مرد میانسال متهم به تجاوز به دخترش با کلنگ کشته شد

بعدازظهر روز شانزدهم باخمان 1997 بود، مردی میانسال که کلنگی در دست داشت به سمت میدان فلسطین در کوچان می رفت، اما ناگهان نگاهش به مردی به نام «نا» که نشسته بود (خم شده بود) افتاد. ) داشت با تلفن صحبت می کرد. او که به شدت از این جوان خشمگین شده بود، بی‌رحمانه دسته کلنگ را بلند کرد و با حمله به NA ضربات وحشتناکی به سر و پیشانی وارد کرد.

وقتی جوان خون آلود روی زمین افتاد، رهگذری سعی کرد در این نزاع دخالت کند، اما محمد که خشمگین بود، اصرار کرد که جوان در ماجرای «ناموس» دخالت نکند. دقایقی بعد مقتول به مرکز درمانی منتقل شد اما دیگر علائم حیاتی نداشت و به دلیل عوارض ناشی از ضربه چوب (کلنگ) جان باخت.

مدتی نگذشت که از دستگیری ضارب با حضور مقامات انتظامی و قضایی در محل حادثه گذشت و ساعاتی بعد در روستای مجاور گیر افتاد.

در پی تسلیم متهم به دادسرا، تحقیقات درباره این جنایت هولناک ادامه یافت و «محمد» صراحتا به قتل اعتراف کرد. وی در بازجویی و بازسازی صحنه قتل به بازپرس گفت: مدتی پیش به دلیل تعرض به دخترم با ن.ا اختلاف داشتم و همچنین شکایت کردم که این پرونده در شعبه جنایی کوچان و چند روز در حال رسیدگی است. پیش. در دادگاه شهود گرفتم اما امروز (روز حادثه) اس ام اسی دریافت کردم که وقتی به کافی نت رفتم و متن اطلاعیه را دیدم تازه متوجه شدم «نا» موجه است.

من خیلی عصبانی بودم و برای ملاقات با کارکنان دادگاه به دادسرا رفتم و چون آنها در یک جلسه کاری بودند، نتوانستم با آنها ملاقات کنم. در آن زمان وقتی داشتم به خانه می آمدم یادم افتاد که باید یک دسته کلنگ بخرم زیرا یخبندان بود و برای شکستن یخ به کلنگ نیاز داشتم، بنابراین مسیرم را تغییر دادم و یک دسته کلنگ به قیمت 10000 تن سخت افزار خریدم. به میدان فلسطین رفت. در این هنگام بود که به طور اتفاقی «نا» را دیدم و به دلیل نفرت از او به سمتش رفتم و با کلنگ به سرش زدم چون در دادگاه به من گفت کاری از دستت برنمی آید. سپس! البته من قصد کشتن او را نداشتم و فقط می خواستم او را بسازم!

در ادامه تحقیقات و صدور کیفرخواست، این پرونده کیفری به دلیل اهمیت ویژه به شعبه ششم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی ارسال و توسط بهترین قضات دادگاه مورد رسیدگی کامل قرار گرفت. در جلساتی که به ریاست قاضی هادی دنیا و مشاور قاضی غلامرضا مصطفوی برگزار شد، متهم پرونده در حالی پای میز دادگاه ایستاد که تحقیقات قضات خط به خط زوایای پنهان «جرم» را آشکار می کرد. ; بنابراین گزارش، قاضی دادگاه که در محاصره کامل جلسه دادگاه قرار گرفته بود، ابتدا از متهم پرسید: چند ضربه با کلنگ به سر «نا» (مقتول) زده است؟ متهم پاسخ داد: سه ضربه به او زدم که دو ضربه عمودی و یکی افقی بود.

آیا همسر مقتول نیز در صحنه حضور داشت؟ من او را ندیدم!
آیا شخص دیگری شما را همراهی کرده است؟ نه! من تنها بودم.
آیا از قبل برای قتل برنامه ریزی کرده بودید؟ من تصادفاً NA را دیدم، اما قصد کشتن او را نداشتم.
اگر قصد کشتن او را نداشتی چرا دو ضربه محکم به سرش زدی؟ می خواستم او را تنبیه کنم. من او را زدم چون به دخترم حمله کرد. او حتی شهودی را که در دادگاه گرفتم متوقف کرد و شکست، بنابراین با چوب به او زدم!

متهم در ادامه جلسه دادگاه در تشریح جزئیات این حادثه گفت: روزی که از دادگاه خارج شدم حدود ساعت 11 صبح بود. وقتی به میدان فلسطین رسیدم، ساعت نزدیک به 12 بود که یادم آمد به کلنگ نیاز دارم. وقتی به میدان فلسطین رفتم، ناگهان «نا» را دیدم که گوشی نیمه راست و کاغذی در دست دیگرش در دست داشت. وقتی به او رسیدم سعی کردم در مورد همان شکایتی که کردم با او صحبت کنم اما او به حرف من توجهی نکرد. با خودم گفتم خیلی پر است. من قصد کشتنش را نداشتم فقط می خواستم دهانش را ببندم تا جایی در این مورد صحبت نکند! وقتی ضربه ای به سرش زدم، جوانی نزدیک شد تا مرا بگیرد. به او گفتم که بازنشستگی برایش مایه افتخار است و یادم نیست چند ضربه به سرش زدم اما وقتی روی زمین افتاد، از جا پریدم و چند دقیقه بعد به روستا رفتم. با غرور سفید، جایی که او مرا دستگیر کرد. متهم این پرونده جنایی نیز در آخرین جلسه دادگاه به سوالات قضات دادگاه پاسخ داد.
با دیدن «نا» (مقتول) از خیابان رد شدید؟ نه! چون ابزارفروشی و صحنه در یک مسیر هستند.

آن مرحوم تا آخرین ضربه ای که خورده هیچ عکس العملی نشان نداد؟ فقط دستش را روی ژاکت من گذاشت، اما نتوانست بایستد و روی زمین افتاد.
قبلش گفتی اولین ضربه رو به پیشونیش زد که عینکش افتاد؟ نه! گفتم به پشت سرش زدم که عینکش افتاد.
آیا نمی دانستی که با کلنگ به سر کسی بزنی او را می کشد؟ نه! نمیدونستم فقط میخوام دهنش رو ببندم!

پس از پایان جلسات دادگاه و در حالی که جنایت در حضور قضات شعبه ششم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی محرز شده بود، با توجه به اعترافات صریح متهم و محتوای پرونده، دست به قلم شده و احکام خود را صادر کردند. به موجب رای دادگاه با امضای قاضی دنیادیده (رئیس جمهور) و قاضی مصطفوی (مستشار دیوان)؛ دادگاه در قصاص با استنادات تند حقوقی رای داد و بدین ترتیب با اعتراض وکیل مدافع و متهم پرونده برای رسیدگی ویژه به دیوان عالی کشور ارسال شد اما قضات مجرب شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور پس از رسیدگی دقیق به این پرونده کیفری. ، شعبه ششم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی با رعایت موازین شرعی و قانونی شناسایی و تایید شد.

با نظر قضات دیوان عالی کشور، این پرونده کیفری برای اجرا به دادسرای عمومی و انقلاب ارسال شد تا درس عبرتی باشد برای افرادی که در زمان عصبانیت و در صورت بروز اختلافات خانوادگی و یا حتی ناموسی تصمیم نمی گیرند. مراجع قانونی

دیدگاهتان را بنویسید