شادی عجیب آقای زوزدا از بازی برای استقلال

شادی عجیب آقای زوزدا از بازی برای استقلال

دروازه بان جوان استقلال در دیدار مقابل نساجی مازندران در شرایطی از همان ابتدا برای استقلال به میدان رفت که این تیم دو دروازه بان باتجربه دیگر به نام های سیدحسین حسینی و محمد رشید مظاهری را در اختیار دارد. اتفاقی که برای این دروازه بان جوان در دیدار مقابل نساج افتاد، بازی استقلال مقابل سپاهان در پاییز سال 82 را به یاد هواداران و بازیکنان استقلال انداخت که امیر گله به دروازه بان جوانش وحید طالبلو فرصت داد.

جدیدترین کارنامه علیرضا رضایی را بخوانید:

قبول داری فرهاد مجیدی در ترکیب اصلی استقلال ریسک کند؟

جا دارد از طرف بچه های خردسالی که در تیم استقلال هستند تشکر ویژه کنم و آقای فرهاد مجیدی به آنها فرصت بازی می دهد که من یکی از آنها هستم. آقا فرهاد واقعاً کار بزرگی انجام می دهد. او خدمت بزرگی به برخی از بازیکنان جوان تیم می کند تا خدای ناکرده جواب این محبت و مهربانی را در سال های آینده ببیند. البته ما جوانان تیم در آینده ای نزدیک می توانیم به عنوان سرباز تیم استقلال به بازیکنان بالغی تبدیل شویم و کارهای مهمی برای باشگاه استقلال انجام دهیم که یکی از آنها بازیکن شدن در تیم ملی است.

میدانی 18 سال پیش امیرگله نویی در بازی با سپاهان چنین ریسکی کرد و وحید طالبلو را که امروز هم سن شما بود و تلاشی برای حضور در استقلال نداشت، در پاییز 1382 به زمین فرستاد. همین طالبلو کمی بعد به تیم ملی پیوست آیا دعوت شد و بالاخره به جام جهانی رفت؟

علیرضا رضایی گفت:

آن موقع من سه سال بیشتر نداشتم و مطمئناً نمی توانستم متوجه چنین چیزهایی شوم. اما من در مورد وحید طالبلو چیزهای زیادی می دانم. چون در سال های اخیر هر وقت در برنامه های ورزشی صحبتی از زندگی ورزشی او می شد، آنها را از نزدیک دنبال می کردم. دروازه بان او را خیلی دوست داشتم و به شخصیت آنها علاقه زیادی داشتم. برای ملی شدن و رسیدن به جایگاهی که می گویید قطعاً باید تلاش زیادی کرد. اما بگذارید در مورد اخبار ورزشی به شما بگویم که هنوز به کسی نگفتم.

چه موضوعی؟ آیا به اتفاقات بازی نساجی مربوط می شود؟

آره. بعد از بازی به خانه برگشتم و یاد سال گذشته و 28 آبان 1399 افتادم. میدونی چرا اون روز رو فراموش نکردم؟ چون روز تولد برادرم است.

پارسال و تولد برادرت چه اتفاقی افتاد؟

علیرضا رضایی گفت:

سال گذشته در همان روز پیکان مقابل صنعت نفت بازی کرد و در همان روز دستم را مقابل صنعت نفت از دست دادم و تیم ما شکست خورد. بعد از این اتفاق یک نیم فصل خانه نشین شدم و در یک نیم فصل استقلالی شدم. اینجا به عظمت خدا پی بردم که هیچ چیز برای او غیر ممکن نیست. او همیشه به من لطف داشته است. مادرم همیشه می گوید؛ “هرگز نگویید “خدا دستم را گرفت، چون خدا دست ما را گرفت، باید از او بخواهیم که رهایش نکند.” الان خوشحالم که اینجا هستم و میلیون ها هوادار استقلال را خوشحال کردم.

بعد از این مسابقه بهتر فهمیدی به کدام تیم آمدی؟

آره. در این بین از بازی تا الان جریانی از عشق هواداران به سمتم سرازیر شد و مرا متقاعد کرد که بیشتر تلاش کنم. متوجه شدم مسئولیت من چقدر سنگین است و باید بیشتر تلاش کنم تا وظایفم را در قبال چنین هوادارانی به خوبی انجام دهم.

پارسال که دستت را از دست دادی فکر نمی کردی فوتبال تمام شده است؟

علیرضا رضایی گفت:

دقیقا منم به همین فکر میکردم به خودم گفتم دروازه بان دیگر تمام شده و باید فوتبال را ترک کنم، اما یک سال بعد چنین اتفاقات بزرگی برای من رخ داد. در این گونه موارد می گویند اگر خدا بخواهد فلانی را بالا ببرد هیچکس نمی تواند جلوی او را بگیرد و اگر دنیا جمع شود تا فلانی را بالا ببرد و خدا نخواهد آب تکان بخورد.

دیدگاهتان را بنویسید