دچار کبودی در ناحیه گردن شد که نشان می دهد همسرش قصد کشتن وی را داشته و پس از مدتی تصمیم به قتل راننده گرفته است. موکلم از ابتدا توسط همسرش تهدید و با ترس همراه بود. بنا به اعلام پزشکی قانونی علت مرگ خفگی بوده و موکلم به دلیل کوچک و ضعیف بودن نمی توانست مقتول را با طناب خفه کند. به همین دلیل از شما تقاضا دارم که اتهام موکلم را از لوازم جانبی به لوازم جانبی به قتل تبدیل کنید.
متهم سپس به پاسگاه رفت و گفت: صبح روز حادثه متوجه شدم همسرم در حال ارسال پیامک است. از او پرسیدم برای کی می نویسی و او گفت خواهرم. از آنجایی که سواد نداشتم و نمی توانستم پیامک را بخوانم، چند ساعت بعد با خواهرش تماس گرفتم و از او در مورد پیامک پرسیدم. او گفت که از پیامک اطلاعی ندارد. متوجه شدم همسرم با شخصی رابطه پنهانی دارد و در نهایت پس از اصرار من اعتراف کرد که 6 ماه با راننده رابطه داشته است. با شنیدن صحبت های همسرم به شدت عصبانی شدم و خواستم خود را بکشم اما او مانع شد. بعد تصمیم گرفتیم با هم خودمان را بکشیم چون دلمان برای بچه هایمان می سوخت و در نهایت به پیشنهاد همسرم تصمیم گرفتیم راننده را بکشیم.
وی افزود: روز گذشته همسرم طناب به گردن مقتول انداخت و من دو ضربه چاقو به او زدم.
زمانی که وکیل وی در جایگاه قرار گرفت، گفت: همسر موکلم در بازجویی های متقابل خود به صراحت اعتراف کرد که برای یک دقیقه طناب کشی کرده که باعث خفگی مقتول شده است، بنابراین او عامل قتل آن زن بوده است.
در پایان دفاعیات متهمان و وکلای آنها، دو فرزند مقتول در برابر قاضی حاضر شدند و ضمن تغییر خواسته های خود گفتند: پس از شنیدن اظهارات متهمان متوجه می شویم که این ماجرا چیست. این مرد بی گناه است و همسرش پدر ما را کشته و تنها آرزوی ما انتقام از این زن است.
در پایان جلسه قضات برای صدور حکم وارد دادگاه شدند.

دیدگاهتان را بنویسید