اشتباه مجلس در تغییر ساعت رسمی کشور

اشتباه مجلس در تغییر ساعت رسمی کشور

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشت امروز خود در روزنامه اعتماد نوشت: مجلس یازدهم از زمانی که آمد، برخلاف منطق و تجربه و بدون هیچ توجیهی تصمیم گرفت ساعت را تغییر دهد و آنقدر عجله داشتند که این کار را انجام دهند. در اواخر دهه 1400 آنها این کار را انجام دادند تا بتوان آن را در سال 1401 اجرا کرد، اما کار نکرد.

به هر حال در همان سال 1401 که اجرا نشد، مشخص شد که مشکل مصرف برق با توجه به زمان فعلی در فصل گرما جدی است، بنابراین دولت زمان کار را بیش از ساعت معمول جلو برد تا مقداری کاهش یابد. اما نکته جالب و مهم این بود که همان دولت که می‌دانست این قانون به نفع مردم و صنعت برق نیست، کسی را برای مخالفت با این طرح به مجلس نفرستاد.

آنها حتی حاضر نیستند علناً یک کلمه بر خلاف این قانون و تصمیم غیرمنطقی بیان کنند، اما چون می دانند برای صنعت و مصرف برق مضر است، این بار ساعت شروع را دو ساعت جابه جا کردند و از ساعت 6 صبح شروع کردند. ! در حالی که این تصمیم کل روال اجتماعی و زندگی عادی را مختل می کند، زیرا در جامعه جدید مردم با ساعت که یک امر توافقی است، تطبیق می دهند نه با طلوع و غروب خورشید.

این دولت است که باید ساعت را بر اساس طلوع و غروب خورشید تنظیم کند تا تمام زندگی اجتماعی و زندگی روزمره به حالت طبیعی نزدیک شود. اگر کارمند ساعت 6 صبح سر کار بیاید و مشتری تا 7 یا 8 بخوابد یعنی چه؟ خب از ابتدا ساعت را یک ساعت جلو ببرید تا همه بتوانند ساعت جدید خود را بر اساس آن تنظیم کنند.

جالب است بدانید که آنها به طرز عجیبی فکر می کنند که وقت نماز ظهر ساعت 12 است و نباید به ساعت 1 منتقل شود! در حالی که در حال حاضر در مناطق شرقی کشور نماز ظهر حدود ساعت 11:30 و در مناطق غربی ساعت 12:30 است و این ذهنیت عجیبی است که در نظام سیاسی کشور وجود دارد که البته مخالف برخی مسائل عقلایی است. به نام دین و انقلاب.

واقعیت این است که مشکل کمبود برق بسیار جدی است. این واقعاً کمبود نیست، اما صرفه جویی در مصرف برق بسیار مهم است. در سال گذشته تنها به دلیل قطع برق کارخانه‌های صنعتی خسارت‌های زیادی وارد شد و دلیل خاموشی نیز تلاش برای برق رسانی به بخش خانگی بود زیرا نگران اعتراض مردم بودند و قطع برق صنعتی نیز به اعتراض منجر شد. اما غیر مستقیم و با تاخیر. این نشان می دهد که ساختار تصمیم گیری در ایران چگونه است.

این شیوه سیاست گذاری و قانون نویسی گریبانگیر جامعه ایران است. از یک طرف نمی توانند تولید را به طور بهینه افزایش دهند زیرا سرمایه کافی ندارند و حتی حاضر نیستند اجازه تولید و صادرات برق را بدهند. از طرفی نمی توانند اقدامات موثری برای افزایش راندمان نیروگاه ها و کاهش تلفات شبکه انجام دهند، زیرا این امر نیز مستلزم سرمایه گذاری های کلان و نوسازی نیروگاه هایی است که راندمان آنها در دنیا افزایش چشمگیری داشته است، اما در ایران همچنان با راندمان پایین کار می کنند. و تلفات انرژی بالا آنها همچنین نمی توانند قیمت برق را متعادل کنند زیرا مردم قبول نمی کنند و حق دارند نپذیرند. از طرفی فشار آنها کاهش و توقف جریان برای صنعت و تولید است که کاهش درآمد و سود و افزایش بیکاری و گرانی را نیز به دنبال دارد. اینها مجموعه شرایطی است که ساختار سیاسی ایجاد کرده است و خودداری از سیاستگذاری موثر و مفید محصول آن است.

دیدگاهتان را بنویسید