«کاروان» با دو ضربه رفت

«کاروان» با دو ضربه رفت

وقتی در بیمارستان به سر پسرم رسیدم، او در حال مرگ بود

بهاره شبانکریان

[كيستي؟ و كيست كه بر تو مويه كند؟ كيست برآيد به خونخواهي تو؟ كدام قبيله را اهلي؟ بر چه نامي كه كسي بشناسد؟ چگونه بدانم كه كيستي؟ مادرت تو را چه مي‌نامد يا پدرت؟ «كاروان قادرشكري»]

***
توضیح تراست: «این گزارش پس از پیگیری های مستمر و تماس های مکرر برای مصاحبه با یکی از اعضای خانواده یک نوجوان کشته شده در پیرانشهر تهیه شده است. در این پیگیری مردم پیرانشهر با هم متحد شدند تا از اطلاعات مربوط به خانواده «کاروان کدیرشکری» صحبت نکنند و با شنیدن نام او مدعی شدند که کاروان و خانواده اش را نمی شناسند! به هر حال خبرنگار اعتماد پس از پیگیری ها توانست با پدر کاروان کادرشوکری نوجوان 16 ساله ای که در پیرانشهر به ضرب گلوله کشته شده گفت و گو کند. «تراست» یادآور می شود که این گزارش تنها بر اساس صحبت های پدر کاروان و اخبار حاشیه ای درباره این حادثه نوشته شده است. بنابراین نمی توان گفت که به طور قطع نظر روزنامه است.»

گزارش خبری چیست؟

هشتم آبان ماه سال جاری پسر 16 ساله پیرانشهری به نام «کاروان کادرشوکاری» اهل پیرانشهر واقع در آذربایجان غربی به ضرب گلوله کشته شد. در پیرانشهر پس از مراسم خاکسپاری این نوجوان اعتراض و درگیری صورت گرفت. در حالی که جسد کاروان در بیمارستان به خانواده اش تحویل داده شد، تصویری از مادرش ثبت شد که سرش را روی بدن فرزندش گذاشته و گریه می کند. این عکس واکنش های زیادی را در افکار عمومی به همراه داشت. در ادامه پدر کاروان کادرشکری در مراسم تشییع وی گفت: من به عنوان پدر شهید از همه برادران و خواهران تشکر می کنم. وقتی این پهلوان خوش سیما به دنیا آمد به یاد کاروان شهدای کردستان نام او را کاروان گذاشتم و اکنون او را به کاروان شهدا تقدیم می کنم.

خبرگزاری تسنیم با انتشار خبر درگذشت این نوجوان اظهار داشت: برخی اتفاقات و اقدامات مشکوک افرادی با لباس های نامتعارف باعث شد تا مردم برای ابراز همدردی با خانواده متوفی آنها را همراهی کنند. در این تجمع شعارهای ساختارشکنانه داده شد تا اینکه پس از تشییع، حاضران به سمت شهرک و جاده های اطراف حرکت کردند. تعداد زیادی از مردم در جاده های پیرانشهر حضور داشتند و حتی راه ها را بستند و سنگربندی کردند.

برخی خبرگزاری ها نیز از اعتراضات و تجمعاتی که در برخی از شهرستان های این استان رخ داد، خبر دادند: «علاوه بر مهاباد، شهرهای پیرانشهر و جوانرود نیز روزهای ناآرامی را تجربه کردند. خبرها حاکی از آن است که در پی کشته شدن نوجوانی به نام کاروان کدرشکری، تجمعات مردم بسیار داغ شده و به درگیری با نیروهای نظامی و امنیتی منجر شده است. منابع محلی همچنین گفتند: آغاز تجمعات گسترده مربوط به کشته شدن دو شهروند در این استان بود و شعارهای بلند حاضران در مراسم تشییع جنازه منجر به درگیری شد که در نهایت شدت گرفت. این مقام‌ها می‌گویند: «دو شهروند آذربایجان غربی در درگیری‌های جوانرود بر اثر اصابت گلوله کلاشینکف کشته شدند و نیروهای امنیتی از سلاح نظامی استفاده نکردند.» این تیراندازی توسط افراد دیگری صورت گرفت که به گفته آنها ضد حمله بود. -انقلابیون و تروریست هایی که شهروندان را می کشتند تا مردم را بیشتر عصبانی کنند.
از سوی دیگر برخی منابع خبر دیگری را عنوان کردند که «نیروهای امنیتی اساساً مخالف برگزاری مراسم تشییع جنازه کشته شدگان بودند و اجازه حضور مردم را نمی دادند و وقتی مردم در این مراسم شعار می دادند، درگیری به اوج خود می رسید». خبرگزاری ایرنا نیز به نقل از یک منبع آگاه نوشت: هفته گذشته تعدادی از مردم در برخی نقاط شهر یاوانرود تجمع کردند که این تجمعات پس از اذان مغرب و تشدید درگیری به تعویق افتاد و به همین دلیل عده ای به دولت حمله کردند. اماکن و ما در بلوک های سازمانی دولتی بودیم که 2 بلوک آپارتمان به آتش کشیده شد. با پیشروی تجمعات و تشدید درگیری، 3 معترض به طرز مشکوکی کشته شدند.

اما هر چه که باشد، مهم این است که مردم در این میان کشته شدند.
اولین
در میان آنچه خبرنگار اعتماد از برخی ساکنان پیرانشهر می پرسد، سکوت یکپارچه حاکم است.
شما پیرانشهر زندگی می کنید؟ آیا خانواده کاروان کادرشکری پسر 16 ساله مقتول را می شناسید؟

نفر اول: بله، من در پیرانشهر زندگی می کنم (مکث). نه والا رو نمیشناسم.

نفر دوم: ما پیرانشهر هستیم. چه می گویید درست است که کاروان کشته شده است اما خانواده اش را نمی دانیم. شما؟
نفر سوم: بله سن من. من می دانم، اما شما ظاهراً از وضعیت اینجا آگاه نیستید! چرا از یکی دیگه نمیپرسی؟

نفر چهارم: (با ادبیات خودش و شهرش) خوش آمدید. الان کسی نمیتونه اینجا حرف بزنه من خانوادهشونو میشناسم ولی شمارهشون رو ندارم. ببخشید خدا خیرتون بده

پنجم، ششم، هفتم و غیره همه با یک صدا می گویند که چیزی از این خانواده نمی دانند.
این تماس ها ادامه داشت تا اینکه در پی اطلاعات خبرنگار اعتماد درباره پدر کاروان، یکی از اهالی پیرانشهر حاضر شد شماره تماس پدر این نوجوان مقتول را به من بدهد.

پایان

«ادریس کدرشکری» به جز پسرش «کاروان» که 16 ساله بود، سه فرزند دیگر نیز دارد. کاروان فرزند دوم او بود. فرزند اول او 24 ساله و دو فرزند دیگرش کمتر از 8 سال سن دارند. کادرشکری در پاسخ به سوالات خبرنگار اعتماد این جملات را با مکث های طولانی بیان کرد.
از روز حادثه بگو.

«در 29 نوامبر، حوالی ساعت 7:30 بعد از ظهر اتفاق افتاد. در تمام این مدت کاروان در تظاهرات شرکت نکرد. آن روز فقط به دیدن پسر عمویش رفته بود. او در نزدیکی خانه آنها مورد اصابت گلوله قرار گرفت. در آن زمان برادرزاده ام سریع با من تماس گرفت و ماجرا را تعریف کرد.

با چه اسلحه و چند گلوله به پسرت شلیک کردی؟ گلوله به چه قسمتی از بدن اصابت کرد؟

2 گلوله به سمت پسرم شلیک شد. یک گلوله به کلیه و گلوله دیگر به یکی از پاهایش اصابت کرد. گلوله ها از یک اسلحه کلاشینکف شلیک شده است.

وقتی برادرزاده ات ماجرا را برایت تعریف کرد و به محل حادثه رفتی، آیا کاروان هنوز زنده بود؟

بله، او زنده بود. وقتی پسرم تیرباران شد، او را سریع به بیمارستان امام خمینی پیرانشهر بردند. در مغازه بودم که با من تماس گرفتند و به من خبر دادند. بعد با ماشین به سمت بیمارستان حرکت کردم. من به چشم خود دیدم که کاروان در حال مرگ است. او با همان جسد دو ساعت در بیمارستان ماند و سپس جان باخت.
آیا آنها کاروان را وارد اتاق عمل بیمارستان کردند؟
خیر او روی تختی در بیمارستان دراز کشیده بود و در حال مرگ بود.

در بیمارستان بالای سر کاروان غیر از شما و نزدیکانتان افراد دیگری هم بودند؟

خیر جنازه پسرم را پس از دو ساعت در بیمارستان تحویل گرفتیم و 9 آبان به خاک سپردیم. فقط در مراسمی که در مسجد انجام دادیم، ماموران به ما تذکر دادند که نخوانیم. سپس تیراندازی شد و یک نفر در مسجد کشته شد.
آیا این فرد کشته شده یکی از بستگان شما بوده است؟
خیر

حال مادر کاروان چگونه است؟

اصلا حس خوبی نداره او هر روز گریه می کند.
چیزی هست که بخواهید بگویید؟
چیزی برای گفتن ندارم. کار خدا بود، مگر می شود کاری کرد یا چیزی گفت؟ این حادثه را به خدا می سپارم.

دیدگاهتان را بنویسید