از خواننده ای به نام صادق بوقی دختر چریکی ساختیم!

اما سوال جدی تر این است که صادق بوقی بر چه بستری ساخته شده است؟ و راه مقابله با آن چیست؟ آیا سادک بوگی کار اشتباهی انجام داده است؟ او چه می خواهد؟

از پشت صحنه اطلاعی نداریم، اما آنچه از صفحه اینستاگرام او دیده‌ایم مملو از ویدیوهای متعددی است که نشان می‌دهد او و اطرافیانش چقدر خوشحال هستند. او از مخاطبان بازخورد گرفت و صفحه اش بازدید زیادی داشت.

افرادی که صفحه صادق بوقی را بستند، سازوکار را نمی دانند، احتمالاً خوشحالند که به وظیفه خود عمل کرده اند، زیرا نماینده امپریالیسم جهانی را در بازار رشت به زانو درآوردند. آنها خوشحالند چون فکر می کنند حالا که هنجارها در بخشی از جامعه کار نمی کند، حداقل باید نشان دهیم که موسسه کار می کند و بگوییم مال ماست، اما واقعیت این است که آنها فقط مشکلاتی را به مشکلات اضافه کرده اند.
سلبریتی بد است اما ما سلبریتی خوب می سازیم!
همزمان با ماجرای صادق بوقی، مهمترین مدیر رسانه ای کشور، یعنی. رئیس صداوسیما میهمان مهم ترین دانشگاه کشور یعنی دانشگاه تهران بود و در مهمترین روز دانشگاه یعنی 25 آذر سخنرانی کرد. در این جلسه آقای رئیس جمهور دو پیشنهاد را در خصوص سلبریتی ها مطرح می کند. اول می گوید اگر می خواهیم از مشکل سلبریتی خود خلاص شویم باید پول بدهیم، سپس کلمه را کمی بیشتر تغییر می دهد و می گوید می خواهیم یک سلبریتی سالم بسازیم. با بازگشت به داستان صادق بوقی، تکلیف سلبریتی او مشخص است. او می خواهد مشهور شود. تکلیف کسانی که صفحه آقای بوگی را بستند برای سلبریتی هم روشن است. آنها می خواهند افراد مشهور وجود خارجی نداشته باشند. اما جایگاه رئیس صداوسیما مشخص نیست.

پیشنهاد سلبریتی بد است اما ما یک سلبریتی خوب ایجاد می کنیم، این آغاز روند تولید چریکی مجریان، خواننده ها، فوتبالیست ها و غیره است. همه کسانی که امروز ناسالم هستند، به گفته روسای سلبریتی ها، از روزی که شروع کردند، از سلامت خوبی برخوردار بودند و کاملاً در مدار بودند.

البته این تناقض نظری در عمل باعث ایجاد یک شوخی خنده دار می شود. در چند ماه گذشته که آقای جبلی کم و بیش از سلبریتی ها می گفت، یک بار با Topwatch، یک نئوسلبریتی که احتمالا سالم بود و در دوره جدید ساخته شده بود، مانع ورود سلبریتی دیگری شد و حالا بعد از مدتی و مواجه شد. با مشکل مخاطب، همان سلبریتی را برمی گرداند.
راه حل ساده نیست
در مورد رفتار مغایر با فرهنگ آبروی آقای جبلی و نظام فرهنگی ما، ایشان اولین تولید کننده جنجال نیستند. عده ای در نقد منتقدان شهرت می گویند که این شأن خود نقد کسب شهرت است یا مبنای اندیشه نقد شهرت و تقسیم فرهنگ به عالی و توده ای یا کالایی و غیر. فرهنگ کالایی یا هنر بورژوایی و غیربورژوایی توسط چپ گراهایی ایجاد شد که در عرصه اندیشه به افراد مشهور تبدیل شدند. ماهیت این رفت و برگشت تا حدودی بحث برانگیز است و نمی توان نتیجه گیری خیلی قطعی داشت. سوال واقعاً پیچیده است. سرمایه داری از یک طرف فرهنگ را بلا کرده است و سلبریتی از ملزومات آن است و از طرف دیگر عوارض سلبریتی بی شمار است.

جمع بین این دو ساده نیست. برخی افراد پذیرش فرهنگ سلبریتی و مدیریت سلبریتی را به عنوان یک حد وسط پیشنهاد می کنند که قابل بحث و نقد است. اما احتمالاً اجماع بیشتری در مورد آنچه که نباید هنگام برخورد با افراد مشهور یا طالبان شناخته شده انجام شود، وجود دارد. خیلی پیچیده نیست که صورتحساب و بسته شدن باعث گسترش و گسترش شهرت شود. اگر این چیزها را بدانیم خواننده ها و مردم عادی را پارتیزان نمی کنیم یا اگر تکلیفمان با سلبریتی ها مشخص نیست و چند مقام تغییر می کند، قبل از کلمه و در خلوت انقلاب نمی کنیم.