پادگان ابوذر پیرمرد مجروح دفاع مقدس در قلب سرپل ذهاب/آستان مقدس شهدای مدافع حرم پذیرای شهدا است.


ساعت: 10:34
تاریخ انتشار: 14/01/01
کد خبر: 1818299

پادگان ابوذر زخمی کهنه بر جای مانده از جنگ در دل شهرستان سرپل ذهاب است که روزگاری محل عبادت شهدای بزرگوار بوده است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش مرصادنیوز، پادگان ابودر در ضلع شرقی دشت سرپل ذهاب است.

پادگان ابوذر حدود 44-47 سال پیش ساخته شد و در اختیار تیپ سه شاهین از لشکر 81 زرهی کرمانشاه قرار گرفت. این پادگان به پادگان شاهین و سرپل ذهاب نیز معروف است.

ساختمان های 5 طبقه پادگان به صورت دوقلو ساخته شده اند. درست مثل پادگان دوکوهه در جنوب. در روزهای اول جنگ، پادگان شاهد صحنه های زیبایی از شجاعت و استقامت بود.

پادگان ابودر بر خلاف پادگان دو کوهه در جنوب، تیرها و ترکش های زیادی بر بدن خود دارد و شاهد نبرد بی رحمانه بزرگ مردان عاشق بوده است.

در روزهای آغازین جنگ، نیروهای بعثی با پیشروی و محاصره قصر شیرین، از بخشی از شهر عبور کردند. بر اساس بند اول ابلاغیه شماره 54 ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، در منطقه باویسی، ارتش عراق چندین بار با نیروهای زرهی به ایران نفوذ کرده و قصد قطع ارتباط سرپل ذهاب و سرپل ذهاب را داشته است. قصرشیرین که با موفقیت انجام شد. این کار انجام نشد.


0b016e79 4ee7 4c96 9d14 6882d3ce1d50 خبر خاکستری

این منطقه پس از شکستن اولین خطوط نبرد و عبور از باویسی و گردنو که از دیرباز و همزمان با آغاز تحرکات و تهاجمات مرزی به مرز شهرستان کسرشیرین همواره در معرض ناامنی و دشمن بوده است. تجاوز

تانک های دشمن با عبور از دشت ذهاب به سمت سرپل حرکت کردند، اما با مقاومت سرسختانه نیروهای خودی در منطقه مواجه شدند که یکی از مراکز مقاومت روستای زرین جوب و سه راهی آن را تشکیل داد. چند روز پیش کسانی که قدرت به دست گرفتن اسلحه داشتند به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مراجعه کردند و خواستار مسلح شدن آنها شدند که سپاه پاسداران با آغوش باز پذیرفت و به بهترین شکل ممکن مسلح شد. هسته های مقاومت مردمی به رهبری پل ذهاب آماده دفاع جانانه بودند.

ارتش دشمن فاصله خود را با شهر کم می کند و این نشان می دهد که مقاومت در روستاها و دشت اطراف سرپل ذهاب شکسته شده است و برنامه این است که تمام تلاش خود را برای حفاظت از شهر از سقوط انجام دهد. ارتش بعث عراق در آرزوی اشغال سرپل ذهاب بود.

غافل از اینکه در دشتی نسبتاً باز است و موقعیت جغرافیایی منطقه اجازه محاصره شهر را نمی دهد و از همه مهمتر مدافعان این شهر آمادگی بهتری دارند و جنگنده های نیروی هوایی و هوانیروز برای حمایت از مدافعان. شهر از فضا و قدرت مانور بهتری دارند.

نیروهای پیاده با پشتیبانی کامل و همه جانبه یگان های زرهی ارتش عراق روستاهای دشت ذهاب را زیر گرفته و جاده سرپل را در پیش گرفتند و نیروهای اشغالگر برای رسیدن به هدف خود به دو شاخه تقسیم شدند: گروهی از جاده های سرابگر و یک گروهی دیگر با هم درگیر شدند.شهرک قرابلا. نبرد شدیدی در شهر کرابله و پل داداش خان در جریان است.

دشمن برای تصرف این شهر فشار نظامی خود را بر محور شهر کرابله در حوالی سرپل افزایش داد. اگر این اتفاق بیفتد طبیعتا روحیه مدافعان دیگر محورها و حتی جبهه گیلانغرب تضعیف می شود. اشغالگران وارد شهر می شوند. فقط در خیابان اصلی می توانند حرکت کنند. چون دیگر خیابان ها و کوچه های شهر در دست مدافعان است.

هدف قرارگاه سپاه پاسداران شلیک مستقیم از تانک ها است. رزمندگان شجاع از چند جهت به تانک ها و نیروهای دشمن حمله کردند و فرماندهان بعثی که در محاصره بودند خیلی زود مجبور به صدور دستور عقب نشینی شدند.


a0329931 b549 4152 9193 3714d9c6aeea خبر خاکستری

چنان شد که متجاوزان بیش از یک ساعت نتوانستند در سرپل ذهاب حضور داشته باشند و بزودی مدافعان شهر با فداکاری و ایثار ارتش بعث را مجبور به عقب نشینی به سمت پارک فلاحت کردند. در حومه شهر.

همزمان با ادامه شدید نبرد در این محور، در محور دیگر یعنی سرابگرم پل داداش خان درگیری شدیدی رخ داد و مدافعان سعی کردند از پیشروی مهاجمان به سمت شهر جلوگیری کنند و همچنین به مهمی برسند. غلات خشک آنها را وادار به عقب نشینی کرد و این کار را انجام دادند و تانک ها و نفربرها و پیاده نظام در منطقه ریکاک و آب باریک موضع گرفتند.

در این نبردها تیراندازی به عقاب هایی چون شهید شیرودی و نیز مدافعان مردمی و فرزندان سپاه، رزمندگان تیپ 3 زرهی ابوذر به اوج رشادت و از خود گذشتگی رسیدند و نقشی بی بدیل داشتند. . اگر ارتفاعات غلات خشک توسط ارتش عراق اشغال می شد، موقعیت پادگان ابودرکه که مقر تیپ 3 زرهی لشکر 81 کرمانشاه است، در خط دید و تیراندازی مستقیم متجاوزان قرار می گرفت. و در نهایت در خطر قریب الوقوع است.

از این رو با درایت فرماندهان و شجاعت مدافعان، میدان نبرد به خارج از شهر منتقل شد. نیروهای آرپی‌جی زن و هواپیماهای تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران تانک‌های ارتش بعث را هدف قرار دادند و یک به یک آنها را منهدم و به آتش کشیدند.


2dbc0433 a8c9 402a 8697 729c60dd572b خبر خاکستری



فرماندهان بعثی که به سلامت نیروهای تحت امر خود را به منطقه اعزام کرده بودند و چنین وضعیتی را پیش بینی نمی کردند، در کمال ناباوری شاهد انهدام خودروهای زرهی و کشته شدن نیروهای پیاده خود بودند.

نبرد سنگین با تانک به اوج خود رسیده بود. سربازان تا دندان مسلح ارتش بعث نتوانستند در برابر اراده و مقاومت مدافعان سرپل ذهاب مقاومت کنند و چاره ای جز عقب نشینی نداشتند. ارتش عراق دومین شکست خود را پذیرفت و به شهر کشاورزی و سپس به شهر المهدی عقب نشینی کرد.

اما نیروهای اسلام به این مقدار بسنده نکرده و در صدد افزایش فاصله متجاوزان از شهر هستند، لذا به نبرد ادامه می دهند و ارتش بعث برای سومین بار مجبور به عقب نشینی به ارتفاعات کلویز می شود. ارتش عراق از ارتفاعات مناطق مختلف شهر را گلوله باران می کند.

رزمندگان اسلام با كمترين تجهيزات و بدون هيچ پشتيباني در شهر مهدي (عج) يعني در چند صد متري دشمن كه در اوج آمادگي رزمي خود قرار دارد، مستقر هستند. ، لجستیکی و لجستیکی. جلوی دشمن را گرفتند.

نیروهای اشغالگر با پشتیبانی کامل توپخانه، خمپاره و نیروی هوایی چندین بار از 13 تا 21 مهرماه برای تصرف و تصرف شهر سرپل ذهاب عملیات نظامی انجام دادند، اما هر بار مدافعان شهر مقاومت کرده و به شدت آنها را وادار کردند. عقب نشینی کرد.

هفدهم مهرماه، مدافعان سرپل ذهاب با پشتیبانی هوانیروز و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران برای برداشتن ارتفاعات کراویز و همچنین عبور به قصرشیرین و آزادسازی این منطقه دست به حمله زدند. ده ها گردان پیاده نتوانستند این کار را انجام دهند.

با وجود همت و شجاعت فرزندان برومند سرپل ذهاب برای جلوگیری از سقوط شهرشان و همچنین دفع دشمن، اما نباید فراموش کرد که هم محور قلاویز و هم ارتفاعات بازی دراز، سرپل ذهاب. شهرستان ذهاب و دشت کله شاهین روش زیر نظر و آتش مستقیم دشمن بود و این مشکل تا عقب نشینی آنها در خرداد 1340 ادامه داشت و خسارات زیادی به مناطق مسکونی، باغات و مزارع مردم منطقه وارد کرد.


ce0a15f5 6da8 446a 87d0 559ef93f3ae0 خبر خاکستری

برای احراز وضعیت بحرانی این دوره و تعدد حملات و آتش شدید دشمن، نمونه ای از گزارشی در روزنامه های 29 مهر 1359 ذکر می شود.

بر اساس این گزارش، در هر دقیقه 15 گلوله توپ دشمن به شهرستان سرپل ذهاب و حومه می ریزد. یعنی هر ساعت نهصد گلوله در نقاط مختلف شهر و اطراف شلیک می شد.

کسانی که در نبردهای آتشین و خونین شرکت کرده اند به خوبی می دانند که انفجار نهصد توپ در یک ساعت یعنی چه و چقدر هیاهو و آتش. دل شیر و مرد صحرا واقعاً می‌خواهد در چنین مکان‌هایی استوار و استوار باشد که تیر و خاک و دود و آتش زمین و آسمان را می‌پوشاند. اما بچه های این مرز و بوم با تکیه بر سلاح ایمان و شهادت، حتی توپ ها و تانک ها را هم خسته و ناکارآمد کردند.

فشار نظامی، حملات توپخانه ای و بمباران به حدی شدت یافت که ماندن غیرنظامیان در شهر سرپل ذهاب به صلاح نبود و مردم خانه ها و املاک خود را چه در خانه ها و چه در مغازه های خود ترک کردند و تعداد زیادی رها شد. آنها قربانی آتش و تخریب ناشی از فرود توپ و بمب شدند.

بچه های فداکار سرپل ذهاب در دوران دفاع در روزهای اول جنگ و ماه ها و سال های بعد کاملاً در فضای باز بودند و دشمن در ارتفاعات مستقر شد. در چنین شرایطی دفاع و مقابله با دشمن وظیفه بزرگ و مثال زدنی است که رزمندگان مدافع سرپل ذهاب (تیپ 3 ابودر، نیروهای رزمی مردمی، بچه های ژاندارمری) آن را به بهترین نحو ممکن به انجام رسانده اند. هرگز نگذاشتند دشمن به قلعه نفوذ کند و از خود دفاع نکردند.

چند گروه در روزهای آغازین جنگ در پادگان ابودر تشکیل شد و تلفات سنگینی به نیروهای بعثی وارد کرد. از دشت ذهاب و قره موش تا بان سیران و تنگ هاجیان و کراویز و ارتفاعات دراز و افشار آباد (فتی افشار) تا ارتفاعات دانه هوشک و … . این مقاومت ها خطوط مقدم را تثبیت کرد و در نهایت راه را برای حملات برنامه ریزی شده رزمندگان در زمین هموار کرد.


0b303aad d7fa 4938 bcf0 a86cf3637619 خبر خاکستری

پادگان ابودر شاهد شجاع ترین ها بود! چون از نزدیک شاهد همه اتفاقات بود. پادگان ابودر با همان بدن مجروح همچنان پابرجاست و مانند نسل او غریب است!

برای رفتن به پادگان ابودر باید از تنگه مرصاد به اسلام آباد و از آنجا به کردستان بروید و بعد از تنگه پاتگ در حدود بیست کیلومتری سمت چپ تا شهر سرپل ذهاب به پادگان می رسید. ; اما امروز دیگر شبیه یک پادگان نیست، بلکه ساختمان زخمی است که از گوشه و کنار آن می بارد.

پادگان ابودر همچنان مانند نسل واقعی جنگ سرکوب شده است. در روزهای اول جنگ، پادگان شاهد صحنه های زیبایی از شجاعت و استقامت بود.

پادگان ابودر بر خلاف پادگانی که دو کوه در جنوب دارد، گلوله ها و ترکش های فراوانی بر بدن خود دارد و شاهد نبرد بی امان بزرگان عاشق بوده و بارها به بدنه نیروهای بعثی نفوذ کرده اند.

از دشت ذهاب و قره‌موش تا بان‌سیران و تنگ‌هاجیان و کراویز و ارتفاعات دراز و افشار آباد (فتی افشار) تا ارتفاعات دانه‌هوشک و…

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید