شارژ مجدد حساب های دریافت کنندگان کمک های اجتماعی

شارژ مجدد حساب های دریافت کنندگان کمک های اجتماعی

مواد 78 تا 83 قانون برنامه ششم بخش بزرگی از تعهدات نهادهای حمایتی را در این قانون مشخص کرده است. ارتقای حوزه نیازمندان جامعه و افزایش حمایت های مالی از مددجویان، ساماندهی و برخورد با آسیب دیدگان اجتماعی و گسترش امنیت اجتماعی از مهم ترین اهداف مندرج در مصوبات قانونی فوق است. در این راستا، متن قانون، شاخص‌ها و اهداف کمی متفاوتی را برای سال آخر دوره اجرای این قانون تعریف کرده است. 1400. اما نه تنها بسیاری از این اهداف محقق نشدند، بلکه حتی برخی از آنها نسبت به سال های اولیه برنامه روند نزولی را طی کردند.

در سال 1394 میزان مستمری زیر 9 درصد حداقل دستمزد بود اما در سال 1395 این نسبت به حدود 35 درصد رسید و در سال های بعد به تدریج کاهش یافت. اما آنچه بهتر نشان دهنده بهبود یا کاهش رفاه خانوار است (به ویژه کسانی که به دنبال کمک هستند)، سهم این حمایت در کل هزینه های ماهانه خانوار است. در پایان دوره اجرای قانون برنامه ششم، این سهم نه تنها به هدف کمی تعیین شده 49.3 درصدی دست یافت. بلکه یک روند نزولی وجود دارد که به نظر می رسد تحولات کلان اقتصادی یکی از دلایل اصلی دستیابی به این اهداف باشد. در دوره پنج ساله 1396 تا 1400، شاخص بهای مصرف کننده بیش از 337 درصد افزایش یافته و درآمد سرانه ملی نیز در همین مدت 4.5 درصد کاهش داشته است که به معنای کاهش رفاه نسبی و افزایش هزینه خانوارها است. طبیعی است که در چنین شرایطی با وجود فعالیت نهادهای حمایتی، معیشت خانوارهای کم درآمد و دسترسی به مسکن، کار و درآمد مناسب دشوارتر می شود. در واقع عملکرد مؤسسات حمایتی از سوی متغیرهای کلان اقتصادی شکست خواهد خورد.

بر اساس بررسی های ادعا شده توسط دو سازمان حمایتی، در مجموع بیش از یک میلیون و 360 هزار شغل در سال های 1395 تا 1400 برای متقاضیان ایجاد شده است. اما از سوی دیگر شواهد نشان می دهد که در این مدت جمعیت شاغل در سه دهک بالا کاهش یافته است. در سال 1394 بر اساس داده‌های درآمد و هزینه خانوار، 51.8 درصد از سرپرستان خانوار در سه دهک بالا شاغل بودند که پس از پنج سال به 48.6 درصد کاهش یافت. از سوی دیگر حدود 4 درصد از سرپرستان این خانوارها بیکار بودند که این رقم در سال 1400 به حدود 3 درصد رسید و در نتیجه کل درآمد افزایش یافت. در سال 1394 حدود 38 درصد از سرپرستان خانوارهای کم درآمد بیکار و دارای درآمد بودند و پس از پنج سال این نسبت به حدود 43 درصد رسید یعنی در این مدت برخی از خانوارهای کم درآمد به طور کامل بازار کار را ترک کردند. درآمدهای دیگری مانند حقوق بازنشستگی استفاده شده از یارانه یا درآمد مستمری دریافت کردند.

بی ثباتی اقتصاد کلان منجر به کاهش رشد اقتصادی، کاهش دستمزدها و محدودیت فرصت های شغلی می شود. علاوه بر این، تورم بالا توزیع ثروت را به ضرر افراد کم درآمد جامعه تغییر می دهد. بنابراین می توان فقر را یکی از پیامدهای بی ثباتی کلان اقتصادی دانست. بنابراین لازم است قانونگذاران قبل از تدوین برنامه های حمایتی به رشد و ثبات اقتصادی توجه داشته باشند.

صرف نظر از ابعاد کلان اشتغال، نمی توان انتظار موفقیت چشمگیری از برنامه های اشتغال مورد حمایت داشت. کاهش رشد اقتصادی و تورم بالا در این دوره ظرفیت ایجاد مشاغل پایدار با درآمد مناسب را محدود کرد. از سوی دیگر، اگر مشاغل ایجاد شده کم درآمد باشد، حتی ممکن است انگیزه مشارکت اقتصادی اقشار کم درآمد کاهش یابد و مددجو ترجیح دهد از مزایای نقدی و مستمری موسسات حمایتی استفاده کند و بازار کار را ترک کند. بنابراین، پیش نیاز موفقیت برنامه های اشتغال زایی، ثبات شرایط کلان اقتصادی (شامل مهار تورم و رشد اقتصادی پایدار) است.

از سوی دیگر رویکرد برنامه ششم توسعه به جای فقرزدایی، حمایت از فقرا است. در حالی که سیاست های حمایتی باید تا حد امکان منجر به توانمندسازی و خروج نیازمندان از چرخه حمایت شود. لازمه این رویکرد شناخت عوامل ایجاد کننده فقر (مانند رکود اقتصادی، تورم، پوشش ناکافی بیمه های اجتماعی و درمانی، محدودیت دسترسی به اعتبار برای غلبه بر شوک های مالی و…) و پیشگیری یا کنترل آنها است.

سایر الزامات برنامه های تعمیر و نگهداری

با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور، دستیابی به برخی از اهداف مقرر در قانون برنامه ششم برای یک دوره پنج ساله آرمان گرایانه و دور از واقعیت به نظر می رسید. لذا ضروری است اهداف پیش بینی شده در قانون برنامه هفتم با در نظر گرفتن امکانات واقعی و با توجه به اولویت ها تدوین شود.

اجرای آزمایشی برنامه ها نقش مهمی در تعیین اثربخشی آنها دارد و منجر به استفاده مؤثر از منابع محدود منطقه برای کمک و کاهش سریعتر فقر و آسیب های اجتماعی می شود.

همچنین لازم است وضعیت متقاضیان شاغل در مشاغل ایجاد شده، قبل و بعد از اشتغال، توسط نهاد ناظر (مانند وزارت رفاه اجتماعی) به طور مستمر رصد شود تا ارزیابی دقیق‌تری از میزان موفقیت شغلی انجام شود. برنامه های اشتغال بنابراین قانون برنامه هفتم توسعه ایجاب می کند که مراجع نظارتی قبل و بعد از اجرای کامل این برنامه ها ارزیابی های کارشناسی انجام دهند تا اثربخشی آنها مورد ارزیابی قرار گیرد.