قهرمان حماسه والفجر 8 / مالک اشتر با جبهه های ایران بیشتر آشنا شوید


ساعت: 10:16
تاریخ انتشار: 1401/01/18
کد خبر: 1820188

19 فروردین، سالروز عروج سرلشکر شهید محمد حسن طوسی؛

شهید طوسی سردار دلاور که ایثار و حماسه آفرینی و شهادت بی بدیل او را در دوران جنگ تحمیلی به ویژه در عملیات گرد والفجر 8 در خزانه خاطرات 8 سال پاسداری تابش کرد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش بلاغ ، شهید «محمد حسن طوسی» در سال 1337 در خانواده ای مذهبی در روستای توسکولا از توابع شهرستان نکا دیده به جهان گشود. خدمت صادقانه و صادقانه به اسلام و مسلمین می کند.

او تحصیلات خود را در زادگاهش توسکولا و شهر نکا به پایان رساند و پس از فارغ التحصیلی، آستین به سختی کار کرد و به عنوان دستی قدرتمند، دوست و یاور پدرش به خانواده خود کمک کرد تا اینکه به خدمت سربازی فراخوانده شد، تمایل به خدمت. . رژیم پهلوی وجود نداشت، پس از فشارهای زیاد ژاندارمری مجبور شد خود را معرفی کند که خوشبختانه دست راستش به کمکش آمد و در رژیم پهلوی از خدمت سربازی آزاد شد.

شهيد طوسي از همان ابتداي جواني در كنار تحصيل معارف اسلامي و ديني، علاقه وافري به ارتقاي سطح بينش سياسي خود داشت و از اين رو قبل از انقلاب در هيئت هاي مذهبي حضوري فعال و تعيين كننده داشت.

با آغاز نهضت خونین اسلامی در ایران به رهبری امام راحل (ره) به همراه چند تن از وفاداران به انقلاب، فعالیت سیاسی گسترده ای را در منطقه آغاز کرد که تا سقوط حکومت منحوس شاهنشاهی ادامه داشت. وی بلافاصله پس از پیروزی برای حفظ دستاوردهای انقلاب ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی شهرستان نکا مشغول به کار شد سپس در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساری ثبت نام کرد و به صورت شبانه روزی در این نهاد مقدس مشغول به کار شد.

* شهید «طوسی» و مبارزه با ضد انقلاب

با شروع توطئه ضدانقلاب در غرب کشور، در رأس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عازم منطقه کامیاران شد و در دیدار با فرمانده معظم کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حاج احمد متوسلیان عازم منطقه کامیاران شد. . میراث ارزشمند

شهید «طوسی» با شروع جنگ در سال 59 حتی لحظه ای از انجام وظیفه دریغ نکرد و به عنوان فرمانده نیروهای اعزامی استان مازندران در منطقه سرپل ذهاب حضور یافت. شهامت و رشادت بی‌نظیر او و سایر همرزمانش به بعث دشمن حمله کردند و مانع شدند و ضربات مهلکی به بدن‌شان وارد کردند، به همین دلیل مورد تشویق فرماندهی منطقه قرار گرفتند. شهید طوسی پس از این مأموریت به دلیل شجاعت و شایستگی در این زمینه به فرماندهی عملیات سپاه ساری منصوب شد.

در این برهه از عمر پربرکت خود، لانه های فساد منافقین کوردل، چریک های فدایی، توده ها و دیگر گروه های چپ و راست و افسوس که طومار فعالیت های مذبوحانه آنان را شکست، اسلام را از دست دادند و پناه بردند. جنگل. سردار طوسی مجدداً با سازماندهی گردان های رزمی و پرداخت هزینه جنگل ها فرماندهی قرارگاه عملیاتی 2 جنگل شمال و فرماندهی عملیات عملیاتی سوم گیلان و سوم مازندران را بر عهده داشت.

در عرض 3 سال از تلاش شبانه روزی او و دیگر برادران جان بارکف، شمال کشور به طور کامل از لوث عناصر خارجی پاکسازی شد.

* شهید «طوسی» و حفاظت مقدس

در عملیات بیت المقدس و آزادسازی هرمشهر در محور پلانو، مسئولیت یکی از محورها را بر عهده داشت و چندین حلقه را به سمت پلانو هدایت کرد و در همین عملیات بود که به شدت مجروح شد.

در سال 62 با شور و شوق جهاد در منطقه عملیاتی والفجر 6 دهلران حضور یافت. و تلاش شبانه روزی در منطقه بیش از پیش شایستگی های او را نمایان می کند و تحت الشعاع درخششی قرار می گیرد که در سال 63 به سمت مسئول اطلاعات و عملیات لشکر همیشه پیروز 25 کربلا منصوب شد و در این خطیر خطیر. نیروهای مخلص مسئولیت پذیر و کاملاً مورد اعتماد جایگزینی قوی و مؤثر برای هوش ایجاد می کنند.

در سال 64 بر اساس طرح فرماندهی کل سپاه برای شناسایی همزمان 6 منطقه مرزی، شناسایی برخی از مناطق عملیاتی را بر عهده گرفت و در همان سال به جانشینی لشکر 25 کربلا منصوب شد.

در این راستا سخت ترین ماموریت ها را شخصا انجام می داد و گاه چندین روز در پشت خط مقدم دشمن بود.

با کوله باری از رشادت و صلابت و صفا و صفا و تقوا و پاکی سر خم کرد تا به ندای حیاتبخش خمینی کبیر لبیک بگوید و همیشه در خط ولایت و رهبری با حضور الهی خود در مبارزه با دشمن صهیونیستی بعث با تمام صداقت و وفاداری به مکتب و مرام سید و سالار شهیدان اسلام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) استقامت و استقامت خود را ثابت کنید.

* وصیت نامه شهید طوسی

آنچه در بالا گفته شد وصیت این شهید است: انقلاب اسلامی ما در زمانی به وقوع پیوست که به جرأت می توان گفت همه اسلام مخالف هر شرک و کفر بود، پیروزی انقلاب اسلام را در سراسر جهان زنده کرد و شکست آن موجب شکست آن شد. اسلام باشد پس همه باید دست در دست هم در راه راست حرکت کرده و از امام پیروی کنیم.

محمد حسن طوسی در 18 فروردین 66 دعوت حق را لبیک گفت و در عملیات کربلای 8 در منطقه شلمچه به همراه یاران شهیدش به شهادت رسید.

* شهید «طوسی» از زبان سردار «کهنسال»

برادر جانباز سرتیپ کمیل کهنسال می گوید: من و شهید محمدحسن طوسی جانشین فرمانده لشکر ویژه 25 کربلا بعد از عملیات والفجر 8 عازم فاو بودیم که او را بسیار ناراحت دیدم. چرا گفتی غمگین، خیلی از دوستانم فوت کردند و من هنوز زنده ام. گفتم شهید میشی نگران نباش. گفت بلاخره نگران شهادتم هستم، گفتم وقتی شهید شدی توفیق خدا را می گیری، شفاعت می کنی، حساب پاک است، چرا نگران هستی؟ دنیای شخصیت و شجاعت و شجاعت بود، دنیایی بود که فقط در روستا جشن می گرفتند. اما وقتی شهید شدیم، اگر خودم را کوچکتر از آن شهدای بسیجی ببینم، در سطح وسیع در روستا برای ما مراسم می‌گذارند.

وی می افزاید: سرانجام با شهادت به آسمان های خدا و اهل بهشت ​​پیوست. من آقای طوسی را از لحاظ کاری که با هم داشتیم به خوبی می شناسم، روحیه شجاعت، رشادت، عشق و ایثار را متبلور می کرد، استعداد نظامی استثنایی داشت و بسیاری از مسائل نظامی را در ارتش حل می کرد، فنی و فنی بود. دقیق در مناطق عملیاتی

سردار کهنسال ادامه می دهد: سردار طوسی را به دلیل شجاعت بی نظیری که در لشکر از خود به جای گذاشت، می توان صاحب اشتر لشکر 25 کربلا نامید.

* شهید «طوسی» توسط همسرش

همسر این شهید گرانقدر نیز می گوید: ما در پایگاه شهید بهشتی اهواز زندگی می کردیم. محمدحسن نیز در همین پایگاه کار می کرد اما بیشتر وقت خود را در محل کار می گذراند. یک بار از او پرسیدم که چرا برنگشتی که پاسخ داد: «مبارزان دیگری هم هستند که ازدواج کرده اند و زن و بچه دارند.

وی ادامه می دهد: رفتارش طوری بود که بسیجی ها او را پدر صدا می کردند، حتی محمد حسن هم لباس هایش را به خانه آورد و نشست. او غرق در خیر بود، عشق به خدا و خدمت به بندگان اوج ارادت او به خالق پاک بود.


* درباره مالک اشتر در جبهه های ایران بیشتر بدانید

به گزارش بلاغ ، محمد حسن طوسی در سال 1337 در روستای توسکلا از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. بعد از دبستان به لِت رفت. تا سوم راهنمایی در دبیرستان فردوسی لته تحصیل کرد و برای ادامه تحصیل به ساری رفت.

این سومین سال دبیرستان بود که محمد حسن با روحانیون رزمنده دیدار کرد. مدتی گذشت و او دیگر نمی خواست به مدرسه برود. او ابتدا معیشت خانواده‌اش را بهانه‌ای برای ترک تحصیل قرار داد، اما بعداً معلوم شد از ترس دستگیری به دلیل همکاری با انقلابیون علیه شاه، به مدرسه نرفت.

او در همان زمان ازدواج کرد و مدت زیادی از ازدواجش نگذشته بود که زمان سربازی او فرا رسید. او از پیوستن به ارتش خودداری کرد. گفت: من به تاگوت خدمت نمی کنم. اما سرانجام ژاندارمری مجبور شد او را به خدمت سربازی بفرستد. او را مستقیم به پادگان آموزشی بیرجند بردند، اما چند روز بعد از اعزام به خانه برگشت و گفت: گفتم به طاغوت ها خدمت نمی کنم.

زمزمه اعتراضی علیه شاه شنیده شد. محمد حسن مقداری رادیو خرید. او اخبار را از کشورهای دیگر می گرفت و به دیگران می رساند تا اینکه مبارزه علنی شد و یکی از کسانی شد که پیوسته تظاهرات علیه شاه ترتیب می داد. محمدحسن در آستانه ورود امام خمینی(ره) راهی تهران شد و گفت: امام می‌خواهد بیاید، ولی محافظان شاه گفته‌اند که اجازه نمی‌دهند بیاید. می خواهیم با دوستانمان برای حفظ جان امام و یارانش به تهران برویم. رفتند و پس از دیدار با امام به مازندران بازگشتند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کمیته انقلاب اسلامی شهر لت و همراهی تعدادی از روحانیون برجسته به دفاع از شهر و مردم پرداخت تا اینکه اندکی بعد در مرداد 1358 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. .

همزمان با تشدید درگیری های ضدانقلاب در گنبد به آن شهر اعزام شد. پس از استراحت در این شهر به کردستان رفت. در آنجا با احمد متوسلیان آشنا شد و در سال 1359 فرمانده سپاه ساری شد. همزمان فرماندهی گروه شهدای سپاه ساری را برعهده گرفت و در برقراری امنیت در جنگل های آمل، سوادکوه، ساری، گرگان رشادت وصف ناپذیری از خود نشان داد و در همان زمان جنگل های گیلان – گیلان و مازندران – منصوب شد. زمان در زمستان در سال 1360 پس از پایان قیام ضد انقلاب در آمل به «تیپ 31 عاشور» اعزام شد.

وی به عنوان معاون اطلاعات و عملیات تیپ 31 بارها با یار دیرین خود شهید حسین اکبری دانسارکی بر دل دشمن زد. در این هنگام بود که افق جدیدی به روی او گشوده شد و با غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری آشنا شد. آشنایی محمدحسن طوسی و غلامحسین افشردی به قدری نزدیک شد که این دو بارها و بارها در دیدارهای مختلف با هم آشنا شدند.

پس از شرکت در عملیات فتح المبین و بیت المکدس در سال 1361 به مازندران بازگشت و جایگزین حضرت ابوالفضل (ع) که مسئولیت اعزام نیرو و پشتیبانی از جبهه های مازندران را بر عهده داشت، گرفت.

در سال 1362 به «لشکر 25 کربلا» پیوست و معاون اطلاعات و عملیات این لشکر شد. محمدحسن طوسی نیز از عملیات دیوار فجر 6 جان سالم به در برد. در همین عملیات بود که برادرش محمدابراهیم طوسی به شهادت رسید. وقتی شهید مرشدی از محمد حسن طوسی خواست که اجازه دهد جنازه محمد ابراهیم را هر طور شده تحویل دهند، محمد حسن طوسی پاسخ داد: یا همه شهدا یا هیچ کدام. این امر منجر به کشف جسد محمد ابراهیم طوسی پس از 13 سال شد.

پس از عملیات وال فجر 6 در کودهای 1 و 2 و سایر عملیات های تعقیب و گریز شرکت کرد. اوج تلاش های محمد حسن طوسی را می توان در «عملیات والفجر 8» دید.

او در عملیات والفجر 8 و بعد از آن چندین بار مجروح شد و حتی به کما رفت. پس از این عملیات «کربلای 1» – آزادسازی مهران – خاطرات خوبی از محمد حسن طوسی به یادگار مانده است. شرکت در «عملیات کربلای 4» و سپس «عملیات کربلای 5» که از آن به عنوان سخت ترین نوع عملیات در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران یاد شد، عملیاتی است که محمدحسن طوسی در آن نقش فرمانده اطلاعات و عملیات را بر عهده دارد. از لشکر 25 ویژه کربلا.

در فروردین 1366 مجدداً به شلمچه رفت و در حالی که جانشین فرماندهی لشکر 25 کربلا بود با بدنی خسته و مجروح در دشت تفتید شلمچه و در 19 فروردین 1366 در سن 29 سالگی مورد اصابت قرار گرفت. ترکش خورد و مهمان بهشت ​​شد.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید