کنایه عباس عبدی به عکس مسئولان در گل و لای/زیر کولر باید برای کشور برنامه ریزی کرد.

کنایه عباس عبدی به عکس مسئولان در گل و لای/زیر کولر باید برای کشور برنامه ریزی کرد.

روز جدید عباس عبدی، فعال سیاسی و روزنامه نگار اصلاح طلب در یادداشتی از عکس های مسئولان با شلوار گل آلود انتقاد کرد.

سیل اخیر چندین واقعیت سیاسی را در جامعه ایران زنده کرده است. حقایقی که هر از گاهی ظاهر می شوند. مفهوم محبوب بودن، حضور در حوزه، واقعاً پاسخگو بودن به مدیران یکی از آنهاست. مشکل اینجاست که در کشور دو رویکرد به وظایف مدیران ارشد وجود دارد. گروهی معتقدند در صورت وقوع سیل، مدیران ارشد باید در گل و لای بروند و کار امدادرسانی را از نزدیک زیر نظر بگیرند و آثار سیل را از بین ببرند و احتمالا تا زانو با کفش ثبت شده به داخل گل بروند و عکاسان محترم نیز منعکس کنند. تصاویر آنها طبیعتاً رویکرد مخالف این است که نه تنها آنها را دراماتیک و رسمی تلقی کنیم، بلکه آنها را مضر تلقی کنیم. شاید حضور مدیران رده سوم و چهارم در چنین شرایطی موجه و ضروری باشد اما مدیران سطح اول و دوم وظایف دیگری دارند. البته آن طرف ماجرا را هم باید دید و اینکه مردم سیل زده و در کل جامعه انتظار دارند حضور مسئولان را همدردی با این بلایا و حوادث ببینند، البته مردم از این حضور بیشتر انتظار دارند که خدمات. و پسماندها سریعتر و بهتر انجام می شود اما این حضور مستلزم ورود به گل و لای و عکس گرفتن نیست زیرا هیچ فرد عادی از سطح اول و دوم مسئولیت چنین انتظاری ندارد. بله، اگر نیاز خیلی خاصی وجود داشته باشد، مشکل متفاوت است، اما تقریباً در همه موارد، مدیران سطح بالا می توانند در محل حضور داشته باشند تا فقط احساس همدردی را منتقل کنند، وظیفه اصلی آنها در اتاق های کنترل و بعد از آن است. در حال حاضر حمایت و نیازهای کارگزاران را فراهم می کند و از همه مهمتر هماهنگی بین نهادهای مختلف برای غلبه بر یک بحران موقت است.

از آنجایی که آواربرداری و گل و لای با بولدوزر انجام می شود نه با وسیله نقلیه شخصی، عملکرد ناظران سطح اول و دوم نیز با ناظران صحنه متفاوت است. اگر کار مدیریتی برایشان سخت است، بهتر است از همان ابتدا در زمینه ای که توانایی دارند فعال باشند.

این سوال را در مورد سفرهای آقای رئیسی هم گفتم. مثلاً سفر ایشان به خوزستان بلافاصله بعد از ریاست جمهوری برای من مفید بود، برخی موارد دیگر هم قابل دفاع است، اما واقعیت این است که مشکل کشور در سفرهای استانی نیست، بلکه جای دیگری است. ضمناً برنامه ریزی برای کشور باید در اتاق های کنترل و هماهنگی زیر کولر انجام شود. مشکل امروز ایران سفر به فلان استان نیست، زیرا همانطور که می بینید کدام مشکل این مردم حل شده است؟ تورم و بیکاری یک مشکل ملی است. عدم سرمایه گذاری یا نبود سیاست مؤثر علمی و پذیرفته شده در سطح ملی در دفتر رئیس جمهور تصمیم گیری می شود نه با حضور ده ها نفر. شاید به عنوان یک شعار بتوان گفت که باید درد و رنج مردم را بدانیم. بله، این درست است، اما لازم نیست شما آنها را ببینید. می توان از نهادهای ذیربط خواستار تهیه و ارائه سطح تورم کالا، میزان اشتغال و بیکاری، میزان سرمایه گذاری، ضریب جینی و نابرابری، رضایت مردم از وضعیت کشور و مسئولان، انتظارات فعالان اقتصادی و ده ها شاخص دیگر به جای دیدن ده ها نفر در یک سفر خاص، با این گزارش ها از وضعیت 85 میلیون نفر با دقت کامل مطلع خواهید شد. مثلا امام خمینی که از حجره بیرون نمی آمد، آیا با درد مردم بیگانه نیست؟ آزادی رسانه ها و دسترسی به اطلاعات بهترین راه برای مشاهده وضعیت میلیون ها نفر در روز است. مدت سفر چقدر است و با چند نفر صحبت می کنید؟ این سفرها بیشتر برای جلب رضایت حضور مهمانان است تا شناخت همه جانبه از جامعه. البته سفرهای کشور در جای خود مفید و ضروری است، اما نه برای آشنایی با دردها و مشکلات مردم.

این تفاوت دیدگاه ناشی از دو رویکرد به جامعه، سیاست و حکومت داری است و رفع آن زمان بر است.

دیدگاهتان را بنویسید