دعوای خونین دو فیلمنامه نویس و کارگردان/ 20 ضربه چاقو به مرگ کارگردان معروف


ساعت: 09:02
تاریخ انتشار: 14/04/1400
کد خبر: 1810660

دو فیلمنامه‌نویس و کارگردان سینما و تلویزیون مدت‌هاست که بر سر مسائل شخصی و حرفه‌ای با هم بحث می‌کنند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ این دو فیلمنامه نویس و کارگردان سینما و تلویزیون مدت هاست که بر سر مسائل شخصی و حرفه ای با هم اختلاف دارند. به طوری که یکی از آنها دو شرور را برای انتقام از دیگری استخدام کرد و با 20 ضربه چاقو کارگردان را تا سر حد مرگ کشتند. آنها دستگیر شدند. گفت و گو با آنها را در ادامه می خوانید.


چطور با کارگردان آشنا شدید؟

یکی از دو شرور پاسخ می دهد: یکی از آشنایانم او را به من معرفی کرد. او می گفت کارگردان معروفی است که می خواهد از کسی انتقام بگیرد. خوب ما که سردرد داریم کورکورانه جنگ و درگیری را پذیرفته ایم می دانید چرا؟ چون پولش خوب بود نمی توانست آن مبلغ را در شب عید خرج کند.


قیمتش چقدر شد؟

70 میلیون تن که 40 میلیون آن را قبل از اجرای طرح پرداخت کرده است.


معامله ای برای گرفتن جان یک انسان؟

ما قصد نداشتیم جان کسی را بگیریم، فقط می خواستیم به حرف طرف مقابل گوش کنیم. خوشبختانه او زنده است.


اما 20 ضربه چاقو!

من و دوستم سابقه درگیری داریم. بارها در جنگ و درگیری دستگیر شده ایم. ما از قبل می دانیم که چگونه ضربه بزنیم. طوری زدیم که کسی کشته نشد. ما به مکان های حساسی که جان انسان را تهدید می کند برخورد نمی کنیم. با این حال ممکن است زخم ها عفونی شود، ممکن است جان خود را از دست داده باشد. خوشبختانه او زنده ماند.


از روز حادثه بگو. چطور به شاکی حمله کردی؟

شاکی و فردی که ما را استخدام کرد هم فیلمنامه نویس بودند و هم کارگردان. ما از آنها نپرسیدیم که چرا موافق نیستند، اما حدس می‌زنم در مورد مسائل کاری و شخصی با هم موافق نیستند. طرف مقابل که ما را استخدام کرده بود عکس شاکی را به ما نشان داد و گفت مردی است که در جایی زندگی می کند. من و دوستم چند روزی در خانه اش قدم زدیم و او را تماشا کردیم تا اینکه شب حادثه وقتی با ماشین مدل بالاش رانندگی می کرد و می خواست وارد پارکینگ شود، حرف ما قطع شد. سپس او را با چاقو زدیم و فرار کردیم.

دو فیلمنامه‌نویس و کارگردان سینما و تلویزیون مدت‌هاست که بر سر مسائل شخصی و حرفه‌ای با هم بحث می‌کنند.

آره. وقتی دیدیم مقتول پولدار است تصمیم گرفتیم از او هم پول بگیریم. برای همین یکی از دوستانم با او تماس گرفت و گفت اگر 500 میلیون تن به حسابش واریز نکنی جانش را می گیرد. به او گفته بود که این بار زنده اش می کنیم و اگر در را به روی پلیس باز کند و پولی به حساب ما واریز نکند، این بار قطعا او را می کشیم. این تماس منجر به دستگیری ما شد.

انتهای پیام/

منبع: همشهری

دیدگاهتان را بنویسید