آیا اتاق احزاب منحل می شود؟ | روز جدید

آیا اتاق احزاب منحل می شود؟

روز جدید چندی پیش سید کمال سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام و مقام معظم رهبری درباره شرایط و سطح فعالیت مجلس عوام گفت: با این حال، برخی از کمیته‌ها، مانند کمیته بین‌المللی، گاهی جلساتی برگزار می‌کنند و از مردم دعوت می‌کنند تا در آن شرکت کنند. اما به دلیل انفعال در روند خانه احزاب، نمی خواهیم اینقدر در این زمینه ها حضور داشته باشیم. لازم به ذکر است که نظر و سیاست وزارت کشور نیز در این زمینه تعیین کننده است. از سوی دیگر کمیته ماده 10 طرفین نیز بر این روند تأثیر می گذارد».

سجادی با تاکید بر اینکه احزاب در ایران پس از انتخابات 1400 منفعل شدند، گفت: اصلاح طلبان از یک سو سابقه و دلایل انفعالی خاص خود را دارند و به نظر می رسد اصولگرایان نیز این انفعال را پذیرفته اند. بنابراین وقتی احزاب در کشور فعال نباشند طبیعتا خانه احزاب غیر فعال می شود».
وی در خصوص راه حل این انفعال گفت: اولاً باید قانون احزاب بازنگری شود و در صورت وجود اشکال تغییر کند و دوم سیاست مشخص احزاب و وزارتخانه. وزارت کشور باید اعلام شود ایجاد تغییر در سازوکار فعلی ضروری به نظر می رسد. خانه احزاب می تواند تبدیل به باشگاه احزاب شود، تشکیلاتی که می توان آن را «طبقه» نامید باید ایجاد کرد تا فعالیت احزاب را ارتقا دهد تا رکودی که در آن قرار داریم برطرف شود. اگر روند انفعالی ادامه پیدا کند منجر به تعطیلی کامل خانه حزب می شود. باید به تعاریف، نقش و کارکرد خانه حزب فکر کرد وگرنه این انفعال منجر به تعطیلی و انحلال خانه حزب می شود.

چند روز پیش محمد باکر هورامشاد، معاون وزیر کشور در نشست مشترک با کمیته بین‌المللی اتاق احزاب گفت: ما تعدادی از احزاب و جریان‌های سیاسی هستیم و به همین دلیل تعداد زیاد احزاب باعث تضعیف موقعیت‌ها می‌شود. کشورها.”

از این اظهارات به نظر می رسد که چند عامل مهم برای تضعیف عملکرد احزاب در کشور وجود دارد. اولاً از نظر تعداد احزاب در ایران تعداد غیرعادی دارند که با کم کاری بسیاری از این احزاب همراه است. احزاب در ایران از چند جهت کارکرد خود را از دست داده اند. اولاً، از منظر کنشگری سیاسی، فعالیت برخی – نه همه آنها – محدود به انتخابات است و فاصله بین دو انتخابات، کارکرد حزب را به مناصب فردی تبدیل می کند. دوم اینکه استخدام در احزاب ایرانی موضوعی است که عملا فراموش شده است. کمتر حزبی نشان می دهد که نیروهای جوان در حال رشد از مسیر حزبی و ورود به دنیای سیاست هستند. علاوه بر این، بسیاری از احزاب فقط در وزارت کشور ثبت شده اند و حتی کارکرد انتخاباتی ندارند و محدود به یک گروه دوستانه یا خانوادگی هستند. علاوه بر این، به نظر می رسد مشکلات خارجی بر عملکرد احزاب در ایران تأثیرگذار باشد. به عبارت دیگر، نوع نظارت بر نامزدها عملا راه روی کار آمدن احزاب را که مهمترین هدف سیاسی هر حزبی است، می بندد. به عنوان مثال احزاب اصلاحات در طول این سال ها به ویژه در انتخابات اخیر با رد صلاحیت های گسترده تری مواجه بوده اند و اگرچه خود در تربیت نیروها کوتاهی کرده اند، اما هیئت امنا همه آنها را رد صلاحیت کرده است. به عنوان مثال در انتخابات مجلس یازدهم هیچ نیروی شناخته شده ای وجود ندارد که احزاب اصلاح طلب بتوانند روی آن حساب کنند تا سهمی قوی در انتخابات داشته باشند. این یعنی رد صلاحیت های گسترده تا جایی که صدای اصولگرایان به گوش می رسد. به عنوان مثال در ماجرای برکناری علی لاریجانی و نامه مفصل وی به شورای نگهبان پس از اصلاح طلبان، اصولگرایان دلایل انحلال شورای نگهبان را قانع کننده ندانستند و از قضا پاسخ های لاریجانی را منطقی دانستند. معیارهای بررسی شایستگی ها تعریف شده است.

از این رو احزاب در ایران با محدودیت های داخلی و خارجی زیادی مواجه هستند که به گفته بسیاری از کارشناسان در وهله اول نیازمند تشکیل چند حزب فراگیر از جریان های کشور است تا نظمی پراکنده و غیر فعال به این احزاب داده شود. . در چارچوب برنامه‌های خاص کار کنید و ثانیاً به احزاب اجازه دهید تا آزادی سیاسی عمل کنند تا احزاب در مواقعی که فعالیت‌های سیاسی آنها مسدود می‌شود، محدود به فعالیت‌های مدنی نباشند، که ناگزیر به یک تصمیم مستقل نیاز دارد. از سوی دیگر، تصمیم گیران نیز نباید با حزب نگاه منفی داشته باشند و حزب را فرهنگ وارداتی غربی نبینند، زیرا یکی از ضروریات چرخش قدرت و دموکراسی بی شک حزب است.
در اولین پیشنهاد، تشکیل حزب جامع اصلاح طلبان و اصولگرایان، در سال های اخیر تلاش هایی صورت گرفته است، از جمله اینکه اصلاح طلبان در سال 1376 اقدام به تشکیل تشکلی به نام مجلس اصلاحات کردند که اساسنامه مجمع نوشته شد، اما این امر به دلیل اختلافات گسترده بین احزاب اصلاح طلب میسر نشد. اصولگرایان در سال های اخیر با تشکیل تشکل هایی مانند جمنا، شورای وحدت و شورای ائتلاف از این رویه پیروی کردند، اما آنها نیز در زمان تعیین شده در انتخابات، نتوانستند با هم متحد شوند و اختلافات آنها به حدی افزایش یافت که نشدند. حتی آنها می توانستند بشمارند واحدی صادر شد و بعد از هر انتخابات مشاهده شد که این تشکل ها از کار افتادند و حتی در دولت فعلی هم شاهد بودیم که نه تنها احزاب اصولگرا به دنبال اتحاد تشکل هایی که به دنبال حضور در دولت هستند، نیستند.

با توجه به تمامی شرایط فوق، باید گفت که وضعیت حزب در ایران در بحرانی ترین حالت خود قرار دارد و در صورت عدم اصلاح این روند در سال های آینده و در عین حال اگر مسیر فعالیت سیاسی تنها به روی یک سیاسی باز باشد. جناح، رکن عملی دموکراسی در ایران است. عملکرد آن تمام شده است. علاوه بر این، حتی اگر یکی از جناح های سیاسی و احزاب تشکیل دهنده آن برای همیشه کنار گذاشته شود، جناح مقابل، یعنی. اصولگرایی نمی تواند به عنوان یک حزب عمل کند، زیرا فعالیت حزبی در فضای رقابتی معنا پیدا می کند و اگر رقابت فعلی وجود نداشته باشد، به درون جناحی تبدیل می شود، جایی که به نظر می رسد در این شرایط هیچ تفاوتی برای افراد در یک واحد وجود نخواهد داشت. به هر حال منجر به چنین حالت بی میلی مردم از مشارکت در سیاست می شود. همان چیزی که در دو انتخابات مجلس در سال 1377 و انتخابات ریاست جمهوری در سال 1400 شاهد بودیم.

دیدگاهتان را بنویسید