مهدی طارمی در مسیر مهدی رحمتی؟

مهدی طارمی در مسیر مهدی رحمتی؟

لیست بازیکنان دعوت شده به تیم ملی ایران برای دو دیدار مقابل لبنان و سوریه در ادامه رقابت های مقدماتی جام جهانی منتشر شد و نام مهدی طارمی یکی از ستاره های تیم ملی در این فهرست به چشم نمی خورد. لیست بازیکنان دعوت شده دلیل آن اختلاف نظر با دراگان اسکوچیچ، سرمربی کروات تیم ملی ایران است. اصل اختلاف این دو نیز پیش پا افتاده و شاید مضحک است. دراگان اسکوچیچ در گفت و گو با رسانه های کرواسی از تکنیک بازیکنان ایرانی تمجید کرد و در عوض گفت که آنها چندان درایتی نداشتند. مهدی طارمی در یک روز خوب در پورتو در توئیتر بدون ذکر نام سرمربی تیم ملی ایران پاسخ داد و نوشت که بازیکنان ایرانی هم خیلی با تدبیر هستند و مشکل جای دیگری است. این دو جمله باعث ایجاد اختلاف جدی بین سرمربی و مهاجم سرشناس تیم ملی ایران شد. اوج این اختلاف مربوط به لحظه ای است که دراگان اسکوچیچ تصمیم گرفت نام مهدی طارمی را از تیم ملی ایران حذف کند. برخی از دراگان و کارهای او حمایت کردند و برخی دیگر از سرمربی تیم ملی انتقاد کردند. با این حال خیلی ها با استناد به سابقه اختلاف کارلوس کی روش با مهدی رحمتی در مقدماتی جام جهانی برزیل گفتند که مهدی طارمی نیز به زودی به سرنوشت مهدی رحمتی دچار خواهد شد.

1- مهدی طارمی مهدی رحمتی نیست

مقایسه داستان مهدی طارمی با مهدی رحمتی عجیب است. رحمتی پس از شکست تیم ملی ازبکستان در مقدماتی جام جهانی 2014 در بیانیه ای اعلام کرد که تا مدتی نمی تواند تیم ملی را همراهی کند. کیروش هم جواب داد چرا برای مدت کوتاهی؟ بهتر است همیشه از تیم ملی خداحافظی کنیم و استراحت کنیم. ماجرا از جایی بود که مهدی رحمتی رسما اعلام کرد نمی تواند تیم ملی را همراهی کند اما حالا موضوع مهدی طارمی متفاوت و بر اساس اختلاف نظر است. ضمن اینکه با تمام احترامی که برای مهدی رحمتی قائل هستم، اصلا نمی توان چهره بین المللی این دو را با هم مقایسه کرد. طارمی اگر نگوییم بین المللی ترین، یکی از بین المللی ترین بازیکنان ایرانی در فوتبال جهان است. ادامه درخشش او در تیم پورتو برای لیگ پرتغال و لیگ قهرمانان به خوبی نقش مثبت او را به عنوان سفیر فوتبال ایران نشان می دهد. در مورد مهدی رحمتی اصلا اینطور نبود. اگرچه اختلاف کیروش و رحمتی بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی داشت، اما این روزها رسانه های جهان از دعوت نشدن مهدی طارمی به تیم ملی می نویسند و 99 درصد آنها از چنین تصمیمی ابراز تعجب کرده اند. کدام تحلیل منطقی فرض می کند که یکی از رسانه ای ترین بازیکنان تیم در آستانه جام جهانی از تیم ملی کنار گذاشته شود؟ در روزهایی که فدراسیون‌ها و باشگاه‌های مختلف تلاش می‌کنند تا حجم و اعتبار رسانه‌های خود را برای جذب مخاطبان و حامیان بیشتر افزایش دهند، این بار در ایران برعکس است.

2. اسکوچیچ کوروش نیست

این یکی از اشتباهات راهبردی است که سرمربی تیم ملی قرار است مرتکب شود. درست است که سمت سرمربیگری تیم ملی ایران جایگاه بلند و قابل احترامی است اما به نظر می رسد سوء تفاهم در این زمینه بسیار تیز است. کیروش مربی سخت گیر بود که به نظم در تیم ملی اهمیت زیادی می داد و در مقابل بی انضباطی ایستادگی می کرد. آیا اظهار نظر مهدی طارمی بی انضباط است؟ سرمربی تیم ملی چطور به خودش اجازه داد در مورد بازیکنان ایرانی صحبت کند و نقاط ضعف آنها را بیان کند اما جواب ساده ای نشنید؟

به نظر می رسد اسکوچیچ این مشکل را شخصی دانسته و به نفع تیم نیست. او این اختلال را با نظر شخصی اشتباه می گیرد. از سوی دیگر، به نظر می رسد دراگان بیش از هر زمان دیگری مجذوب توصیه های بیرونی شده است. همان مشاورانی که زیر گوشش می خوانند طارمی را دعوت نمی کنند تا نشان دهند تو کارلوس کی روش بیش نیستی! باز هم به نظر می رسد مشاورانش مانند خود اسکوچیچ اشتباه کرده اند و کارنامه مهدی طارمی را با بی انضباطی در تیم ملی اشتباه گرفته اند. از طرفی اسکوچیچ هر چقدر هم تلاش کند در این مرحله موفق نخواهد شد. خوب یا بد، بسیاری از بازیکنان تیم ملی بی دلیل از حرف ها و نظرات کیروش استقبال کرده اند، اما کیست که نداند در حال حاضر در رختکن تیم ملی اختلاف نظرها و ستاره های بزرگ تیم ملی وجود دارد، به خصوص آنهایی که این کار را نمی کنند. فرصت های زیادی برای بازی دارند. آنها از اسکوچیچ راضی نیستند. اگر باید از بازیکنان پرسید که آیا با اسکوچیچ ادامه می دهید یا نه، آیا تیم ملی پشت دراگان خواهد بود؟ این اشتباه استراتژیک دراگان با وجود نتایجی است که به دست آورده است. او در اولین غیبتش با تیم ملی اعتماد و حمایت بازیکنان را از دست داد و سرنوشتی را نصیبش کرد که دوست نداشت.

3- آزادی بیان در قرن بیست و یکم!

مشخص نیست کادرفنی تیم ملی فوتبال ایران از رئیس فدراسیونش گرفته تا سرمربی و سرمربی جنجالی تیم ملی در چه مقطعی گیر کرده اند که نمی توانند یک اختلاف نظر ساده را حل کنند. دراگان به راحتی در مورد بازیکنان ایران اظهار نظر می کرد و شاید هیچکس برخلاف میل او از او انتقاد نکرد. شخصی مثل مهدی طارمی به سادگی نظر خود را بیان کرد و به اسکوچیچ پاسخ داد. حالا کارمندان تیم ملی که به آزادی بیان اعتقادی ندارند در چه دوره ای گیر کرده اند؟ این اختلافات به صورت روزانه و ساعتی در تمامی تیم های شناخته شده و ناشناخته دنیا وجود دارد و بسیاری از بازیکنان با نظر مربیان موافق نیستند و بالعکس، اما پروژه حذف و خراش آخرین گزینه روی میز برای تیم هایی است که مدیران خوب نه اسکوچیچ و نه مهدی طارمی حرف بدی نزدند، اما آتش آنقدر بزرگ به نظر می رسید که چند جمله ساده تبدیل به یک بحران بزرگ شد.

4- صدقه یا فاجعه؟

مهدی طارمی هم در دوران حضورش در فوتبال ایران کم چالش نبود. از گستاخی در تخت جمشید تا ایجاد کلمه صدقه. اما بعداً حرفه ای تر شد و به خوبی می دانست که همدلی حرف اول و آخر را برای موفقیت یک تیم و یک گروه می زند. اگرچه او حق دارد نظرش را بیان کند، اما ممکن است رویکرد متفاوتی در پیش بگیرد تا حس همدلی و انسجام تیمی حتی در این مرحله از بین نرود. با رسیدن به جام جهانی، بیشترین سود از تیم ملی حاصل می شود که این فرصت را دارد تا در بزرگترین زمین فوتبال جهان بدرخشد. حالا اگر مهدی طارمی فکر می‌کند باید به دوران بازیکن‌سالاری برگردد و مربی مطیع بازیکن داشته باشد، بهتر است به تمرینات روزانه‌اش در پورتو نگاهی بیندازیم تا ببینیم سرمربی به بازیکن تصمیم می‌گیرد یا برعکس؟ وی همچنین تاکید کرد که نباید مهدی طارمی را با مهدی رحمتی و حتی اسکوچیچ را با کارلوس کی روش مقایسه کرد، اما نباید فراموش کرد که تیم ملی یک تیم ملی است و ماهیت آن هرگز تغییر نمی کند. حالا اگر مهدی طارمی خودش را بالاتر از تیم ملی ببیند دیگر اسمش صدقه نیست و فاجعه است!»

دیدگاهتان را بنویسید