خاطرات نظری فلور نظری برای زهره فکور صبور

خاطرات نظری فلور نظری برای زهره فکور صبور

او نوشت:

وقتی غمگینی

دنیای شما مسخره شده است

وقتی خوشحالی، دنیا به تو لبخند می زند

اما وقتی دیگران را خوشحال می کنی،

دنیا تو را می پرستد…

چارلی چاپلین

این کلاه یکی از پسته های تو بود عزیزم

نمی دونم تو چه موقعیتی بودی که من جلوتر رفتم و اومدم پیشت، واقعا ممنون بودی که یک هفته از من تشکر کردی و تشکر کردی و من بیشتر و بیشتر شرمنده بودم چون این وظیفه من بود، می دانستم. وظیفه من این بود که ناخودآگاه و ناخودآگاه بین پست های اینستاگراممان چند نفر را بدانم و بگویم که حمیم را فقط زمانی که می میرد به یاد می آورم زیرا برای من و خیلی های دیگر اینطور نیست. ما همیشه با هم هستیم، حتی اگر فیزیکی نباشد.

من آدم کنجکاویی نیستم، اما اگر همکار یا دوستی مشکلاتش را به من بگوید، در قبال آن احساس مسئولیت نخواهد کرد.

من نمی گویم من یک دوست کامل هستم

اما من آسیبی نمی بینم و انتظار جبران ندارم،

عشقی را که در دلم است به دوستم به اندازه خودم می دهم

من هنوز در شوک هستم

کاش بیشتر می دانستم

من می خواهم این درد قطع شود

دوست من لطفا به دعای خود ادامه دهید چون به دعای عزیزانی مثل شما محتاج هستم

پرواز به سوی بت نور

و امیدوارم خداوند به شما آرامش بدهد

و مادرت

برایشان از صمیم قلب آرزوی صبر دارم

این خلأ سخت و دردناک

دیدگاهتان را بنویسید