هدیه ای از گذشته سعید جلیلی برای رئیسی 19 سال درگیری هسته ای بین افراط گرایان و میانه روها

هدیه ای از گذشته سعید جلیلی برای رئیسی  19 سال درگیری هسته ای بین افراط گرایان و میانه روها

روز جدید : سعید جلیلی و تفکراتش درباره مذاکرات هسته ای سال هاست که در جریان اصولگرا خریدار زیادی ندارد.

کافی است در تاریخ گشتی بزنیم تا یک اصل را در بطن آن کشف کنیم و آن این است که هر جا افراط گرایی غالب شده و اندیشه های رادیکال جای عقل و منطق را گرفته است، بزرگترین ضربه ها به یک کشور و جامعه وارد شده است. اکنون این دیدگاه‌های افراطی می‌خواهند 40 سال پیش جنگنده‌های F14 را بازگردانند یا درباره سلاح‌های هسته‌ای مذاکره کنند و به یک پنجم روی آورند تا مانع دیپلماسی شوند.

این چند خط را گفتیم تا به آخرین اتفاقات و شبهات درباره چگونگی و چرایی مذاکرات هسته ای و جنجال درگیری لفظی سعید جلیلی و علی لاریجانی برسیم.

ماجرا از آنجا شروع شد که جلسه فوق‌العاده مجمع تشخیص در ۲۱ خرداد برگزار شد که عنوان اصلی آن «بررسی اولویت‌های سیاست‌های مشترک برنامه هفتم» بود، وی درگیری لفظی را مطرح کرد. به گزارش این کانال تلگرامی، در این جلسه سعید جلیلی طرح خروج ایران از NPT را به تفصیل ارائه کرد که با مخالفت آملی لاریجانی، علی لاریجانی و علی شمهانی دبیر شورای عالی امنیت ملی مواجه شد و این مخالفت ها تا جایی پیش می رود که به جلیلی درگیری لفظی دارند. این ماجرا اگرچه از سوی شورای روابط عمومی با تکذیب جدی مصلحت و سکوت کابینه لاریجانی و جلیلی و البته دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مواجه شد، اما مهمتر از حقیقت این تعارض اختلاف بر سر آینده مذاکرات داده اند.

لاریجانی و اختلاف با احمدی نژاد

17 سال پیش و پس از پایان انتخابات و پیروزی اصولگرایان، محمود احمدی نژاد دست اول خود را به علی لاریجانی یکی از رقبای خود در انتخابات نشان داد و لاریجانی برای نشستن به ساختمان شورای عالی امنیت ملی رفت. شورای امنیت ملی برای تکیه بر در آن زمان شورای عالی امنیت ملی نظارت بر مذاکرات را برعهده داشت و لاریجانی نیز با این رویه بعد از حسن روحانی سکان هدایت را در دست گرفت.

از این تاریخ مذاکرات تیم جدید آغاز می شود. در آن زمان افرادی مانند حسن روحانی از این تیم و نحوه مذاکره آن انتقاد می کردند. به عنوان مثال، روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» می‌نویسد: «… شروع تیم جدیدی که نمی‌دانست چگونه از تعهدات اروپایی خود استفاده کند، نه تنها برای استفاده نکردن از ظرفیت اروپا، بلکه برای فاصله گرفتن از آن ممکن شد. از اروپا شاید در این شرایط این آرزوی اروپا بود که به راحتی بار مسئولیت های خود را به دوش بکشد. برداشت ما از اروپایی ها و تجربه ای که از همکاری با آنها داشتیم و تحلیل من و برخی کارشناسان این بود که حتی با این دولت هم اگر تیم هسته ای مثل تیم قبلی عمل می کرد، قطعنامه سپتامبر 2005 نمی شد. صادر شده است. بسیار شدید علیه ایران … »

البته با وجود این انتقادات به تیم علی لاریجانی، از سوی دیگر، اوضاع در دولت احمدی نژاد یکپارچه نبود و اختلاف لاریجانی و احمدی نژاد یکی از مشکلات پیشبرد مذاکرات هسته ای بود، به طوری که لاریجانی نتوانست چهارگانه خود را تکمیل کند. در نهایت به دلیل اختلاف نظرها استعفای خود را نوشت و کار را به یاران احمدی نژاد سپرد. وی چند سال بعد گفت: «موضوعات دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی از حساس ترین موضوعات کشور است که یکی از آنها موضوع هسته ای ایران است». به موضوعات مختلف منافع و امنیت ملی می پردازد. احساس کردم با آقای احمدی نژاد اختلاف نظر جدی دارم. مسائل راهبردی کشور باید به طور متوازن توسعه یابد و همه بخش‌های مختلف متحد شوند. اقدامات فوری نمی تواند درست باشد و برای کشور مشکل ایجاد کند. مدتی مدارا کرد و با هم دعوا کردیم، اما بعد از مدتی دیدم که به هر حال رئیس جمهور است و حق هم دارد و لازم نبود بنده مزاحم او باشم و نمی خواستم مجبور شوم. “در واقع، این سطح من نبود.”

مذاکره برای مذاکره با مهر جلیلی

با برکناری علی لاریجانی از ریاست شورای عالی امنیت ملی، قرعه کشی سعید جلیلی انجام شد تا یکی از حساس ترین مقاطع تاریخ مذاکرات هسته ای رقم بخورد. در همین دوران با انفعال و تفکر سیاسی جلیلی بود که «مذاکره مذاکره» شکل گرفت و سرانجام حاصل سفرهای وی، پذیرش 4 قطعنامه «1803-1873 و 1929» بود; اگرچه جلیلی معتقد است اینها اظهاراتی بوده است، اما واقعیت چیز دیگری است و آنچه مشخص است تبعات سنگینی است که این مصوبات چه به قول جلیلی «بیانیه» و چه به قول احمدی نژاد «تکه کاغذ» برای کشور داشته است.

«دیپلماسی رفتن به کشورهای دیگر و سخنرانی در یک کنفرانس مطبوعاتی نیست. دیپلماسی این نیست که ما یک طرف بنشینیم، آنها یک طرف بنشینند و ما بدون هیچ اقدامی از بیرون حرف ملموسی بزنیم.» علی اکبر ولایتی این سخنان را در مناظره های انتخاباتی سال 92 خطاب به سعید جلیلی بیان کرد. و افکار مشتاق او در مورد چگونگی مذاکره؛ سوالی که ساختار ذهنی بسیاری را نسبت به نگاه دولت به مذاکرات هسته ای بر هم زد و نشان داد اگرچه تبلیغات دولتی نوعی همفکری در مذاکرات سخت را پیش فرض می گیرد، اما این موضوع صحت ندارد.

در واقع اگر به جلیلی به عنوان نماد تفکر رادیکال درباره مذاکرات هسته ای نگاه کنیم، انتقاد صریح از مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل نشان می دهد که این تفکر جایگاهی ندارد; اتفاقاً وقتی مذاکرات هسته ای پس از 12 سال کشمکش به توافق رسید و بسیاری از همکاران جلیلی به تصویب این توافق اعتراض کردند، ولایتی گفت: ما باید مذاکره می کردیم، تصمیم نظام بود نه تصمیم فرد. «رژیم هم در دولت قبل و هم در این دولت طرف مذاکره بود و اگر این مذاکرات صورت نگیرد، گزینه دیگر جنگ است.

دولت ریاست جمهوری و تداوم اختلافات اصولگرایان داخلی

پست رئیسی و دیدگاه‌های او در مورد مذاکرات هسته‌ای که هیچ تفاوتی با شعارها و وعده‌های محمود احمدی‌نژاد نداشت، پیش‌بینی می‌کرد که فردی به قد سعید جلیلی بتواند بار دیگر ریاست شورای عالی امنیت ملی را برعهده بگیرد و یا وزیر امور خارجه شود. برای پیگیری مذاکرات با تجربه خود در این زمینه؛ از آنجایی که سعید جلیلی چند هفته قبل از روی کار آمدن دولت سیزدهم به نفع ابراهیم رئیسی جان خود را از دست داد، خودش ادعایی دیپلماتیک در سر داشت اما این خوش بینی ها در حد حدس و گمان است. و حمایت هواداران باقی ماند و سبد جلیلی از توزیع جام های اصلی پست و مقام خالی ماند.

از آن زمان انتقادات جلیلی از رئیسی و نحوه از سرگیری مذاکرات شدت گرفت.

جلیلی که برای نصیحتش به دولت پیدا نشد، نامه ای خطاب به رهبری نوشت و از این مذاکرات انتقاد کرد که البته تاکنون خبری از آن نشده است.

همه اینها نشان می دهد که عقاید و نظرات رادیکال منسوخ شده اند و دیگر هیچکس چنین ایده هایی را نمی خرد و اگر افرادی مانند سعید جلیلی بخواهند به جای استفاده از افکار و ایده های منسوخ چشمان خود را ببندند باید در قرن جدید گامی در جهت به روز رسانی ایده های خود بردارند. .

دیدگاهتان را بنویسید