14 ساعت یادگیری و تحقیق هر روز و نوشتن با کلمات بدون نقطه برای صرفه جویی در وقت کار می کند! / وقتی عالمه حوزه تفسیر را تغییر می دهد

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش صاحب نیوز؛ 24 آبان مصادف با سالروز رحلت عارف فرهیخته و تمام عیار است که عمر 79 ساله خود را در راه شکوفایی معارف دینی و گسترش آن در جامعه بشری فدا کرد، پرش به سوی دوستش. دنیایی که زندگی و سیرتش روشن و روشن است و امروز روزگار ما به دانشمندانی چون او نیاز مبرم دارد.

سید محمد حسین طباطبایی در سال 1281 در تبریز به دنیا آمد. او مادرش را در پنج سالگی و پدرش را در 9 سالگی از دست داد. ولی پدرش او و تنها برادرش علامه الهی را به مدرسه فرستاد. تحصیلات مقدماتی خود را از جمله کتب قرآن و ادبیات فارسی را از سال 1290 تا 1296 گذراند، سپس از سال 1297 تا 1304 به تحصیل علوم دینی پرداخت و به قول خودش «دروس متنی غیر از فلسفه و عرفان» را گذراند.

سید محمد حسین پس از تدریس قرآن به مدت شش سال (1290 تا 1296 هجری قمری) به فراگیری آثاری چون گلستان، بوستان و به پرداخت که از آن روزها به روش تدریس تدریس می شد. وی علاوه بر تحصیل در رشته ادبیات، خط را نزد میرزا علینقی آموخت. چون تحصیلات مقدماتی او جوابگوی ذوق سرشار و علاقه زیاد او نبود، وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و از سال 1297 تا 1304 هجری قمری به تحصیل ادبیات عرب، علوم سنتی، فقه و اصول پرداخت. او در علوم مختلف اسلامی تحصیل می کند.

علامه طباطبایی پس از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز به همراه برادرش به نجف رفت و ده سال در نجف به تحصیل علوم دینی و تعالی اخلاقی و معنوی پرداخت. علامه طباطبایی در نجف اشرف ریاضیات را نزد آقای سید ابوالقاسم حنصاری (نوه آیت الله سید ابوالقاسم موسوی حنصاری) معروف به میرکبیر آموخت. فقه و اصول را نزد اساتیدی چون آیت الله نائینی و آیت الله محمدحسین گروی اصفهانی با مجموع ده سال فقه و اصول تدریس می کند.

استاد فلسفه حکیم مطلعی او سید حسین بادکوبه بود که سالها در نجف اشرف نزد برادرش آیت الله سید محمد حسن الهی طباطبایی به تحصیل و گفتگو پرداخت. و در رفتار و مبارزات خودخواهانه و ریاضیات دینی نظارت و تربیت این استاد استاد کامل بود.

* 14 ساعت یادگیری و تحقیق هر روز!

علامه هر روز حداقل 14 ساعت به جز روز عاشورا تدریس و مطالعه می کند. جالب اینجاست که نوشته هایش را بدون نقطه می نویسد و در هنگام مرور نقطه به آن اضافه می کند. چون حساب می کرد، نوشتن به این صورت زمان کمتری می برد.

یکی از ویژگی های علمی علامه طباطبای حقیقت جویی بود. در این باره نوشته اند: «مرحوم علامه طباطبایی عمر و سرمایه خود را در راه حق جویی صرف کرد. او پیش از پیروی از جریانات به دنبال حقیقت بود و هرگاه حقیقت را کشف کرد و با تأمل و تحقیق به چیزی پی برد، از بیان آن ابایی نداشت. «او اهل هیاهو و جاسوسی نبود و تنها با تدریس و گفتار و نوشتن نظرات خود را بیان می کرد.

علامه طباطبایی در سال 1314 شمسی به تبریز بازگشت. (1935) و حدود ده سال در آنجا ماند تا در آوریل 1325 (1946م) عازم کوم شد. وی می گوید: «وقتی به قم آمدم، برنامه درسی حوزه را مطالعه کردم و آن را با نیازهای جامعه اسلامی مقایسه کردم، کاستی هایی در آن یافتم و وظیفه خود دانستم که در رفع آنها تلاش کنم. مهم ترین کاستی های برنامه حوزه در زمینه تفسیر قرآن و مباحث عقلی بود، بنابراین درس تفسیر و فلسفه را شروع کردم، البته در فضای آن زمان به تفسیر قرآن توجهی نمی شد. علمی که نیاز به پرداختن داشت، آن را شایسته کسانی که قدرت تحصیل در رشته فقه و اصول را داشتند، نمی دانستند و حتی تدریس آن را نشانه کم اطلاعی می دانستند، اما آن را عذر قابل قبولی ندانستم. برای خودم در پیشگاه خداوند متعال و من ادامه دادیم و همین امر منجر به تألیف «المیزان فی تفسیر القرآن» (تفسیر قرآن با قرآن) شد.

یکی از شایستگی های بزرگ علامه طباطبایی برای جامعه دینی زمان خود، تحصیل چند نویسنده بود. یکی از شاگردان وی می گوید: در سال 1335 که هجمه ها و تبلیغات مادی گرایی در ایران زیاد شد و در ایران مقاله دینی یا مجله علمی برای رفع نیازهای روز وجود نداشت، استاد (علامه طباطبایی) انجمنی متشکل از … زباله های آن روز، حوزه علمیه را راه اندازی کرد و از آنها خواست که در موضوعات مختلف مقاله بنویسند و ترتیب دهند. موضوع توسط خود استاد مطرح شده و مقالات توسط دیگران نوشته شده است، از جمله شهید مطهری، شهید کودوسی و امام موسی صدر که اولین مقالات را تهیه و تنظیم کرده اند.

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در بخشی از پیام خود به مناسبت سالگرد رحلت علامه طباطبایی با تجلیل از ایشان گفتند: ایشان فیلسوف شرق و غرب بود، مفسر قرآن بود، به علوم اسلامی آگاه بود، یعنی علومی که اسلام را به وجود آورده یا پرورش داده است. او از کسانی بود که فقط مکتب جامعی چون اسلام می تواند مانند او در دامان مبارکش تربیت کند.»

علامه علاوه بر حکیم، فیلسوف، عارف، فقیه و مفسر قرآن، در شعر نیز استعداد داشت و غزلیات عمیق عرفانی می سرود که سرشار از خلسه و سرشار از عشق و علاقه است. در شعر عربی به اشعار ابن فارض به ویژه در «نظمه السلوک» علاقه داشت و در شعر فارسی «دیوان خواجه حافظ شیرازی» را می ستود. و گاهی اشعار خود را برای دوستانش می خواند که در قسمت بعدی غزل علامه «من را تنها برد» تقدیم شما می کنیم:

من یک احمق درمانده هستم که در سیل افتادم

در هنگام حرکت مرا به دل دریا برد

جام صهبا کجا بود؟ اما دست کی بود

که جلوه ای از دل و دین از همه با هم آورد

این انحنای ابروهای شما و کف منوی شما بود

برای رفتن به این مهمانی و به دست آوردن قلب شما

تو به من عشق آموختی و من تو را سوزاندم

با چهره ای سوزان از ما دور شد

ما همه با تو دوست بودیم اما

غم از اینکه مرا دید و غارت کرد

ما همه دل شکسته بودیم و خیلی غمگین

همه را رها کرد و مرا تنها برد.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید