درخواست بازداشت علی دایی و الناز شاکردوست

او در همشهری می نویسد:

آقایان مافوق؛ انفعال ناشی از سردرگمی بدتر از تصمیم ناشی از انفعال و مماشات است. خواسته امروز مردم پایان مدارا است. اجازه ندهیم از این درخواست بگذرند و بگویند سیستم در تصمیم گیری به هم ریخته است. تمام عملیات های بین المللی اوباش به طور خلاصه محاصره ذهنی مردم است. صدای شهدای مظلوم امنیت حتی به مردمی که می خواهند خونخوار باشند نمی رسد.

چرا تصمیم نمی گیریم؟ در عصر پلتفرم ها، رسانه ها به شبکه ها محدود می شوند. پیام قوی در دست کسی است که ابتدا صاحب پلتفرم و سپس شبکه های درون آن است. بستر شبکه ها و بستری که در دست اوست. این مارپیچ سکوت را ایجاد می کند و جریان رسانه ای مناسب را حذف می کند. اما شبکه سازی نیز در دست اوست. شبکه دارای 2 قسمت می باشد.

یکی رئیس شبکه، یکی عضو. تعداد شبکه ها و اعضای شبکه ها اگر یک حرف را تکرار کنند مخاطب مقید و مخدوش می شود. در اینجا تعداد شبکه ها و تعداد اعضا بسیار مهم است. این دو با هم نقش یک جامعه واقعی را ایفا می کنند نه یک جامعه مجازی. بنابراین طبق آمار وزارت اطلاعات 50 هزار کاربر تقلبی ساخته اند. برای شبکه های اصلی برنامه داشتند و دارند. از لیست کردن افرادی مانند آنجلینا جولی و ستاره های هالیوود، رقصندگان و خوانندگان تا صدف بیوتی و غیره، تا خرید صفحات سلبریتی و استخدام، تهدید و فریب آنها.

صدا فقط در شبکه ها پخش می شود. بهترین محصول رسانه ملی نرسیدن به مخاطب است. آیا ما عمق داستان را درک می کنیم؟ این وظیفه متولیان امر است که ابتدا چرخه پیام رسانی در شبکه های تروریستی رسانه ای را بشکنند. چرا افرادی مانند هنگامه قاضیان و الناز شاکردوست نباید پاسخگوی نظام باشند؟ چرا صادقی و پروانه سلشوری باید آزاد باشند؟ دایی و گل محمدی چطور؟ چرا باید پلتفرمی که جریان رسانه های دست راستی را سانسور می کند و مارپیچ سکوت ساختاری را تحمل می کند آزاد باشد؟

دیدگاهتان را بنویسید