کتایون ریاحی در پشت صحنه بازیگری را کنار می گذارد

کتایون ریاحی در پشت صحنه بازیگری را کنار می گذارد

کتایون ریاحی دارای مدرک لیسانس ادبیات و مردم شناسی است. کتایون ریاحی با بازی در نقش زلیها در سریال یوسف پیامبر به شهرت رسید. کتایون ریاحی یک موسسه خیریه برای کمک به ناشنوایان دارد. این فونداسیون مخصوص کودکان ناشنوا می باشد.فعالیت اصلی این بنیاد برای کودکان ناشنوای مادرزادی است که شنوایی خود را از طریق جراحی کاشت حلزون به دست می آورند.

کتایون ریاحی چند سالی است که وارد عرصه بازیگری نشده است. این بازیگر در سال 1388 پس از بازی در نقش زلیخا در سریال یوسف پیامبر در یادداشتی اعلام کرد به دلیل جایگاهش در سینما از بازیگری کناره گیری می کند. او گفت دوست دارد شیرینی های سریال یوسف پیامبر در خزانه اش بماند. وی در این یادداشت می نویسد؛

“به نام خدا

گاهی زندگی طوری است که آدم نان امروز را برای شکم فردا نمی خواهد،

وقتی رویاهای یک فرد به تعویق می افتد.

گاهی اوقات سرنوشت کسی که خوب غذا می خورد فکر می کند تصمیم می گیرد

وقتی کسی ادعایی می کند، شما باید آن را انجام دهید.

گاهی آدم دلش برای رویاهایش تنگ می شود.

گاهی می‌خواهی بازی کنی، بازیگر می‌شوی.

گاهی وقتی در خانه است می خندد، گاهی گریه می کند و گاهی با صدای بلند می خندد.

گاهی شوخی ها همه چیز را جدی می کند.

گاهی وقتی بیشتر می‌خواهی کمتر می‌خواهی، گاهی وقتی کمتر می‌خواهی بیشتر می‌خواهی.

گاهی با ترس و لرز پشت سرش را نگاه می کند، می بیند چه شهامتی

گاهی اوقات می تواند جسورانه به او نگاه کند.

گاهی انسان در جستجوی خوشبختی یک زندگی را از دست می دهد، گاهی به معنای یک زندگی انتظار است.

گاهی انسان برای یافتن گنج گوزن ذات خود را گم می کند، گاهی گوهر حقیقت را می یابد.

به نظر می رسد زمان برآورده شدن آرزوی من و پسرم فرا رسیده است و باید ایثارگر به سرزمین افسانه ها برود. اکنون که در سفرم، سفری به سوی دیگر زندگی هستم، لازم می دانم از دوستان و معلمانم که آنقدر به من نزدیک بودند که در من بودند تشکر کنم. پروانه ماهان، زهرا، عروس خوب پدرسالار، خانم بس، فاطمه ملاصدرا، فهرالزمان، مهین مشرقی، تارا، ثریا اردلان …. و زلیهای عاشق. با اینکه همه اقوام عاشق بودند، عشق زلیها خودش معجزه بود.

این زنان و تنها دوستان عزیزم گاهی مورد تشویق قرار می گرفتند و اگر تنبیه نمی شدند خدا را شکر که البته به نظر من بازیگری در دنیا نیست که توهین، تحقیر و مجازات نشود. اما من همیشه با عشق آریایی و ایمان به خدا بزرگترین مشوق مردم بوده ام.

من بسیار بسیار افتخار می کنم که در طول عمر بازیگری ام فقط یک اسپانسر داشته ام و به گفته جامعه سینمایی، آنهایی که خواه ناخواه به پنبه ام زدند، دنبال چیزی فراتر از سهم من بودند.

بیش از دو دهه است که هیچ گاه افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر را ندیده ام. من دعوتنامه را دریافت نکردم! خلاصه به قول ولتر “خدایا مرا از شر دوستانم حفظ کن، می دانم با دشمنانم چه کنم!”

در زمانی که سینما جایگاه شایسته ای برای خود نمی دید، رسانه ملی (تلویزیون) پایگاهی شد برای در میان گذاشتن عشق من با مردم عزیز.

و باز به قول حافظ; اما این همه تنهایی موهبتی بود بر تنهایی انس و آن; “من از ایده خود غرق شدم” که به یک فیلم تبدیل می شود: خدا واقعاً بزرگترین کارگردان است.

آنچه را که باید از جادوی سینما و بازیگری بیاموزم آموختم تا توشه ای برای نوشتن و ردیابی تجلی معجزه عاشقانه زلیها در زندگی ام باشم. اکنون می‌خواهم با تو کار کنم، نه از طریق عمل، بلکه از طریق خلقت، از طریق معجزه کلام، با تو رابطه دیگری برقرار کنم.

به نظر می رسد امروز اراده من برای نوشتن مجالی برای بازیگری باقی نمی گذارد، اما باید دید اراده خدا چقدر به من می دهد.

بگذار سربلند و پر دست از این آزمون بیرون بیایم.

او سال ها بعد به عنوان مهمان در یکی از برنامه های خانوادگی حاضر شد و در گفتگو با رامبد جوان دلیل بازنشستگی خود را از بازیگری بیان کرد:

من وظایف مهم تری دارم، بهتر است بگویم نقش مهم تری دارم و وظیفه مهم تری را انجام می دهم.»

دیدگاهتان را بنویسید