چراغپور: استقلال و پرسپولیس به همین ترتیب نابود شدند

این در حالی است که در فصل جدید کیفیت بازی ها حرفی برای گفتن ندارد و از طرفی شاهد کمبود گل در مسابقات هستیم اما برای ارزیابی بهتر این موضوع و بررسی دلایل آن ر. جلال چراغپور از کارشناسان برجسته به فوتبال ایران رفتیم تا درباره همه این اتفاقات با او صحبت کنیم و نظرش را جویا شویم. صحبت های چراغپور در گفتگو با «فرهیختگان» را در ادامه می خوانید.

تا نیم فصل 2 عدد روی میز باقی می ماند

معمولاً می توان یک چهارم یا یک چهارم جریان را داشت که بخشی از تحلیل به آن مرتبط است و به درستی تحلیل ها و اظهارات و شاید پیش بینی های انجام شده بر اساس این سه ماهه اعتماد کرد. یعنی می توان یک چهارم رقابت های لیگ برتر را به همه این رقابت ها تعمیم داد. در واقع این بهترین فرصت برای قضاوت بعد از 25 درصد مسابقات لیگ 1 است.

در این میان اولین چیزی که در ابتدا و به عنوان اولین عنصر و مؤلفه خودنمایی می کند این است که رقابت های لیگ برتر در این فصل به دو قسمت بالای جدول و انتهای جدول تقسیم می شود. یعنی در طول 8 بازی انجام شده یعنی در یک چهارم بازی های انجام شده با قطعیت می توان گفت که این روند تا پایان نیمه ادامه خواهد داشت، حداقل قبل از اینکه نیروی اضافی وارد باشگاه ها شود یا آنها یک بازیکن جدید جذب کنند. بازیکن و این جدول در بالای جدول به دو قسمت تقسیم می شود و با پایین جدول متفاوت است. این اولین چیزی است که می توان با اطمینان گفت.

مشکل دوم این است که بالای میزها به دو قسمت تقسیم می شوند. در واقع، چهار تیمی که اکنون در بالای جدول هستند و چهار تیمی که در بالای جدول هستند، یعنی چهار تیم اول و چهار تیم دوم، هشت تیم اول، اکنون فرصت کمی دارند. با تیم های پایین تر به طور جداگانه انجام دهید. این قسمت دوم جدول پس از یک چهارم رقابت های لیگ در این فصل است.

توزیع بازیکنان تاثیرگذار در تیم ها دستکاری شده است!

تعادل نسبی حاصل شده است که به تقسیم بازیکنان به تیم ها باز می گردد. با توجه به اینکه در لیگ ما تعداد بازیکنان تاثیرگذار که در مسابقات نقش آفرینی می کنند 30 تا 40 نفر بیشتر نیست، به این تعداد بازیکن تعیین کننده می گویند و از این گروه حدود 5 نفر داخل دروازه و حدود هفت نفر در خط دفاعی هستند. خط حدود 7 بازیکن در خط هافبک و حدود 5 بازیکن در خط حمله و در دور بعد یعنی. بازیکنانی که 60 تا 65 درصد تاثیرگذار هستند و همین تعداد در خطوط مختلف بازی می کنند و در مجموع این تعداد به 30 تا 40 نفر می رسد. این بازیکنان تاثیرگذار بسیار خوب توزیع و بین تیم های مختلف تقسیم شده اند، به طوری که به نظر می رسد جایی برای این توزیع و توزیع عادلانه بازیکنان تاثیرگذار بین تیم های مختلف وجود دارد.

یعنی دستکاری شده است یعنی کاملا مشخص است که در جایی یک شرکت با ساختار موازی فوتبال تصمیم گرفته این بازیکنان را به طور مساوی بین تیم ها تقسیم کند یا اینکه بودجه خود تیم ها به گونه ای بوده که بتوانند این گروه را برابر کنند. از بازیکنان باکیفیت و کارآمد برای خرید و جذب آنها و یا بودجه تیم ها برابر است و در این بازار 40 نفره هر کدام به بهترین نحو از این بازیکنان در نقل و انتقالات و خریدها استفاده کرده اند. این بخش فیزیکی لیگ برتر است که کیفیت بازیکنان در تیم های مختلف به هم نزدیک است. این هم چیزی است که در این فصل کاملا به چشم می خورد و ظاهری عینی دارد و دیده می شود.

مربیان ما از قانون غذاهای مرتبط پیروی می کنند

سوال بعدی مربوط به مشکل فنی است که به نظر می رسد تیم ها به تعادل رسیده اند و این سوال به این موضوع برمی گردد که همه مربیان نسلی هستند که با هم تمرین می کنند، یعنی همه با هم و تقریباً در این دوره بزرگ شده و رشد کرده اند. در سیستم مربیگری هم همینطور. ماندند و حالا در این عرصه ظاهر شده اند. در این بین فکر می کنم فقط یک نفر باشد یعنی امیر کالا نوی که از این نسل به حساب نمی آید و بقیه هم از همین نسل هستند.

از سپاهان تا خود پرسپولیس با حضور افرادی مثل یحیی گل محمدی و حمید مطهری یا در استقلال، فرهاد مجیدی و افرادی مثل منصوریان، تاتار، حسینی و… همه بچه هایی هستند که یک نسل بودند و حالا با هم و همزمان. زمانی در تیم های مختلف کار می کنند و از آنجایی که همه از یک نسل هستند، الان در یک سطح هستند و اتفاقاً زمانی که بازی می کردند، همه کم و بیش در یک سطح بودند.

این در هنگام ورود به عرصه مربیگری است، چه با مربیانی که کار کرده‌اند، چه در کلاس‌هایی که شرکت کرده‌اند، یا معلمانی که به آنها آموزش داده‌اند، یا موضوعاتی که به آنها گفته شده است، همانطور که همه آنها هستند. یک سطح از این تعداد در رقابت های فصل جاری لیگ برتر قابل مشاهده است. به عنوان مثال، کانتینرهای متصل را در نظر بگیرید. یعنی چند ظرفی که مایع در آنها ریخته می شود، وقتی همه این ظروف به هم وصل می شوند، این مایع در یک سطح قرار می گیرد و به این قانون ظروف متصل می گویند و این مربی ها هم سطح ظروف متصل در سطح خود هستند. از دانش .

اگر یک تیم کاری انجام ندهد، همه این آقایان تیمشان آن کار را انجام نمی دهند، اگر تیمی بلد باشد کاری را انجام دهد، همه مردان تیمش آن را انجام می دهند. به عنوان مثال، اگر یک تیم تصمیم بگیرد 25 درصد در جلو بازی کند، همه آنها همان 25 درصد را می دانند و دیگر برنامه های دوم، سوم و چهارم بازی در جلو نمی دانند، حرکت نمی کنند و تیم آنها آنها را نمی سازد. و ما در فوتبال خود دیده ایم. حالا در قالب یک بازی پیش رو، همه می خواهند این اتفاقات را برای چند لحظه ببینند.

فقر در لیگ اتفاقی نیست

در نتیجه همه تیم ها یکسان بازی می کنند و همه گرفتار این واقعیت هستند که گل نمی زنند. در واقع این گل نشدن ها به خاطر حادثه نیست، این گل نشدن ها به این دلیل است که بخشی از پوشش فوتبال اروپا را از طریق نوار، تلویزیون و بازی ها تماشا و دیده اند و در ابتدا در ما دریافت و تقلید شده است. تیم های لیگ، اما دیگران برنامه ها را نمی دانند و بقیه راه را نمی دانند. در نتیجه فشار جلو باعث می شود توپ کمتر به سمت دروازه بیاید و در میانه زمین بماند و چون مدافعان ما نمی توانند از زیر فشار خارج شوند در نتیجه تعداد پاس های داخل زمین افزایش می یابد. تیم ها . اینجا در سرزمین خودی هاست.

یعنی بین مدافعان مبادله می شود و بین مدافعان رد و بدل می شود. نمونه بارز آن در بازی دیشب اتلتیکو مادرید و پورتو اتفاق افتاد و اگر این بازی را تماشا کنید پورتو 264 پاس داشت در حالی که اتلتیکو 164 پاس داشت اما تیم اسپانیا بازی را 3-0 برد اما چرا پورتو نتوانست. برو جلو و در خانه او بیشتر پاس داد چون گرفتار فشار بازیکنان حریف شد و آنها نتوانستند از این فشار خلاص شوند و از این سد عبور کنند و در زمین خود ماندند و تعداد پاس هایشان بیشتر شد. پس به این نتیجه می رسیم که تعداد پاس های زیاد همیشه نشان دهنده برتری نیست و ممکن است عدم برتری را نشان دهد، اگرچه ممکن است برتری بر توپ را نشان دهد، اما برتری را نسبت به بازی نشان نمی دهد.

در واقع این یک مثال بسیار جدید است که دیشب دیدیم که اتفاق افتاده است، اما نمی خواهیم آن را نقل کنیم و به موضوع لیگ خودمان برگردیم و اینکه همه ما گرفتار شده ایم که چرا تعداد گل های زده شده در لیگ ما کم است. . این گلزن در هفته هشتم تنها چهار گل به ثمر رساند و این موضوع خارجی محسوب می شود. چرا این اتفاق افتاد؟ چون تیم ها هم سطح با مردم هستند، هم مثل سواد مربیگری هستند، هم به عنوان مربی و هم مربی و هم دانش بازی هستند، از نظر کنترل توپ برای غلبه بر فشار ضعیف هستند. در نتیجه تعداد پاس گل ها در زمین زیاد شده است، نمی توانند با هم تلاقی کنند، بازی در وسط اتفاق می افتد و اشتباهات در وسط اتفاق می افتد و همه اینها به کاهش تعداد گل کمک می کند.

3 موقعیت در هر بازی

همه اینها در حالی که تعداد حملات کاهش می یابد، تعداد تلاش ها به معنای تلاش برای ورود به یک سوم حمله حریف و تعداد تلاش ها شامل مراکز ارسال، یک و دو، نفوذ و پاس شخصی، فرار مورب و پاس های مستقیم یا برعکس گریز مستقیم و گذر مورب که همه آنها با هم اتنت نامیده می شوند. تعداد آنها در بازی کاهش یافته است و زمانی که این اتفاق بیفتد، قطعا شاهد گل های کمتری خواهیم بود. مثلاً در یک بازی این آمار را بیرون آوردم چون معمولاً تلویزیون ما یا فلان سایت این آمار را ارائه نمی دهد و این آمار را خودم درآوردم و واقعاً خدا می داند که چه زمانی این تحلیل های مهم را در فوتبال خود ارائه خواهیم کرد. من این کار را در یک بازی انجام دادم و هر دو تیم در 90 دقیقه سه بار تلاش کردند.

این در حالی است که در بازی دوشنبه شب رئال مادرید از سمت راست تغییری ایجاد کرد که خود این بازیکن 5 شوت به سمت دروازه زد. اتنت برای هر تیم 90 دقیقه بود، شماره 3، یعنی فرض کنیم از اینجا برویم، در سرما و گرما به ورزشگاه آزادی برویم و با این فشار اقتصادی، بلیط بخریم و هزاران مشکل و سختی را تحمل کنیم تا بنشینیم. به مدت 90 دقیقه برای دیدن تنها سه مکان؟ اگر صحنه برهنه را نمی بینید، هورمون های احساسی شما ترشح نمی شود، بنابراین می خواهید از فوتبال لذت ببرید، آن را به عقب منتقل کنید، که لذتی ندارد، این نیز توضیحی است برای آنچه در این زمینه اتفاق افتاده است.

نقشه اعراب برای فوتبال ما

در حال حاضر مشکلاتی که برای استقلال و پرسپولیس به وجود آمده تقریبا مشابه است. فوتبال ما ظرفیت خاصی دارد. در این ظرفیت و پتانسیل، مجموعه‌ای از تولیدات ساخته می‌شود که حتی انگشتان یک دست هم زمان می‌برد تا بازیکنی مثل احمد نورالهی یا مهدی قائدی شکل بگیرد یا بعد از 10 سال فردی مثل شجاع خلیل‌زاده در آن سال‌ها دعوا کند. و برای تبدیل شدن به یک خلیل زاده شجاع می جنگند. این در حالی است که در تیم های ما به خصوص استقلال و پرسپولیس به محض تشکیل و تشکیل این دو تیم و این دسته از بازیکنان، نیرویی با ارزیابی بسیار دقیق تک تک مهره ها و ستاره های این دو تیم را خریداری و قطع می کند و سپس آن را تصور می کند. به راحتی می توان گفت که در لیگ قهرمانان آسیا حرف زیادی برای گفتن نخواهیم داشت، چرا که تک ستاره های ما قبل از این مسابقات خریداری و می برند.

این اصلا تصادفی نیست. من اینجا ادعا می کنم و بر اساس نظر شخصی خودم، اگر بخواهیم طبق آمار صحبت کنیم، می بینید که بازیکنان چه زمانی از ما خرید می کنند و چه کسانی را قطع می کنند و چرا این ماشین ها را بازیکنان کلیدی ما می خرند تا خیالشان راحت باشد. آنها سیستم خود را گرفتند و سپس ما را از بازیکنان کلیدی خالی کردند. وقتی بازیکنان کلیدی از ما می خرند، دو اتفاق می افتد، اول اینکه چهار چهار تا می خوریم و اوت می گیریم و در لیگ قهرمانان آسیا نتیجه نمی گیریم. آنها را پر می کنیم و بعد برای گل زدن کف می زنیم و حالا آنها را برای ما گل می زنیم و کیفیت بازی ها خیلی مهم است.

در همان دیدار اتلتیکو و پورتو در دو صحنه که طارمی توپ ها را خراب کرد، اگر یکی از آنها گل می زد، تیم پرتغالی از قبل به مرحله بعد صعود کرده بود. اتفاقا تیم طارمی بهتر بازی کرد و فقط گل نخورد و طارمی هم در دو موقعیت بدیهی گل نزد. پس باز هم تاکید می کنم که این دو تیم یعنی استقلال و پرسپولیس هم مثل کسانی که بازیکنانشان را خریدند و بردند خراب شدند. در استقلال در حالی که بازیکنان این تیم می خواهند قوی شوند و فوتبالی را که تماشاگر دوست دارد بازی کنند و از طرفی بازیکنانی مثل پهلوان و لک شبیه نورالهی شوند باید منتظر بزرگ شدن این بازیکنان باشیم اما به محض اینکه آنها بزرگ می شوند، عرب ها می خرند. به دو دلیل، اول؛ فلج كردن تيم هايمان براي حضور در ليگ قهرمانان آسيا و صعود سالم به تنهايي طرح خيلي خوبي است و كمي بيشتر پول مي دهند و غيرمتعارف خرج مي كنند و ثانيا. اینجا کیفیت را خراب می کنند.

یک بار، دو بار و 10 بار این کار را نکردند، خیلی وقت بود این طرح را داشتند و هنوز هم دارند اجرا می کنند. ببین فرهاد مجیدی کی خریده یا علی کریمی همینطوری یا علی دایی ببین از اون موقع کی خریدن که دو هدف اولش اضافه کردن تکنولوژی متوسط ​​به فوتبالشون و خالی گذاشتن اونه. حالا جای این دو تیم از بازیکنان خوب و کلیدی خالی است.

در پرسپولیس بازیکنی مثل مهدی عبدی بازیکن خوبی است، اما صعودش به بازیکن ملی طول می کشد، اما تا زمانی که این اتفاق نیفتد، صحبت می کنند و او را می خرند، اما شما همین الان به عبدی فکر کنید. تیم پرسپولیس طارمی بود. حالا پرسپولیس این وضعیت را داشت؟ از طرفی اگر شیخ دیابه و گائدی در استقلال بودند الان اینطور بود؟

دیدگاهتان را بنویسید