مصاحبه اختصاصی مارکا با مسوت اوزیل; وقتی مادرید را ترک کردم فقط اشک ریختم

جادوگر لقبی است که بسیاری او را صدا می زدند و اکنون با 114 گل و 222 پاس گل بازنشسته شده است.

من با این نام مستعار صحبت نمی کنم، اما همیشه به دنبال حرکات غیرقابل پیش بینی در زمین بوده ام. اگر مخاطب این حرکات را جادو می‌نامد، من هم دوست دارم آن را بشنوم. تعداد گل ها و پاس گل ها اهمیت خاصی ندارند. برای تیم موفقیت مهم بود، من همیشه درخشش هم تیمی هایم را تماشا می کردم، حتی برای من، در پایان روز مهم این بود که به عنوان یک تیم برنده شویم. من همیشه سعی کرده ام تا جایی که امکان دارد هم تیمی هایم بدرخشند، همیشه به من گفته اند که بیشتر شوت بزن و خودخواه تر باش، اما به نظر من خودخواهی مانع موفقیت تیم می شود.

مصاحبه اختصاصی مارکا با مسوت اوزیل;  وقتی مادرید را ترک کردم فقط اشک ریختم

34 سالگی برای بازنشستگی زود نبود؟

اخیراً خودم را متقاعد کرده‌ام که این تصمیم درستی است، مصدومیت‌های زیادی داشتم و نمی‌توانستم بازی کنم، در ماه‌های آخر واقعاً احساس سنگینی می‌کردم و نمی‌توانستم به تیمم در زمین کمک کنم. همانطور که باید. بنابراین با بشاکشهیر مشورت کردم و خیلی سریع به نتیجه رسیدیم.

برنامه بعد از بازنشستگی چیست؟

هنوز مطمئن نیستم، می خواهم به خانواده ام برسم و پیش آنها باشم. در حال حاضر هیچ برنامه ای برای مربی شدن یا ماندن در تجارت فوتبال ندارم. اما همانطور که همه می‌دانند، من دوست ندارم در کانون توجه، مصاحبه‌ها و در معرض دید عموم باشم. اکنون واقعاً می خواهم آرامش بیشتری در زندگی ام داشته باشم.

از دوران حضورتان در مادرید بگویید؟

واقعا شگفت انگیز بود. حتی ده سال بعد از اینکه مادرید را ترک کردم، هنوز از طرفداران رئال مادرید در شبکه های اجتماعی حمایت زیادی می کنم. این واقعا شگفت انگیز است. فکر می کنم ما سه سال خیلی خوبی را با هم سپری کردیم و هواداران دیدند که من همیشه با تمام وجودم برای این باشگاه بزرگ بازی کردم، اما هرگز انتظار نداشتم تا امروز از من حمایت کنند. فقط میتونم ازت تشکر کنم

کار با مورینیو چطور بود؟

ماجرای خاص من و او در رختکن را همه می دانند (می خندد). ما رابطه خوبی داشتیم. او همیشه می دانست که چگونه به من انگیزه دهد، چگونه هر روز از من بازیکن بهتری بسازد. او مربی بزرگی است و من بسیار افتخار می کنم که برای او بازی می کنم.

همچنین یک جفت خوب با کریستیانو رونالدو

بازی با کریستیانو رونالدو که برای من بهترین بازیکن تمام دوران است، بسیار لذت بخش بود. هر دوی ما درک خوبی در زمین داشتیم، عالی بود.

وقتی مادرید را ترک کردم فقط اشک ریختم

بهترین دوست شما سرخیو راموس بود، آیا هنوز با او در ارتباط هستید؟

برای من سرخیو راموس قوی ترین شخصیت و بهترین مدافعی است که تا به حال با او بازی کرده ام. او در آن زمان بسیار جوان بود، اما ذهنی قوی داشت. واضح بود که او رئال را به قهرمانی های بیشتری در لیگ قهرمانان اروپا می رساند. او واقعاً رئیس بود. او در آن زمان یکی از بهترین دوستان من بود. به ما خیلی خوش گذشت و زمان زیادی را با هم گذراندیم و خیلی خوش گذشت. او یک عامل کلیدی در سازگاری سریع من با رئال مادرید بود و کمک زیادی به من کرد. الان که 10 سال از آن ماجرا می گذرد، همچنان با هم در ارتباط هستیم و هر از چند گاهی به هم پیام می دهیم و البته بازی های او را دنبال می کنم.

خاطرات شما از کلاسیک ها؟

فکر می کنم زمانی که من در مادرید بودم، ال کلاسیکو در اوج بود، ما حتی نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا را در سال 2011 داشتیم، مورینیو در مقابل پپ، رونالدو در مقابل مسی. این روزها ال کلاسیکو کمی از هیجان و تنش سابق خود را از دست داده است. در آن زمان شکست دادن بارسلونا یک شادی خالص بود. می توانم بگویم باخت 5-0 ما در لالیگا در سال 2011 یکی از بدترین کابوس های درون زمینی من در دوران حرفه ای ام بود. من دربی ها و دوئل های سطح بالا را در دوران حرفه ای ام تجربه کردم، اما بله، می توانم بگویم که ال کلاسیکوها واقعا خاص ترین بازی ها بودند.

و جدایی غیرمنتظره از مادرید… شبی که جدایی قطعی شد چه حسی داشتی؟

وقتی مادرید را در فرودگاه ترک کردم واقعا ناراحت شدم. من سه سال در باشگاه و در این شهر روزهای خوبی را سپری کردم. اما شانس زیادی برای بازی نداشتم و بعد از درگیری آقای پرس، پدرم و ایجنتم مجبور شدم به دنبال باشگاه جدیدی باشم. حتی وقتی هواپیما از فرودگاه مادرید بلند شد اشک در چشمانم جمع شد، در آن لحظه فهمیدم تمام شده است.

اگر می توانستید به گذشته برگردید، آیا این تصمیم را تغییر می دادید؟

در آن زمان احساس می‌کردم کار درستی است، زیرا بعد از دعوای پدرم و آقای پرس نگران بودم که اگر باشگاه را ترک نکنم وقت بازی نخواهم داشت. بنابراین گفتنش سخت است. اما مطمئناً ما دوست داریم بتوانیم با این مشکلات به روش دیگری مقابله کنیم.

وقتی مادرید را ترک کردم فقط اشک ریختم

بعد از رفتنت دوباره فلورنتینو را دیدی؟ اگر دوباره او را ببینی به او چه می گویی؟

من خیلی وقت پیش رفتم. من دیگه با کسی مشکل ندارم مطمئنم اگر دوباره همدیگر را ببینیم، می‌توانستیم کاملاً عادی صحبت کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید